انقلاب ایران سالهای 1978-1979
ترجمه رحیم کاکایی
بخش کوتاهی از کتاب:
آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی دارای نشان پرچم سرخ کار، انستیتوی خاورشناسی
فصل مربوط به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
نخستین اقدامات سیاست خارجی
سیاست خارجی دولت موقت انقلابی
جمهوری اسلامی ایران – اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی
سیاست جمهوری اسلامی ایران نسبت به اتحاد جماهیر شوروی از همان آغاز بر اساس مفهوم کلی سیاست خارجی رژیم اسلامی تعیین شده بود که در فرمول موجز و صریح «نه شرقی نه غربی» میگنجید. اگرچه این فرمول نماد طرد یکسان کمونیسم و امپریالیسم بود، اما واقعیت نشان داد که کمونیسم ستیزی موجود در آن مطلق و امپریالیسم ستیزی نسبی است. نکته اشاره شده در بالا بویژه قابل یادآوری است که در زمانی که آیت الله خمینی با لعن و نفرین علیه شاه و امپریالیسم آمریکا، هجوم به ساختار سلطنت را رهبری میکرد، بین او و رئیس جمهور آمریکا توافق و تفاهمی از ایران خمینی تهیه و تدوین شده بود. این اتفاق پس از آن رخ داد که پاسخ رهبری دولت شوروی به پرسش خبرنگار روزنامه “پراودا” امیدی را برای آمریکا به امکان دخالت مسلحانه در امور داخلی ایران باقی نگذاشت(1) . موضع و رفتار خیرخواهانه اتحاد جماهیر شوروی نسبت به ایران در دورانی که دولت موقت انقلابی به ریاست “م. بازرگان”، منصوب آیت الله خمینی به نخست وزیری روی کار بود. در 13 فوریه 1979، یعنی روز پس از تصدی سمت بازرگان، تلگراف تبریکی از رئیس شورای وزیران اتحاد جماهیر شوروی در مطبوعات شوروی منتشر شد. در این تلگرام به ویژه “آمادگی برای حفظ و توسعه روابط بین دو کشور بر اساس اصول برابری، حسن همجواری، احترام به حاکمیت ملی و عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر” (2) بیان شده بود. “پراودا” ضمن در نظر داشتن یکی از جنبههای مهم روابط ایران و شوروی – همکاری های اقتصادی و فنی که در دوران پیش از انقلاب ابعاد گسترده ای به خود گرفته بود و ضمن ابراز تمایل دولت شوروی برای ادامه این همکاری با ایران پس از انقلاب در 13 ماه مارس 1979 نوشت: «همکاریهای اقتصادی و فنی ایران و اتحاد جماهیر شوروی ضمن بخش جداییناپذیر بودن از روابط بیندولتی ، سهم قابل ملاحظهای را در تقویت استقلال اقتصادی ایران و توسعه اعتماد بین دو کشور همسایه با نظامهای اجتماعی متفاوت ادا میکند. اتحاد جماهیر شوروی در آینده نیز به حفظ و توسعه این روابط خوب که طی چند دهه توسعه یافتهاند، آماده است». سایر کشورهای سوسیالیستی نیز به همین شکل نسبت به تغییرات در ایران واکنش نشان دادند.. در 14 فوریه 1979، ابلاغیههای رسمی در مورد به رسمیت شناختن دولت م. بازرگان از دولتهای بلغارستان، مجارستان، ویتنام، آلمان شرقی، لهستان، مغولستان، چکسلواکی، کره شمالی و رومانی دریافت شدند. با این وجود، حمایت معنوی انجام شده توسط کشورهای جامعه سوسیالیستی از ایران که رژیم سلطنتی را سرنگون کرده بود، با واکنش لازم از سوی رژیم اسلامی در حال ظهور روبرو نشد.
