دره فرغانه ازبکستان و داعش
نوشته کریم پوپل
مورخ۲۲ جون ۲۰۲۴
کالنگ دنمارک
دره فرغانه محل است مربوط اربکستان در بین کشور قرغزستان و تاجکستان قرار دارد. این دره نیز از راه کوها نزدیک به بدخشان افغانستان میباشد. که فعلاً این دره از بی امن ترین قسمت آسیای مرکزی میباشد.درین دره علاوه بر گروه داعش سایر گروهای افراطی تاجیک ازبک قرغز و ترکستان چینی فعالیت دارند. درسال ۲۰۱۴ این گروه ها از وزیرستان پاکستان اخراج شده به بدخشان منتقل شدند.سپس این گروه در دره فرغانه جابجا شدند. این گروه ها متشکل از مردمان نمنگان اندیجان ازبکستان سغد تاجکستان و اوش قرغیزستان میباشد. بعضاًاین گروه ها برای تهدید سایر کشورهای آسیای میانه استفاده میشود. تنش روابط بین ازبکستان، قرقیزستان و تاجیکستان نه تنها در رابطه به مسائل آب و انرژی و تعیین مرزها، بلکه با حضور عامل ژئوپلتیکی نیز امکانپذیر شده است. در این راستا روسیه تلاش میکند تا از طریق قرقیزستان و تاجیکستان ابزار فشار روی تاشکند را به دست بیاورد.ازبکستان ازین گروه ها برای تهدید تاجکستان و قرغزستان نیز استفاده می نماید. گروه دیگر برای ازبین بردن خطوط پایپ لاین ترکمنستان وظیفه گرفته است. با تضیف طالبان و ازبین رفتن القاعده اکنون زمینه را برای سازماندهی گروه داعش مساعد ساخت. اکنون داعش با سرمایه گذاری ۷۰ میلون دالراکنون بزرگترین گروه در دره فرغانه شده است.
دره فرغانه
دارای نفوس ۱۲ میلون بوده که اقوام ازبک تاجک و قزاق در آن زندگی می نماید. این دره و شهر در بین مناطق کوهی و جنگلی قرار دارد. دریای سیر دریا ازین مناطق سرچشمه گرفته به جهیل ارال میرزد. بالای استفاده از آب این دریا منازعات شدید بین سه کشور رخ داده است. همچنان موضوع خاک و سرحدات دربین کشورها حل ناشده باقی مانده است. ازبکستان در حصص که تاجکستان قرار دارد دربعضی حصص فرش مین را نموده است. که باعث اعتراض دولت تاجکستان قرار گرفته است.
تاریخچه
در حوضه آمودریا و سیردریا سه جنبش مهم در این حوزه فعالیت داشتند. دو حزب عمده آن جنبش اسلامی ازبکستان و حزب نهضت اسلامی تاجیک بودند که در سپتامبر سال ۱۹۹۰ از حزب مقاومت اسلامی شوروی انشعاب یافتند. جنبش اسلامی ازبکستان و جنبش نهضت اسلامی تاجیک با تاثیرپذیری از جنبشهای سرزمینهای جنوب آسیا در افغانستان و پاکستان، انشعاب یافتند. جریان معتدل حزب مقاومت اسلامی تاجیک پس از ۵ سال جنگ علیه دولت حاکم در تاجکستان، در سال ۱۹۹۷به یک جریان سیاسی تبدیل شد. حزبالتحریر جنبش سومی بود که کمتر برای آن قاعده بومی وجود داشت. با این حال یک شاخه از این جنبش در پاکستان ساخته شد که خاستگاهش در انگلیس قرار داشت. جنبش حزبالتحریر به علت نداشتن ریشههای بومی و نداشتن اصل جهاد از اهمیت کمتری برخوردار گردید.. بر این اساس جنبش اسلامی ازبکستان به عنوان یک گروه تهدابی در این منطقه و جریان حزب نهضت اسلامی تاجیک تحت رهبری شریف همتزاده در ارتباط با القاعده همنظر شد. کشته شدن جمعه نمنگانی و برخی از اعضای جنبش اسلامی ازبکستان در سال ۲۰۰۱ در پی حملات هوایی آمریکا، نشان میدهد که این گروه با القاعده ارتباط داشته است. در سوی دیگر، القاعده به عنوان گروه انسجامبخشِ جریانهای اسلامی- جهادی، نقش مهمی در رادیکالسازی آنها داشته است. هر گروه اسلامی جهادی که با القاعده روابط برقرار کرد، تداومشان به مثابه یک جریان ایدیولوژیک رادیکال در مقابل ساختار سیاسی منطقهشان ادامه یافت. با به میان آمدن گروه داعش یا دولت اسلامی در این اواخر، به نظر میرسد که این گروهها به روحیه تازهای برای برهم زدن نظم ساختاری حکومتهای آسیای مرکزی به دست آوردهاند.
