برای چهارمین بار از سپردن کرسی افغانستان در ملل متحد…

افغانستان بحیث یک کشور ، عضو دائمی سازمان ملل متحد…

سیاست‌های شیطنت امیز پاکستان علیه افغانستان

از گذشته هاکه بگذریم ،همین حالا کارزار تبلیغی و تحرکات…

بمناسبت روز بین المللی حمایت از حقوق اطفال 

نوشته  و گردآوری معلوماتی از بصیر دهزاد    امروز  ۲۰ نوامبر زور بین…

شیردروازه و آسمایی خصم افگن و هندوکش عقاب پرور! ما…

نویسنده: مهرالدین مشید ما هنوز خیلی قرضدار مردم مظلوم افغانستان هستیم چند…

څنگه یی

 شعر ملمع - شیر و شکر از دکتور ایماق شعر ملمع (…

ذهن ستم گستر 

رسول پویان  زمیـــن در آتـش خـودکامگان آز می سوزد  سـرا و مـزرع…

شناخت با 13 نوع سوگیری در داوری در عرفان

دکتر بیژن باران شناخت کارکرد مغز است که سوگیری در آن…

نتیجه انتخابات امریکا در ترازوی منافع ملی افغانستان

ا میرعبدالواحد سادات  متاسفانه در منجلاب پر جنجال کنونی که :اساس تراژیدی…

دین وسیاست

نوشته دکتر حمیدالله مفید در این پسین روز ها دیدگاه های…

موسم پیری

این نقد جای اگر نپذیری، کجا برم ؟  وین هدیه ام…

معاهده ی افتضاح بار دوحه؛ پروندۀ ناتمام افغانستان

نویسنده: مهرالدین مشید افزایش فشار سیاسی بر طالبان، یگانه گزینه برای…

ماردین ابراهیم

آقای "ماردین ابراهیم" (به کُردی: ماردین ئیبڕاهیم)، شاعر معاصر کُرد،…

وجدان ودادگاه آن 

***   داد گاه وجدان بامعراج عدالت اصدار حکم میکند ـ وتصمیم…

افتخار برکارمل واعضای حزبم!

امین الله مفکر امینی          2024-12-11! فــــــخر به پــــرچمدارانی رهی عدل وانصـــاف کـــــه نیست…

بازگشت به خوییشتن؛ گفتمان رسیدن به پویایی های فکر و…

نویسنده: مهرالدین مشید هر بازگشت آغازی برای برگشت به ارزش های…

اسرار عشق 

رسول پویان  شدم تا همدم نـور آشیان در کهکشان دارم  از این…

کابل زیبا

سیمین بارکزی فرزند عبدالکبیر خان بارکزی 1953 میلادی در یک…

خالە بکر

استاد "بکر محمد امین" (به کُردی: به‌کر محه‌ممه‌د ئەمین) متخلص…

احتمال تحولات بعد از انتخابات در آمریکا و صدای تکانه…

نویسنده: مهرالدین مشید آیا با پیروزی ترامپ آمریکا به افغانستان باز…

«
»

بسیج بی‌سابقه بالای اقتصاد پیروزی اتحاد شوروی در جنگ جهانی دوم را تضمین کرد

Танкоград, 1941 год

والنتین کاتاسانوف (Valentin Katasonov)، پروفسور، دکتر علوم اقتصاد، مدیر مرکز پژوهش‌های اقتصادی «شاراپوف» فدراسیون روسیه، پژوهشگر مسائل پشت صحنه

ا. م. شیری: روشن است که ایران و حتی یکسری کشورهای دیگر، هم اکنون در شرایط جنگی، جنگ‌های پنهان و آشکار سیاسی، اقتصادی (تحریم)، نظامی با امپریالیسم جهانی به فرماندهی آمریکا به سر می‌برند. بنظرم، بسیج اقتصادی و بهبودی شرایط اقتصادی کشور و به تبع آن، شرایط زندگی توده‌های محروم شده از زندگی سادۀ انسانی، بخصوص کارگران، زحمکشان و سایر اقشار اجتماعی شرط لازم پیروزی در همۀ این جنگ‌ها است و به گمانم این امر، به هیچوجه به دین و ایمان آقای رئیس جمهور و تیم اقتصادی او‌ خلل وارد نمی‌کند؛ هیچ مانعی در راه انجام فرایض دینی آن‌ها، نمازهای یومیه و نماز شب‌شان ایجاد نمی‌کند. بنظرم، تلاش برای خارج کردن کشور و اقتصاد آن از زیر سطۀ دلارهای بانک فدرال رزرو آمریکا متشکل از ١٢ بانک خصوصی یکی از مهمترین راه برون‌رفت از بحران‌های اجتماعی و اقتصادی است.