رژیم اسلامی کمونیسم ستیزی ادعایی خود را پایه و اساس مناسبات خود با کشورهای سوسیالیستی، در مقیاسی که منجر به تبعیت منافع و وظایف عینی توسعه اقتصادی کشور از دستورات این کمونیسم ستیزی میشوند، قرار داد. هم خود سوسیالیسم و هم بالاترین مرحله کمونیستی آن، سازندگان جمهوری اسلامی ایران را میترساند. مجاورت مستقیم با یک قدرت بزرگ سوسیالیستی بارها این ترس را به شدت تشدید میکند. نفی و طرد اتحاد جماهیر شوروی توسط رژیم اسلامی به حدی است که آن درک (که آن قابل انکار نیست) ضرورت عینی برای منافع ملی ایران به داشتن روابط دائمی، پایدار و روزافزون با اتحاد جماهیر شوروی در زمینه همکاریهای اقتصادی و فنی را تحت تاثیر قرار میدهد. این امر پیش از هر چیز ماهیت بسیار ناهموار هم روابط سیاسی و هم اقتصادی بین ایران و اتحاد جماهیر شوروی را روشن می کند (نمونههایی که این نظر را تایید میکند در زیر آورده شدهاند)(3). پادشاهی محمدرضا پهلوی نیز با سوسیالیسم دشمنی داشت. با این وجود، سیاست آن نسبت به اتحاد جماهیر شوروی هشیاری و آگاهی از نیازهای عینی به همکاریهای اقتصادی و فنی گسترده و پایدار با اتحاد جماهیر شوروی برای غلبه بر عقب ماندگی اقتصادی ایران و توسعه نیروهای مولد آن، برای استفاده از چنین همکاری و اشتراک منافع به عنوان عاملی در مقابله با استعمار نوین اقتصادی تعیین میکرد(4). از همین رو برای نمونه در آخرین روز سال 1350 بر اساس گاهشماری ایران شمسی (20 ماه مارس 1971) روزنامه “آیندگان” نزدیک به وزارت امور خارجه شاه ایران ضمن بررسی نتایج یک سال گذشته در حوزه سیاست خارجی دولت نوشت: «روابط ایران با کشورهای سوسیالیستی به رهبری اتحاد جماهیر شوروی نیز به ویژه در زمینههای همکاریهای تجاری، اقتصادی و فنی به رشد خود ادامه داد. در همان زمان سد قویتری در داخل کشور در برابر احتمال نفوذ کمونیسم ایجاد شده بود»(5). جمهوری اسلامی ایران حتی به تدوین چنین نظریه و مفهومی برای سیاست خود نسبت به اتحاد جماهیر شوروی عاجز مانده بود. اما سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال کشورهای سوسیالیستی اروپایی در موضوعات همکاریهای اقتصادی و فنی انعطاف پذیرتر بود. باید اشاره کرد که محاصره اقتصادی جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با گروگانگیری آمریکاییها نقش تعیینکننده ای در این امر داشت. پس از احیا و گسترش روابط تجاری و اقتصادی با قدرتهای پیشرو سرمایه داری، علاقه ایران به توسعه روابط اقتصادی با کشورهای سوسیالیستی اروپایی کاهش یافت.
ضمن ارزیابی روابط اقتصادی جمهوری اسلامی ایران با اتحاد جماهیر شوروی، پیش از هر چیز باید گفت که هیچ کدام از طرفین در تمام مدت موجودیت خود، قرارداد بین دولتی در زمینه همکاری های اقتصادی و فنی منعقد نکردند. همکاری که حجم آن به میزان چشمگیری کاهش یافته بود، در چارچوب توافقات سالهای دهه 60 و 70 انجام میشد و برای به پایان رساندن واحدهای در حال ساخت پیش بینی شده بود. اینها هم همانند برخی از موارد دیگر، معلول آن است که رژیم اسلامی در روابط خود با اتحاد جماهیر شوروی از اصل برتری سیاست بر اقتصاد پیروی میکرد. این اصل در در دوران حل موضوع عرضه گاز لازم از ایران به اتحاد جماهیر شوروی از طریق خط لوله اصلی گاز بین ایران پیگیرانه تر اجرا شد. اشاره می کنیم که از سال 1970 تا اوایل سال 1980، ایران حدود 72 میلیارد متر مکعب گاز از بابت پرداخت ارائه تجهیزات مکمل، به شوروی تحویل داده بود (6) . در پایان سال 1979، طرف ایرانی خواستار افزایش 5 برابری قیمت گاز شد، هرچند قیمت تجهیزات کامل عرضه شده توسط اتحاد جماهیر شوروی تغییری نکرده بود. در فوریه 1980، جمهوری اسلامی ایران عرضه گاز را متوقف کرد. در این میان ایران تنها از فوریه 1980 تا اواسط سال 1983 بیش از 40 میلیارد متر مکعب گاز را بیهوده شعله ور کرد. حتی به قیمت سال 1979 که ایران آن را پایین میدانست، این رقم به بیش از 4 میلیارد دلار میرسید(7). با وجود رفتار غیردوستانه رژیم اسلامی نسبت به همکاری اقتصادی با اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، اتحاد شوروی در دوران سخت محاصره اقتصادی جمهوری اسلامی ایران به درخواستهای آن پاسخ داد. “پراودا ” در این رابطه نوشت: «در شرایط محاصره اقتصادی اعلام شده به ایران توسط کشورهای غربی، اتحاد شوروی آشکارا با آن مخالفت کرد و به تخفیف و کاهش تأثیر آن کمک کرد. در این دوره ترانزیت ریلی، دریایی و حمل و نقل محموله های ایران از طریق خاک اتحاد جماهیر شوروی افزایش یافت. در دوران محاصره، مشکل تجارت خارجی برای ایران حیاتی شد. این کشور تلاش کرد تا بازارهای جدیدی برای کالاهای خود بیابد. در این شرایط، اتحاد جماهیر شوروی مبادلات تجاری با همسایه جنوبی خود را بیش از دو برابر کرد که برای هر دو طرف سودمند بود (8). شوروی ستیزی محافل حاکم بر ایران در ارتباط با موضوع به اصطلاح افغانستان به وضوح نمایان شد. ایران به دومین پایگاه آموزش گروههای مسلح نیروهای ضدانقلاب پس از پاکستان و سرپلی برای خرابکاری علیه افغانستان دموکراتیک تبدیل شد. علاوه بر آن، مقامات جمهوری اسلامی ایران از نقض مکرر مصونیت سیاسی سفارت اتحاد جماهیر شوروی توسط مهاجران افغان در تهران اغماض میکردند.
