ما به دقت با شما مشورت خواهیم کرد…
والری بورت (VALERY BURT)
ا. م. شیری- درسنامۀ دیگری برای مقامات جمهوری اسلامی، از جمله، به رئیس جمهور، جناب دکتر پزشکیان که در یکی از صحبتهایش اظهار داشتند: «ما که نمیخواهیم با دنیا بجنگیم…»!
اگر منظور رئیس جمهور محترم از «دنیا»، جهان غرب است، بنظرم اتفاقا، برعکس، بر ایران لازم است با عنایت به از هم دریدن قدرت بزرگی مانند اتحاد شوروی و جنگ دائمی با روسیۀ قدرتمند امروز،، باید در جبهۀ جهانی مبارزه علیه هژمونی غرب و نظام در حال فروپاشی تک قطبی، در چنان مکان رزمی موضع بگیرد، که بتواند ضربات مؤثرتری به پیکر لرزان «دنیا» وارد کند.
***
اسناد بایگانی یادآور «قصۀ پریان» قدیمی آمریکایی است.
لبخند زدن، آغوش باز کردن، گفتگو در مورد همکاری – همۀ اینها فقط جنبۀ خارجی روابط بین اتحاد جماهیر شوروی و بعداً روسیه با کشورهای غربی بودند. در واقع، آمریکا و شرکای آن خط خود را سرسختانه، اما مخفیانه پیش میبردند. در طول مذاکرات، آنها دروغ میگفتند، طفره میرفتند و معمولاً «سنگ در جیب نگه میداشتند». با این وجود، به نظر جهانیان رسید که این رویارویی در پشت سر مانده است.
این واقعیت که واشنگتن هرگز مسکو را از فهرست دشمنان بالقوه خود خارج نکرده است، برای چندمین بار زمانی تأیید شد، که مجموعۀ دیگری از اسناد بایگانی امنیت ملی آمریکا علنی شد و آنچه را که در دهۀ ٩٠ در عرصۀ بینالمللی اتفاق افتاد، روشن کرد.
… اتحاد جماهیر شوروی دیگر وجود نداشت، متحدان سابق آن جهت سیاسی خود را تغییر داده بودند. بلوک ورشو وجود نداشت و اتحاد آتلانتیک شمالی آماده بود تصرف شرق را آغاز کند. اما برای اینکه مسکو را با اقدامات عجولانه نگران نکند، در ژوئن ١٩٩۴ یک برنامۀ باشکوه، اما، همانطور که معلوم شد، «مشارکت برای صلح» بدون امیدواری به کرملین پیشنهاد کرد. در عین حال، «تضعیف» منافع روسیه آغاز شد.
در سند تهیه شده توسط شورای امنیت ملی آمریکا در اکتبر ١٩٩۴ تصریح شده است، که «امکان عضویت اوکراین و جمهوریهای حوزۀ بالتیک در ناتو باید حفظ شود؛ ما نباید آنها را به عنوان منطقۀ خاکستری یا حوزۀ نفوذ روسیه باقی بگذاریم». پس از آن، رهبری ناتو اعلام کرد که پذیرش کشورهای جدید در این اتحادیه را بررسی خواهد کرد.
اما چرا؟ پیمان آتلانتیک شمالی طبق منشور خود، یک اتحاد دفاعی است. پرسش: قرار بود از چه کسی در برابر چه کسی دفاع کند؟ این در واقع یک فریبکاری محض بود، روسیه، مانند اتحاد جماهیر شوروی سابق، مانند «استخوان در گلوی» آمریکا باقی ماند.
… بیل کلینتون، رئیس جمهور آمریکا، در دیدار با باریس یلتسین، اظهار داشت که ناتو روسیه را تهدید نمیکند. وی تأکید کرد که میخواهد اتحادی تشکیل دهد که برای فدراسیون روسیه مشکلی ایجاد نکند، اما به آمریکا اجازه دهد تا با اروپا برای حل مشکلات مشترک همکاری کند. ساکن کرملین طبق معمول لبخند زد، اما با احتیاط.