اقتصاددانان محترم، اگر قبول می‌کنید اینطور است، لطفاً از آقای رئیس جمهور و تیم اقتصادی او سؤال کنید: چرا به انجام این کار اقدام نمی‌کنند؟ چرا از تجارب دیگران استفاده نمی‌کنند؟ آیا استفاده از تجارب بسیج اقتصادی دیگران خلاف دین و ایمان است؟ من فکر می‌کنم ‌به هیچوجه! پس، مشکل کجاست؟ منشاء مشکل را باید شناخت!

ـــ********ـــ

بسیج فرازمند اقتصاد، برتری در تولید بیشتر انواع تسلیحات و مهمات نسبت به رایش اروپایی را تضمین کرد.

هر جنگی مستلزم بسیج اقتصاد است. در مجموع ٧٢ کشور (٨٠٪ از جمعیت جهان) در جنگ جهانی دوم (١٩٣٩-١٩۴۵) شرکت داشتند. این یک رویارویی نظامی بین کشورهای «محور» (هستۀ اصلی اتحاد آلمان، ایتالیا، ژاپن) و ائتلاف ضد هیتلری (هستۀ آن اتحاد جماهیر شوروی، انگلیس و آمریکا) بود. سطح بسیج اقتصادی در کشورهای شرکت‌کننده در این جنگ بسیار متفاوت بود.

شکی نیست که اتحاد جماهیر شوروی سهم اصلی را در پیروزی بر کشورهای «محور»، یعنی بر فاشیسم داشت. اکثر آثار مربوط به تاریخ جنگ جهانی دوم (نه تنها داخلی، بلکه خارجی نیز) اذعان دارند که از ٧٠ تا ٨٠ درصد از کل تلفات وارده به نیروهای مسلح آلمان و متحدانش، در جبهۀ شرقی، یعنی در جبهۀ اتحاد جماهیر شوروی وارد شد. والنتین فالین در کتاب «جبهۀ دوم. ائتلاف ضد هیتلر: تضاد منافع» (٢٠٠٠) می‌نویسد که این سهم حتی بالاتر بود – ٩٣٪. به گفتۀ وی، نیروهای آلمانی ۵٠٧ لشکر و نیروهای متحدان آلمان ١٠٠ لشکر در جبهۀ شرقی از دست دادند.

مورخان در این باره می‌نویسند که متفقین با تهیه سلاح، تجهیزات نظامی و مهمات به اتحاد جماهیر شوروی در مبارزه با هیتلر کمک کردند. در اینجا صرفاً از برنامۀ آمریکایی «وام – اجاره» (Lend-lease) صحبت می‌کنیم. در ابتدا، انگلستان (به همراه قلمروهای امپراتوری انگلیس) و چین به عنوان نخستین دریافت‌کنندگان کمک تحت این برنامه بودند. اتحاد جماهیر شوروی در ٧ نوامبر ١٩۴١ با تصمیم ویژۀ فرانکلین روزولت، رئیس جمهور وقت آمریکا به این برنامه افزوده شد. بسیاری از بررسی‌ها ارقام تحویلی تحت برنامۀ «وام-اجاره» به اتحاد جماهیر شوروی را بسیار بیشتر از میزان واقعی نشان‌ می‌دهند. مثلا: مواد منفجره- ٣۴۵،٧٣۵ تن؛ دینامیت- ٧٠۴٠٠،٠٠٠ پوند (٣١،٩٣٣ تن)؛ کامیون- ٣٧۵،٨٨٣ دستگاه؛ هواپیما– ٢٢١۵٠ فروند؛ تانک– ١٠٠٠٠ دستگاه، ماشین‌های شاسی بلند و وسایل نقلیۀ تمام زمینی- ۵١،۵٠٣ دستگاه؛ موتور سیکلت– ٣۵١٧٠ دستگاه؛ تپانچه– ١٢٩٩٧ قبضه؛ لوکوموتیو –١٩٨١ دستگاه؛ کشتی‌های باری – ٩٠ فروند؛ قایق‌های اژدر- ٢٠٢ فروند؛ کشتی‌های ضد زیردریایی- ١٠۵ فروند؛ لاستیک– ٣,٧٨۶٠٠٠ حلقه؛ الکل– ٣٣١،٠۶۶ لیتر؛ پوتین‌های ارتشی- ١۵۴١٧٠٠٠ جفت؛ پتو- ١۵۴١۵٩٠ تخته و غیره.

