فرمان یا کوبیدن میخ فولادین دیگر بر پیشانی زنان مظلوم افغانستان
نویسنده: مهرالدین مشید
طالبان با صدور آخرین فرمان زن ستیز بر خود اتمام حجت کردند و آخرین میخ را بر پنجه های زخمی زنان مظلوم افغانستان وارد کردند. طالبان با این فرمان ثابت کردند که تمامی دغدغه های آنان را نحوهء به اسارت کشیدن هرچه بیشتر زنان تشکیل می دهد. این فرمان از عمق احساس خشونت بار طالبان نسبت به زنان پرده برداشته و نه تنها آشتی ناپذیری طالبان با زنان این قشر دردمند و مظلوم را به اثبات رساند؛ بلکه به این حقیقت نیز مهر تایید گذاشت که طالبان آنقدر در پیوند به زنان عقده دارند که ملاها و مفتی های آنان تمامی تلاش های شان را در راستای ارضای عقده های تفنگداران شان برای به اسارت کشاندن زنان متمرکز ساخته اند. از جفا ها و بی حرمتی های بی شمار و ستم روایی طالبان به زنان طوری فهمیده می شود که طالبان را زنان به دنیا نیاورده است و آنان مانند گیاه های خودرو سبز شده اند.
طالبان با تلاش های مذبوحانه می خواهند، نقش سازندهء زنان را در جوامع اسلامی نفی کنند و از این رو از زن تابلوی دیگری ساخته اند که با تابلویی که قرآن از زن ارائه کرده است، متفاوت می باشد. چنانکه قرآن کریم در آیه 35 سوره احزاب زن را نیمه واقعی امت اسلامی معرفی کرده و نقش و سهم او را در طی مدارج انسانی چون نقش و سهم مردان، تعیین کننده خوانده است. این نکته را پیامبر اسلام نیز در پاسخ أسماء دختر عمیس و دیگر زنان مدینه گوشگزد کرده بود. زن از برکت اسلام مستقل به نفس و متکى بر خویش گشت. در حالیکه اراده و عمل او تا ظهور اسلام گره خورده به اراده مرد بود. اسلام به زن هویت مستقل داد و او را از اراده و عمل مرد جدا نمودد. زن را از تحت ولایت و قیمومت مرد بیرون کرد، و به مقامى رسید که دنیاى قبل از اسلام با همه قدمت خود و در همه ادوارش، چنین مقامى را به زن نداده بود. یکى از موضوعات اساسى در مباحث زنان، مسألهء مشارکت سیاسى آنها مىباشد. این امر تنها از یک قرن قبل در غرب به شکل جدى مدنظر قرار گرفته، اما در میان مسلمین، از چهارده قرن قبل، همراه با اولین حضور اجتماعى مسلمانان همواره مورد توجه بوده است. با تاسف که طالبان زنان را از دریچه های مسجد خیلی کوچک می بینند و در حالیکه زنان به مراتب بزرگ تر از آن اند که عقل کوچک طالبانی هنوز برای شناخت آنان قد نکشیده است.
هرچند موقعیت و تجارب زنان در اسلام، در جوامع و مذاهب مختلف بسیار متفاوت بودهداست. بسیاری از این تفاوتها ریشه در سنتهای تاریخی و فرهنگهای متنوع در جوامع مختلف داشته است؛ اما اعتقاد آنان به اسلام بحیث عاملی نیرومتد به آنان هویت مشترک بخشیده است. از آیات قرآن و احادیث پیامبر فهمیده می شود که اسلام پیروانش را به توجه و تکریم زنان فرا میخواند و برای آنان جایگاه یکسانی در منزلت و احترام در کنار مردان قائل است. قرآن ترجیح تولد پسر بر دختر را گناه مشرکان میداند و از نظر وظایف دینی جایگاه نسبتاً برابری به زنان و مردان دادهاست. با تاسف که فرمان ملاهیلت الله در پیوند به چادری اجباری به زنان با روح قرآن سازگاری نداشته و از ناآگاهی طالبان از قرآن پرده برمی دارد.