کلینتون که در رژۀ پیروزی سال ١٩٩۵ شرکت کرد، صحبتها دوباره به سمت ناتو کشیده شد. یلتسین صراحتاً گفت که این تصمیم خطرناکی بود. پاسخ کلینتون نامعلوم است.
پیشتر، در سپتامبر ١٩٩۴، آل گور، معاون رئیس جمهور آمریکا به یلتسین گفت: «کلینتون میگوید که ناتو گسترش خواهد یافت، اما این روند تدریجی و باز خواهد بود، ما به دقت با شما مشورت خواهیم کرد».
وعدههای زیادی داده شد و آنها در زرورق لبخندها، تعارفات، اظهار اطمینان از دوستی، ظهور دورۀ جدید «پیچیده» شدند. این، یک نمایش سیاسی بود که همۀ دنیا تماشا کرد. اما هیچکس نمیدانست در پشت صحنه چه خبر است…
آل گور که در دسامبر همان سال، به عیادت رئیس جمهور بیمار روسیه در بیمارستانی در مسکو رفت، او را متقاعد کرد که هدف آمریکا ایجاد یک اروپای مشترک و «غیرقابل تقسیم» است. یلتسین سرش را تکان داد، اما مخالفت کرد و گفت: «ممکن است به این دست نیابیم». گور در این گفتگو ظاهراً برای خرسندی همکارش این عبارت را مطرح کرد: «عضویت روسیه در ناتو از نظر مفهومی منتفی نیست».
واقعاً میشد فکر کرد که همه چیز به این سمت میرود. در ماه مه ١٩٩٧، سند پایهای روسیه- ناتو در پاریس امضا شد. در مقدمۀ این معاهده آمده بود که روسیه و پیمان آتلانتیک شمالی یکدیگر را به عنوان دشمن تلقی نمیکنند.
اما این توهم بود. واشنگتن برای خرید زمان بازی میکرد. و شاید هم امیدوار بود که رهبری روسیه را متقاعد کند. پیش از این، در مارس ١٩٩٧، رؤسای جمهور روسیه و آمریکا بار دیگر در مورد ناتو صحبت کردند. کلینتون حداقل روی «تأئید از روی بیمیل» حساب میکرد، اما یلتسین روی موضع خود ایستاد. او گفت: «موضع ما تغییر نکرده است. حرکت ناتو به سمت شرق یک اشتباه بزرگ است. اما من برای کاهش پیامدهای منفی این امر برای روسیه باید به اقداماتی دست بزنم. من حاضرم با ناتو توافق کنم نه به این دلیل که به آن علاقهمندم، بلکه به این دلیل که این یک اقدام اجباری است. در حال حاضر راه حل دیگری وجود ندارد».
یلتسین یک «توافق جنتلمنانۀ» ثبت نشده در تفاهمنامه مبنی بر اینکه هیچیک از جمهوریهای سابق شوروی به ناتو نخواهد پیوست، پیشنهاد کرد. کلینتون ضمن ابراز مخالفت گفت: «این را نمیتوان مخفی نگه داشت و چنین موضعی به نفع روسیه نیست».
با این حال، امتناع رئیس جمهور آمریکا دلایل دیگری داشت. همانطور که پیشتر ذکرش رفت، شورای امنیت ملی آمریکا در سال ١٩٩۴موضوع پذیرش اوکراین و جمهوریهای حوزۀ بالتیک در ناتو را مخفیانه مورد بحث و بررسی قرار داد.
اوکراین همچنان دیوانهوار درهای پیمان آتلانتیک شمالی را میکوبد. لتونی، لیتوانی و استونی در سال ٢٠٠۴ به همراه بلغارستان، رومانی، اسلوونی و اسلواکی به عضویت ناتو در آمدند. لازم به یادآوری است که پنج سال قبل، زمانی که جمهوری چک، مجارستان و لهستان به این بلوک پیوستند، یلتسین خواستار «قاطعیت بدون لغزش به سوی تقابل» برای مقاومت در برابر مفهوم «ناتو محوری» شد. وی تصریح کرد که گسترش ناتو به شرق «برای روسیه غیرقابل قبول است».
افسوس، در آن هنگام یلتسین فقط میتوانست اعتراض کند. این کشور ضعیفتر از آن بود که ارادۀ خود را به آمریکای قدرتمند دیکته کند. آن زمان بعداً فرارسید.