آمار محموله‌های آمریکا بسیار چشمگیر به نظر می‌رسد. شکی نیست که این کمک‌ها به اتحاد جماهیر شوروی کمک کردند تا پیروزی بر دشمن را تسریع بخشد و از تلفات ما در جنگ بکاهد. اتفاقاً، استالین و دیگر دولتمردان ما به این کمک‌ها اذعان کردند. اما در عین حال، نباید آن‌‌ها را دست بالا گرفت.

اولاً– ما به ویژه در ماه‌های اول جنگ به کمک نیاز داشتیم، اما سهم شیر در سال‌های ١٩۴۴-١٩۴۵، زمانی رسید که سربازان شوروی در حال پیشروی بودند و از مرزهای دولتی اتحاد جماهیر شوروی فراتر رفتند. در سال ١٩۴١، تحویل‌های تحت برنامۀ «وام-اجاره» تنها ١ درصد از کمک آن‌ها را در تمام سال‌های جنگ تشکیل می‌داد.

ثانیاً– گاهی اوقات آمریکایی‌ها نه آنچه را که ما نیاز داشتیم، بلکه آنچه را که آمریکایی‌ها به وفور داشتند (محصولات به اصطلاح «تولید بیش از حد سرمایه‌داری»)، در اختیار ما قرار می‌دادند. و اغلب کیفیت لازم نیز برخودار نبودند. بنابراین، ما واقعاً آخرین بمب‌افکن‌های استراتژیک ب-١٧، ب-٢۴ و ب-٢٩ را درخواست کردیم، اما متحدان ما قاطعانه از تحویل آن‌ها خودداری کردند. بخش عمدۀ تانک‌هایی که به ما عرضه شد، مدلی به نام شرمن بود که ارتشیان ما آن را «فندک» نامیدند.

ثالثاً، علیرغم ارقام مطلق قابل توجه حجم عرضه تحت برنامۀ «وام– اجاره»، سهم آن‌ها در کل حجم حمایت مادی و فنی برای نیروهای مسلح شوروی بسیار کم بود. بگونه‌ای که ٢.٧ درصد از نیاز ما به ضدهوایی و توپخانۀ ضدتانک از طریق «وام– اجاره»  تأمین شد. این هم شاخص‌های مشابه برای برخی از اقلام دیگر (٪): تانک-  ١٢؛ توپخانۀ خودکششی – ٧.٨؛ سلاح‌های نفری – ٠.٧۵؛ هواپیما از همه نوع – ١٣؛ قایق‌های اژدر و سایر کشتی‌های نظامی– ٢٢؛ بنزین- ٢.٧ و الی‌آخر.

در سال ١٩۴٨ کتاب «اقتصاد نظامی اتحاد جماهیر شوروی در طول جنگ میهنی، نوشتۀ نیکولای وازنسنسکی، رئیس وقت کمیتۀ برنامه‌ریزی دولتی اتحاد جماهیر شوروی منتشر شد. این کتاب یک ارزیابی کلی از نقش تحویل‌های آمریکایی تحت برنامۀ «وام-اجاره» ارائه می‌دهد. حجم آن‌ها نسبت به تولیدات داخلی در دورۀ اقتصاد جنگ تنها حدود ۴ درصد بود. همچنین لازم به ذکر است که جغرافیای تحویل‌های آمریکا تحت «وام-اجاره» بسیار عجیب بود. محموله‌ها به انگلستان در طول سال‌های جنگ تقریباً سه برابر بیشتر از محموله‌ها به اتحاد جماهیر شوروی بودند. علیرغم این، سهم انگلستان در شکست آلمان نازی (اگر با تعداد کشته شدگان در میدان‌های جنگ یا تعداد لشکرهای آلمانی نابودشده سنجیده شود)، تنها چند درصد تخمین زده می‌شود.

بنابراین، پیروزی اتحاد جماهیر شوروی عمدتاً به هزینۀ پشت جبهۀ خود، یعنی به حساب اقتصاد خود تضمین گردید و در تولید بیشتر انواع سلاح‌ها و مهمات، حداقل برابری و در اغلب موارد برتری نسبت به آلمان را تضمین کرد. در ادامه، یکسری ارقام دایر بر کل تولید انواع خاصی از تجهیزات نظامی و سلاح در اتحاد جماهیر شوروی، آلمان، آمریکا و انگلستان در طول سال‌های جنگ ارائه خواهم کرد.