گروه داعش، با توانمندی مالی گسترده در حال گسترش به مناطق جنوب و مناطق شمالی و شمال شرق افغانستان، فرصت تازهای برای ظهور گروههای خفته منطقه داده است.. این گروهها در دهه ۸۰ و ۹۰ تحت رهبری عبدالله عزام و بعدها بن لادن، بیشتر ماهیت سلسلهمراتبی به خود گرفت. پس حمله امریکا بر القاعده این گروهها در مناطق مختلف هر کدام فتا، سینکیانگ، دره فرغانه، چچن و خاورمیانه و بعضاً آفریقا براساس ریشه نژادی خویش پراکنده شدند. واضح است در مدیریت این گروهها و تمویل مالی آنها تنزیل بوجود آمد.گروه داعش به مثابه جریان تازهنفس و با توانمندیهای بالقوه و بالفعل ساختار شبکهای این گروهها را به ساختار چتری تحول داده است.
جنبش اسلامی ازبکستان و جریان رادیکال حزب نهضت اسلامی تاجیک تحت رهبری جانشین شریف همتزاده، از جمله مهمترین گروههاییاند که ظرفیت همکاری با داعش را دارا هستند. این گروهها در پی سیاستهای غیراسلامی دولت تاجیکستان و سیاستهای تمامیتخواهانه اسلام کریموف، در همکاری با گروههای ناراضی سیاسی، میتوانند اقدامات ضدساختاری خویش را آغاز کنند. بخش مهمی از تروریستهای همسو با طالبان در افغانستان از چچنی، اویغوری، ازبک، تاجیک، قرقیز یا قزاقها تشکیل یافته است. به استثنای چچنیها، دیگر گروهها ریشههای قومی در دره فرغانه و قاراتگین در کشورهای ازبکستان، تاجیکستان و قرقیزستان دارند. این افراد از یک سو تعلق نژادی با مناطقی که در آنجا به دنیا آمدهاند و از سوی دیگر وابسته به حرکت اسلامی ازبکستان و دیگر گروهها در آسیای مرکزی دارند. با تضعیف طالبان و احتمال تبدیل شدن آنها به یک جریان سیاسی و تضعیف القاعده و ظهور داعش بهعنوان جریان رقیب؛ این افراد تلاش دارند به مناطق خویش بازگردند و روابط تازهای را براساس مدیریت داعش به وجود آورند. افغانستان مناطق ناامن گستردهای دارد که از لحاظ فرهنگی و اجتماعی میتواند بستر خوبی برای انتقال جریان رادیکال داعش باشد. داعش میتواند از این فرصت برای انتقال سلاح و نیروهای خویش به خاک این کشورها استفاده کند. روشن است این موضوع از یکسو موجب گسترش ناامنی در آسیای مرکزی میشود و از سوی دیگر موجب گسترش ناامنی در مناطق روستایی و خارج از کنترول دولت میگردد.
در سوی دیگر آسیای مرکزی، به مثابه یکی از مناطق استراتژیک به علت داشتن مرزهای مشترک با چین و روسیه اهمیت فراوانی دارد. همچنین این منطقه از لحاظ انرژی پس از خاورمیانه دارای بیشترین منابع زیرزمینی فسیلی است. کشورهای این منطقه در کنار داشتن رقابتها و اختلافات بر سر مرزها و آب از گسترش تروریسم، جداییطلبی و افراطگرایی که ریشههای فرهنگی و اجتماعی آن در دره فرغانه است، رنج میبرند.
بر این اساس کشورهای منطقه، باید به دروازه ورودی تهدید که افغانستان است، توجه بیشتری کنند. پنداشته شدن گروه داعش به عنوان پدیدهای خارجی و نادیده گرفته شدن بسترها و نیروهای مخرب داخلی، احتمال تقویت افزایش عضویت گروههای ناراضی سیاسی را در همکاری با گروههای تروریستی افزایش میدهد.
موخذ
۱. دره فرغانه کانون بحران آسیای مرکزی نوشته سایت خبرنگاران جوان
۲.نگرانی وزیر دفاع روسیه از گسترش و فعالیت گروه های تروریستی از افغانستان به آسیای میانه گزارش از بی بی سی
۳.رشد افراطی گری و تروریسم در آسیای میانه و منطقه نوشته داکتر ضیا نظام در ویبساید ۸ صبح
۴. تروریستهای موجود در اسیای میانه و قفقازنویسنده سیا وش کاوپانی در ویبساید سیاست روز
۵. تاثی طالبان بر آسیای مرکزی نوشته علی سجاد مولایی اپریل ۲۰۲۲ در ویبساید اطلاعات روز
۶. اکثر اعضای داعش آسیای مرکزی ازوادی فرغانه هستند. ویبساید مشترک قفقار صفحه محصلین قفقار
ناتمام
بنیاد گرایی و افراطی گرایی طبیعی است و هرگز خاموش نمی شود
در دنیا ۵۱ گروه تند رواسلامی۲۰۰ سازمان افرط اسلامی عیسوس وسایرادیان وجود دارد.
۳۹ گروپ اسلامی و اکثرغیر اسلامی از لست سیاه خارج شدند