جستاری پدیده های صلح در مبانی عدالت اجتماعی أفغانستان
می توان با این سوالات آغاز کرد: صلح را در کجاست جستجو کرد٬ معاهد دوحه ۲۰۱۹ یا در بسترهای جامعه؟ و دوم اینکه٬ برنامه هدف محور یا استراتژیک جریانات سیاسی در برابر ایده های قرون وسطایی نهضت های دینی چیست؟
ورود به موضوع:
بیدون شک بسترهای از جامعه سنگ عدالت اجتماعی است که٬ جامعه توده ای تا جامعه ایده حال یا در حالت مطلوب که تمامی شاخص های شهروندی را سیر نموده اند٬ یا وجه ملت سازی تا به حاکمیت ملی را در تاسیس یا موسسن نمودن قدرت که عبارت از موضوع حاکمیت است٬ حاصل نموده اند٬ که فقط زیر بنای فکری آن٬ عبارت از استقلال فکری و خودآگاهی هر اعضای جامعه است٬ هر چند عدالت اجتماعی گم گشته چند قرن در کشور ماست٬ که این معضله در تنگنای از عدم فهم دین و قوم گرایی٬ جامعه را بسوی قرون وسطا سوق داده است.
یعنی فهم دین تا سیاست مدرن محرکه ما بسوی صلح پایدار است٬ که می بایست و می باید٬ از فرصت های پیش آمده چون معاهده دوحه ۲۰۱۹ در سیر برق آسای این محرکه استفاده نمود.
از طرف دیگر سیاسون بین ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱ که نتوانستند از فرصت های چون بن ۲۰۰۱ و قطر ۲۰۱۹ در مبانی خودآگاهی جامعه توده ای أفغانستان بسوی جامعه مطلوب به گونه راهبردی سازنده باشند و عدم این سازندگی غلبه نموده نفع خصوصی شان بر منافع عامه بود٬ و اینک به گونه فرصت طلبانه منتظر شکار اند٬ هر چند تشریفات گفتگو تا ۲۰۱۹ قطر به پخته گی چنانی نرسید٬ زیرا دسته انتخاباتی دولت ساز در أفغانستان زوال قدرتش را می دید و دسته انتخاباتی دونالد ترامپ تقویت انتخاباتی اش را٬ و اینک عدم اجرا نشدن این اصل الزامی بین المللی در نخست٬ لطمه ننگین به تاریخ آمریکا خواهد بود٬ در امر ثانی مبدل شدن أفغانستان به لانه امن دهشت افکنان بین المللی است.
جریانات مبارزات علیه گروه حاکم یا گروه قرون وسطایی به گونه عدم برنامه هدف محور و پراگنده است٬ که عناصر بیرونی چون سازمان ملل و قدرت های جهانی را به سنگ بنای صلح از بستر های جامعه تا سیاست مدرن٬ اقناع کند نیست٬ زیرا در حیطه استراتژیک شان می باید٬ از نظریه های روشن فکری دینی و خصایص شهروندی مدرن در مقابل افکار دین زدگی یا افراطی دینی و قوم یا سمت گرایی بسوی نظام سیاسی حقوقی پایدار محسوس و ملموس باشد٬ و این افکار در بستر ارتباطات جمعی درج افکار عمومی شود تا بنیادهای حاکمیت ملی و حاکمیت قانون را ساخت.
زیرا جوهره این ساخت همان خودآگاهی اعضای جامعه است٬ می باید افکار عمومی جامعه را از دین ستیزان٬ دین داران تهی معنی و قوم گرایان آزاد نمود٬ و این آزادی همانا وسیله بسوی سعادت است که می توان آنرا عدالت اجتماعی گفت.
محمدآصف فقیری
مبحث مرتبط به تحلیل در لینک ذیل
نشست دوحه در مورد افغانستان https://youtu.be/9gLB6o9-5hU