تانک‌ها و توپخانه‌های خودکششی (رقم به هزار): آمریکا – ١۴٨.۴؛ اتحاد جماهیر شوروی – ١٠۵.٣؛ آلمان – ۴۶.٩؛ انگلستان – ٢٧.٩.

هواپیماهای نظامی از همه نوع (هزار واحد): آمریکا – ٢۵۴.٩۶؛ اتحاد جماهیر شوروی – ٢١٣.٧۴؛ بریتانیای کبیر – ١١٧.٩٣؛ آلمان – ١٠٨.١٨.

خمپاره با کالیبرهای ۵٠ میلی‌متر و بالاتر (هزار واحد): اتحاد جماهیر شوروی – ٣۵١.٨٠؛ انگلستان – ١٠٢.٩۵؛ آلمان – ٧٣.۴٨. هیچ داده‌ای در مورد آمریکا وجود ندارد.

همانطور که ملاحظه می‌کنید، اتحاد جماهیر شوروی در تولید بسیاری از انواع تسلیحات نسبت به آلمان، نه تنها برابری، حتی برتری آشکار داشت. از نظر تانک و تسلیحات خودکششی، برتری ما نسبت به آلمان (مجموع حجم تولید در تمام سال‌های جنگ؛ برابری): خمپاره- ۴.٨؛ تانک‌ها و تسلیحات خودکششی – ٢.۴؛ مسلسل – ١.۵؛ هواپیماهای نظامی از همه نوع – ٢.٠. و این هم مازاد اتحاد جماهیر شوروی بر آلمان در انواع خاصی از هواپیماها (برابری): جنگنده – ١.١؛ هواپیمای تهاجمی- ٣.٠؛ بمب افکن – ١.٢؛ هواپیمای ترابری- ۵.۶.

اما شاید اقتصاد شوروی آنقدر عظیم بود که تولید چنین مقدار تانک، هواپیما، اسلحه، مسلسل، تفنگ، گلوله و فشنگ که برتری نظامی ما را نسبت به آلمان به راحتی تأمین می‌کرد، برایش سخت نبود؟

برای دادن پاسخ به این سؤال، به منبع خارجی زیر متوسل می شوم: مارک هریسون، «اقتصاد جنگ جهانی دوم: شش قدرت بزرگ در همسنجی بین‌المللی (انتشارات دانشگاه کمبریج، ١٩٩٨)». در این تک‌نگاری، مارک هریسون، اقتصاددان انگلیسی، اقتصاد کشورهای اصلی جنگ جهانی دوم را با استفاده از شاخص مدرن اقتصاد کلان تولید ناخالص داخلی ارزیابی می‌کند. برآوردها بر اساس دلار آمریکا در سال ١٩٩٠ انجام شده است. ارزیابی‌ها بر اساس سال، از ١٩٣٨ تا ١٩۴۵ را شامل می‌شود. در سال ١٩٣٨، رتبۀ اول از نظر تولید ناخالص ملی با ٨٠٠ میلیارد دلار، به طور طبیعی، به آمریکا اختصاص یافت. رتبه‌های بعدی را به ترتیب به (میلیارد دلار): اتحاد جماهیر شوروی – ٣۵٩؛ آلمان – ٣۵١؛ انگلستان – ٢٨۴؛ فرانسه – ١٨۶؛ ژاپن – ١۶٩ به خود اختصاص دادند.

در این فهرست، از اقتصادهای پیشرو جهان، ما به ویژه، به اتحاد جماهیر شوروی و آلمان علاقه مندیم. مسیر توسعۀ اقتصاد این کشورها در بازۀ زمانی ١٩٣٨-١٩۴۵ چگونه بوده است؟ شاخص سالانۀ اقتصاد اتحاد شوروی (به میلیارد دلار): ١٩٣٨ – ٣۵٩؛ ١٩٣٩ – ٣۶۶؛ ١٩۴٠ – ۴١٧؛ ١٩۴١ – ٣۵٩؛ ١٩۴٢ – ٢٧۴؛ ١٩۴٣ – ٣٠۵؛ ١٩۴۴ – ٣۶٢؛ ١٩۴۵ – ٣۴٣.

