سخن چند در مورد شعر
شعر احساسِ بهاریست، بسی تازه وتر
شعر گنجینهء پُر از سخن است
شعر آرایش بس جان و تن است
شعر از عشق سخن راند و شیدا شدنت
همچو مجنون یکی رسوا شدنت
شعر از درد سخن راند وآواره گی ها
از چنین عصر غم انگیزی که پر از رنج است
فکر و اندیشه ما دانه ی از شطرنج است
شعر آواز همان بی خانه است
که به زور وستم او رانده شده
ز سرایی که ز بابا بود و نیکو پدرش
ولی حالا نه که چتری به سرش
شعر آه ونفس هر دم آن بیوه زن است
که ز وحشی و بسی ددمنشان
با بسی اشک و فغانش سخن است
شعر آن بیرق آزاده گی هست
که بدوش اش بکشند موج خروشانی ز خلق
ملتی کاز ستم و ظلم بجان آمده است
بسته پیمان و میا ن آمده است
مهرو ولیزاده اول نوامبر ۲۰۲۱