مهمترین نکات فرمان در باره حجاب زنان چنین است بهترین حجاب چادری است؛ حجاب سیاه با چادر که چسپ نباشد و اندام های وجود از آن معلوم نشود,حجاب شمرده ميشود؛ پوشيدن روی زنان و دختران جوان در صورت روبرو شدن با اشخاص نامحرم برای جلوگیری ازفساد, ضرور ميباشد؛ در صورت عدم مراعات حجاب اسلامی,خانۀ زن بد حجاب نشانی و برای مرداش توصیه ميشود؛ اگر بار دوم تکرار شود مرد محرم فاميل يعنی شخص اول نکوهش و توصیه میشود؛ اگر باز هم تکرار شود رئیس فاميل برای سه روز زندانی میشود؛ اگر باز هم اصلاح نشد رئیس فامیل به ارگان های عدلی معرفی ميشود؛اگر کارمند دولت حجاب را مراعات نکند از وظیفه اخراج ميشود و اگر محارم کارمندان دولت حجاب را مراعات نکند وظيفۀ پدر, برادر و شوهر شان به حالت تعلیق در می آید. ملاهیبت با صدور این فرمان به گفتهء ذبیح الله مجاهد خواسته تا مکلفیت امارت اسلامی را در برابر امر خدا به بهای توهین و تحقیر زنان به انجام برساند.
طالبان شش هفته پیش با صدور فرمانی آموزش برای دختران بعد از صنف ششم را به تعویق افگندند. پیشتر از آن زنان را از کار کردن در اداره های دولتی منع نمودند. بسیاری از زنان در برابر این تصمیم طالبان به جاده ها برآمدند و صدای اعتراض خویش را بلند کردند؛ اما طالبان نه تنها در برابر زنان معترض مراتب ادب را حفظ نکردند و در برابر آنان بی حرمتی نمودند؛ بلکه بدتر از آن شماری از آنان را به زندان بردند و حتا از زندانی شدن آنان ابراز بی خبری کردند. هرچند این افتضاح سیاسی طالبان به زودی آفتابی شد و ثابت گردید که طالبان زنان معترض را زندانی کرده اند.
طالبان در حالی پوشاندن روی زنان را حتمی گفته اند که فقها به اتفاق آرا به استناد آیت ” الا من ظهره منها” بدین باور اند که پوشاندن روی و دست ها تا بند دست حتمی نیست تا زنان بتوانند، در هر حالی رفع مشکل کنند. به همین گونه طالبان در حالی دختران را از آموزش منع کرده اند که در بسیاری آیات قرآن و احادیث پیامبر به آموزش همسان به زن و مرد تاکید شده است.
هرچند طالبان با پنهان کردن اهداف سیاسی و استخباراتی مدعی اند که فرمان ها و فرمایش های آنان در مورد زنان رنگ دینی دارد و رعایت هر یک را وظیفهء دینی زنان افغانستان عنوان می کنند؛ اما واقعیت این است که در عقب این سخت گیری های آنان یک سلسله اهداف دیگری نهفته است که همه را زیر چتر اسلام و شریعت پنهان کرده اند. هدف اصلی طالبان از حذف نقش فعال زنان برآورده شدن خواست پاکستان است که یگانه آرزوی زمامداران آن بردن افغانستان به عصر حجر و عقب مانی دوامدار و مرگبار است. در کنار این بعید نیست که طالبان می خواهند اند تا با رویکرد های زن ستیزانه افکار جهانیان را نسبت به واقعیت های موجود افغانستان به بیراهه برند و شاید هم جلب کمک های مالی از کشور های جهان باشد. در این میان این واقعیت را نمی توان انکار کرد که سخت گیری های طالبان در پیوند به زنان ریشه در سنت های قبیله ای آنان، بویژه در دو سوی دیورند دارد که با فرهنگ و تمدن جدید قدرت سازش و تعامل را ندارند. حضور دوامدار انگلیس در نیم قاره و مبارزات خستگی ناپذیر سرحد در برابر آنان سبب عقب مانی های آموزشی و فرهنگی در سرحد شد که تلاش های غفار خان هم در راستای رشد تعلیم و تربیت در این منطقه به ثمر نرسید. افزون بر وابستگی های استخباراتی طالبان بیشترین رهبران آنان در خط دیورند بدنیا آمده و با محیط آموزش ستیز و زن ستیز آن خو گرفته اند. طالبان آنقدر درگیر جهل مرکب اند که جهل را نسبت به آگاهی برتر شمرده و محروم کردن زنان را از آموزش امر شرعی عنوان کرده اند.