و این هم تصویر مشابه برای اقتصاد آلمان (میلیارد دلار): ١٩٣٨ – ٣۵٩؛ ١٩٣٩ – ٣۶۶؛ ١٩۴٠ – ۴١٧؛ ١٩۴١ – ٣۵٩؛ ١٩۴٢ – ٢٧۴؛ ١٩۴٣ – ٣٠۵؛ ١٩۴۴ – ٣۶٢؛ ١٩۴۵ – ٣۴٣.

مقایسۀ این دو فهرست، موارد زیر را نشان می‌دهد. اقتصاد اتحاد جماهیر شوروی طی سه سال ١٩٣٨-١٩۴٠ بسیار پویا توسعه یافت. در این مدت ١۶.٢ درصد رشد کرد. در این دورۀ زمانی، اقتصاد آلمان نیز رشد کرد، اما رشد آن کمتر- ١٠.٣٪ بود. در ١٩٣٨-١٩۴٠ اقتصاد شوروی در رتبۀ دوم جهان (پس از آمریکا) باقی ماند و اقتصاد آلمان در رتبۀ سوم قرار گرفت. در سال ١٩۴١، زمانی که آلمان خائنانه به قلمرو اتحاد جماهیر شوروی حمله کرد، تصویر به طور قابل توجهی تغییر یافت. تعداد زیادی از مؤسسات صنعتی، مزارع جمعی و دولتی و تأسیسات زیربنایی اقتصادی اشغال شدند. و این به کاهش چشمگیر تولید منجر شد. تولید ناخالص داخلی اتحاد جماهیر شوروی در سال ١٩۴٢ نسبت به سال ١٩۴٠، یک سوم کاهش یافت. اگرچه اقتصاد اتحاد جماهیر شوروی در سال‌های ١٩۴٣-١٩۴۵ به آرامی رو  به بهبود نهاد، اما حتی در سال ١٩۴۵ هنوز به سطح قبل از جنگ در ١٩٣٨ نرسید.

اقتصاد آلمان در طول جنگ، برخلاف اتحاد جماهیر شوروی، به رشد خود ادامه داد. فعلاً نیازی به توضیح نیست که رایش سوم چگونه این امر را مدیریت کرد. به طور خلاصه بگویم، به دلیل بسیج نیروی کار، تولید و منابع مالی تقریباً تمام اروپا بود که تحت اشغال رایش سوم بودند. بطوریکه در سال ١٩۴۴ به حداکثر خود رسید: تولید ناخالص داخلی آلمان در سال ماقبل آخر جنگ تقریباً یک چهارم (٢۴.۵٪) از سطح ١٩٣٨ فراتر رفت.

اقتصاد آلمان در سال ١٩۴١، در حد قابل توجهی از اقتصاد اتحاد شوروی پیشی گرفت. این افزایش در سال‌های ١٩۴٢-١٩۴۴ نیز ادامه یافت. حداکثر مازاد- بیش از یک و نیم برابر در سال ١٩۴٢ ثبت شد. تنها در سال ١٩۴۵ بود که اقتصاد شوروی دوباره از آلمان پیشی گرفت.

قابل توجه ان است که اگر اقتصاد اتحاد شوروی در طول جنگ نسبت به دورۀ قبل از جنگ انقباض قابل توجهی را تجربه کرد، متحدان آنگلوساکسون ما پویایی مثبت اقتصادی را حفظ کردند. در سال ١٩۴٣، تولید ناخالص داخلی انگلستان ٢٧ درصد از سطح سال ١٩٣٨ فراتر رفت. و تنها در دو سال قبل از آن اقتصاد انگلیس تا حدودی «افت» کرد (تولید ناخالص داخلی در سال ١٩۴۵، ٨٪ کمتر از سطح سال ١٩۴٣ بود). اما آمریکا در طول جنگ جهانی دوم به طور کلی «معجزه اقتصادی» نشان داد. اگر تولید ناخالص ملی آمریکا در سال ١٩٣٨، همانطور که در بالا اشاره کردم، برابر با ٨٠٠ میلیارد دلار بود، در سال ١٩۴۴ این رقم به ١۴٩٩ میلیارد دلار، یعنی تقریباً ١.٩ برابر افزایش یافت و در سال ١٩۴۵ کاهش جزئی، ١۴٧۴ میلیارد دلار (با ١.٣٪) ثبت شد. دلیل این نیز کاهش «گردش مالی» شرکت‌های مجتمع نظامی-صنعتی آمریکا به خاطر پایان جنگ جهانی دوم بود. با چنین رشد سریع اقتصادی آمریکا، ١١ میلیارد دلار کمک به اتحاد جماهیر شوروی تحت برنامۀ «وام- اجاره» را به سختی می‌توان سخاوت «بیش از حد» نامید.