زمان لبخندهای غمانگیز فرارسیده بود – در نقطۀ اوج تنش زدایی، هیچ دشمن قوی یا موذی در افق مشاهده نمیشد و ناتو به جمعآوری نیرو ادامه میداد. با این حال، موضوع شباهتی به مضحکه نداشت. بسیاریها در غرب در اواخر دهۀ ٩٠ به «تسخیر اروپا» اعتراض میکردند و در این میان خطوط آیندۀ یک رویارویی جدید را ترسیم میکردند. از جمله، در سال ١٩٩٧، گروهی از افسران ارتش، سیاستمداران و دانشمندان آمریکایی با امضای طوماری خطاب به رئیس جمهور آمریکا، گسترش ناتو به شرق را «یک اشتباه سیاسی با ابعاد تاریخی» نامیدند.
دیگر دیر شده بود. تنها این باقی مانده بود که یادی از «آبنبات شیرین» آمریکاییها بکنیم. این هم پوشش برخی از آنها: جمیز بیکر،وزیر خارجۀ آمریکا هنگام دیدار با میخائیل گارباچوف در کرملین در ٩ ماه مه سال ١٩٩٠ قول داد که اگر اتحاد شوروی با عضوت آلمان متحد به ناتو موافقت نماید، «نیروهای ناتو یک وجب هم به سمت شرق حرکت نخواهد کرد».
روز بعد، هانس دیتریش گنشر و ادوارد شواردنادزه، وزرای خارجۀ آلمان و اتحاد جماهیر شوروی در مسکو دیدار کردند. گنشر اطمینان داد که «ناتو به شرق گسترش نخواهد یافت». شواردنادزه در پاسخ گفت: «من به حرف تو باور میکنم».
پس چه؟ ناتو در دورۀ اتحاد شوروی متشکل از ١۶ کشور بود. اکنون تعداد اعضای آن به ٣٢ رسیده است. هیچ توضیح و تفسیری لازم نیست.
بحث عضویت روسیه در ناتو در دورۀ رئیس جمهور دوم روسیه نیز ادامه یافت. ولادیمیر پوتین گفت: «یکی از آخرین دیدارهایمان با پرزیدنت کلینتون را که او به مسکو آمد، به خاطر دارم». من در جریان گفتگو گفتم: شاید گزینۀ پیوستن روسیه به ناتو را بررسی کنید. کلینتون پاسخ داد: «من مخالف نیستم» اما همۀ اعضای هئیت همراه عصبانی شدند و «موضوع مسکوت ماند».
البته، پوتین «شوخی» میکرد. اما حرف او هراس به جان آمریکاییها انداخت. هفتاد سال قبل، زمانی که در سال ١٩۵۴ مقر ناتو در پاریس واقع بود، اتحاد جماهیر شوروی پیشنهادی مبنی بر درخواست عضویت در ناتو ارائه داد. این، بسیار هیجانانگیز و یک بمب خبری بود!
استدلال مسکو درست بود. «چنین پیشنهادی سازماندهان بلوک آتلانتیک شمالی را در موقعیت دشواری قرار میداد و ماهیت دفاعی ظاهری آن و این ادعای غلط را که گویا ناتو به هیچ اقدامی علیه اتحاد جماهیر شوروی و دموکراسیهای مردمی دست نمیزند» افشا میکرد.
البته، پیشنهاد اتحاد جماهیر شوروی با امتناع عجولانه و غیرقابل درک مواجه شد: «این پیشنهاد با اصولی که سیستم دفاعی و امنیتی کشورهای غربی بر اساس آن استوار شده است، مغایرت دارد».
«اصول» ناتو تا امروز به همان شکل اولیه باقی مانده است. اکنون که این پیمان ماهیت تهاجمی خود را آشکارا نشان میدهد، رهبری آن همچنان ادعا میکند که سیاست ناتو همچنان ماهیت تدافعی دارد.
آیا میتوان با آنها به توافق رسید؟
مأخوذ از: بنیاد فرهنگ راهبردی
٢٩ تیر- سرطان ١۴٠٣