این فرمان حکایت از تشدید فشار ها بر زنان دارد و دیده شود که پس از این چه فرمان های مصیبت بار دیگر برضد زنان از سوی طالبان صادر می شود. شگفت آور اینکه طالبان در حالی چادری را حجاب اسلامی می خوانند که در اصل ریشهء هندی دارد و به اسلام ارتباطی ندارد؛ اما طالبان با لجاجت های دینی آمیخته با تعصب قومی خواسته اند تا اسلام را بر چادری نیز تحمیل کنند و برای توجیه ادعا های خود کلتور افغانی و افغانیت را عام نمایند تا بدین وسیله اسلام را در پای فرهنگ قبیله ذبح شرعی کنند. مگر طالبان نمی دانند که زرغونه انا مادر احمدشاه ابدالی به گفتهء خود شان هم جنگجو و هم شاعر بود، در میدان جنگ کنار جنگجویان مرد حضور میداشت و بدون چادری در وصف مردان شعر های حماسی میسرود. به همین گونه نازوانا مادر میرویس خان هوتکی و ملالی در جنگ میوند بحیث زنان جنگجو و شمشیر زن در حالی مردان را به جنگ ترغیب می کردند که چادر عادی بر سر داشتند. اگر طالبان می خواهند ادعا های اسلامی بودن و افغانی بودن چادری را ثابت کنند، بفرمایند بگویند که آنان چگونه چادری بر سر داشتند؛ چادری چین دار کابلی یا ” چادری” پشاوری ؟ در حالیکه زنان و دختران پیامبر با چادری آشنایی نداشتند و چه رسد به آنکه از آن بحیث پوشش استفاده می کردند. نه تنهااین؛ بلکه زنان مسلمان در گذشته بحیث چهره های تابناک در عرصه های گوناگون درخشیده اند و بحیث زنان پیشتاز حماسه آفرینی ها کرده اند. مگر طالبان نمی دانند که چگونه در بصره مردان در خانهء زنى از قبیله عبدالقیس به نام «ماریه دختر سعد» جمع مىشدند و روی مسائل مهم در حالی تصمیم می گرفتند که چادری بر سر نداشتند یا پس از حماسه کربلا، آنگاه که مردان از وحشت خشونت یزید، سر در گریبان فرو بردند و کر و کور گردیدند و در صف حامیان حکومت قرار گرفتند. در حلب، زنانى شجاع، بر علیه جور بپا خاستند و رهبر آنان، زنى به نام درةالصدف است که پس از شنیدن حمل سر امام حسین به سوى یزید، گروهى را جمع مىکند تا سر حسین را از او بگیرد و به خانه آورد و دفن کند. در نتیجه سخنان روشنگرانه این زن، تعدادى از جوانان مسلح مىشوند و به لشکر یزید حمله مىکنند که در نتیجه درگیرى، خود به همراه دوازده زن دیگر و شش مرد به شهادت مىرسند. یا اینکه چگونه شجرالدر زنی هوشیار و فرمانده شجاع در جنگ هفتم صلیبی لویی نهم پادشاه فرانسه را شکست داد و او را اسیر نمود. شجرالدر را بزرگان مصر به زمامداری برگزیدند. در مصر انزمان بنامش سکه ضرب زده و به نام او خطبه می خواندند. مانند این ها ده ها زنان دیگر در جهان اسلام ظهور کرده اند که بدون دغدغهء چادری کار های بزرگی انجام داده اند و حتا بانی بزرگ ترین دانشگاه در جهان بوده اند. به گواهی تاریخ زنان در طول تاریخ الگو های پیشرفت و پیش آهنگان ترقی و قافله سالاران فرهنگ و تمدن بشری بودند و هنوز هم از چنین جایگاهی برخوردار هستند.
با تاسف که کوچک نگری و ناآگاهی طالبان از تاریخ اسلام سبب شده تا آنان از بسیاری حقایق بی خبر بمانند و در نتیجه زنان چه که اسلام و ارزش های بزرگ اسلامی را قربانی کوچک نگری ها و ناآگاهی های خود نمایند. این سبب شده تا امروز زنان افغانستان بیشترین درد و رنج را از سوی طالبان زیر نام دین و شریعت متحمل شوند. یاهو