اما برگردیم و به توازن قوای اتحاد شوروی و آلمان در جنگ. ظرفیت اقتصادی آلمان که با تولید ناخالص داخلی سنجیده می‌شود، تقریباً تا پایان جنگ بیشتر از ظرفیت اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی بود. اما حجم تولیدات نظامی، همانطور که در بالا ذکر شد، برای اکثر انواع سلاح، تجهیزات نظامی و مهمات بیشتر از آلمان (گاهی چندین برابر) بود. این، چگونه می‌تواند باشد؟ این امر به لطف بالاترین سطح بسیج نظامی-اقتصادی در اتحاد جماهیر شوروی ممکن گردید (در واقع اتفاق افتاد). در مورد بسیج نظامی-اقتصادی در رایش سوم بسیار گفته و نوشته شده است. اما سطح چنین بسیج در اتحاد جماهیر شوروی حتی بالاتر بود.

حجم فیزیکی تولید بسیاری از انواع محصولات نظامی در آمریکا در طول جنگ، بیشتر از اتحاد جماهیر شوروی، اغلب اوقات بیش از ١.۵-٢ برابر بود. اما تولید ناخالص داخلی آمریکا در طول سال‌های جنگ به طور متوسط ​​۴ برابر بیشتر از تولید ناخالص ملی اتحاد جماهیر شوروی بود. این نشان‌دهندۀ چیست؟ نشان می‌دهد که سطح بسیج نظامی-اقتصادی در اتحاد جماهیر شوروی به طور قابل توجهی بالاتر از آمریکا بود.

لازم به تأکید است که ما بسیج نظامی-اقتصادی را نه در ٢٢ ژوئن ١٩۴١، بلکه حداقل دوازده سال قبل از تهاجم خائنانۀ آلمان به خاک خود آغاز کردیم. این بسیج در ادبیات ما بیشتر بنام «صنعتی‌ کردن» نامیده می‌شود. در فاصلۀ زمانی سال‌های ١٩٢٩-١٩۴١، ما نزدیک به ده هزار بنگاه ساخته و به بهره‌برداری رساندیم که بیشتر آن‌ها به طور مستقیم یا غیرمستقیم برای دفاع کار می‌کردند. بسیج نظامی-اقتصادی پس از ٢٢ ژوئن ١٩۴١، شکل‌های دیگری به خود گرفت. جابجایی هزاران واحد صنعتی به شرق کشور ظرف چند ماه، انتقال آن‌ها و همچنین، ساماندهی مجدد بسیاری از شرکت‌ها از تولید محصولات غیرنظامی به تولید محصولات نظامی (به عنوان مثال، گذار از تولید تراکتور به تولید تانک و سایر وسایل نقلیۀ زرهی) و غیره، در نتیجۀ کار شبانه روزی اتفاق افتاد. مدیریت عمومی بسیج نظامی-اقتصادی توسط کمیتۀ دفاع دولتی که در ٣٠ ژوئن ١٩۴١ تشکیل گردید شد، انجام گرفت. 

چارچوف محدود مقالۀ حاضر به ما اجازه نمی‌دهد تمام ظرافت‌های مسائل بسیج نظامی-اقتصادی در اتحاد جماهیر شوروی را بیان کنیم. فقط به برخی از منابع در این زمینه اشاره می‌کنم. یکی از این‌ها کتاب «اقتصاد نظامی اتحاد جماهیر شوروی در طول جنگ میهنی» (١٩۴٨) به قلم نیکولای وازنسنسکی است که در بالا ذکرش رفت. کتاب‌های «اقتصاد نظامی اتحاد جماهیر شوروی در آستانه و در طول جنگ جهانی دوم (٢٠٠۵)» نوشتۀ یوگنی خاخلوف، «مجتمع نظامی و صنعتی اتحاد جماهیر شوروی در دهۀ ١٩٢٠-١٩۵٠: نرخ رشد اقتصادی، ساختار، سازماندهی و مدیریت تولید (١٩٩٢)»- نوشتۀ نیکولای سیمونوف و یکسری کتاب‌های دیگر [ذکر همۀ آن‌ها در اینجا ضروری بنظر نمی‌رسد. مترجم] منابع معتبر هستند.

برگرفته از: بنیاد فرهنگ راهبردی

https://eb1384.wordpress.com/2024/05/20/

٣١ اردیبهشت- ثور ١۴٠٣