در اول ژانویه 1980، حدود 2 هزار ایرانی و افغان در «تظاهرات اعتراضی» مقابل سفارت اتحاد جماهیر شوروی در تهران شرکت کردند. نیروهای انتظامی از تلاش برای تصرف سفارت جلوگیری کردند(9). در 3 ژانویه گروهی از افغانهای مقیم تهران تلاش جدیدی را برای تصرف سفارت شوروی انجام دادند که توسط نیروهای انتظامی متفرق شدند(10). اگر بتوان این اقدامات را به تحریک پذیری برخی گروهها نسبت داد، در این صورت اتفاقاتی که در 27 دسامبر سال 1980 رخ داد، اقدامی از پیش آماده شده بود. در آن روز، تخلف جنایتکارانه ای علیه مصونیت دیپلماسی سفارت اتحاد جماهیر شوروی در تهران صورت گرفت که در نتیجه آن بسیاری از اشیاء نه تنها مادی، بلکه دارای ارزش فرهنگی و تاریخی بسیار زیاد در برخی از محوطه های سفارت تخریب شدند(11). در ارتباط با این حمله، در 28 دسامبر یادداشتی به سفیر ایران در مسکو تحویل داده شد که که در آن اعتراض شدیدی ابراز شده بود و به ویژه خاطرنشان شده بود: «مقامات ایرانی از پیش از حمله در دست تهیه به سفارت شوروی مطلع شده بودند. اما با وجود این امر هیچ اقدام فوری و به اندازه کافی مؤثر از سوی آنها برای جلوگیری از چنین حمله ای اتخاذ نشد»(12). در 12 ژانویه 1981، سفیر ایران به وزارت خارجه اتحاد جماهیر شوروی فراخوانده شد. به وی گفته شد که دولت شوروی بازگشت به موضوع تامین امنیت نهادهای شوروی و پرسنل آنها در جمهوری اسلامی ایران را ضروری می داند. در بیانیه ای که خطاب به سفیر صادر شد، به ویژه تاکید شد که اتحاد جماهیر شوروی مانند گذشته آماده است روابط خود را با ایران بر اساس حسن همجواری و احترام متقابل بنا کند. هم زمان، اگر دولت ایران مایل نیست یا نمی تواند به وظیفه خود تا آنجایی که به تأمین امنیت نهادهای شوروی و پرسنل آنها در ایران مربوط می شود، انجام دهد، کسی نباید در مورد آن که او باید از حقوق و منافع مشروع دولت شوروی و شهروندان آن محافظت کند، شک داشته باشد(13). 27 دسامبر 1982، گروه بزرگی از عناصر آشوبگر، با سازماندهی و رهبری محافل خاص، با چشم پوشی آشکار مقامات ایرانی، برای انجام الم شنگه های ضد شوروی در نزدیکی سفارت اتحاد جماهیر شوروی در تهران گرد آمدند. شرکت کنندگان آن با فریاد های خصمانه نسبت به اتحاد جماهیر شوروی تلاش کردند وارد محل سفارت شوند و پرچم ملی اتحاد جماهیر شوروی را از میله پرچم پاره کنند. در نتیجه این اقدامات نه تنها مصونیت سیاسی سفارت شوروی نقض شد، بلکه جان شهروندان شوروی نیز به خطر افتاد. همه این اقدامات در حالی صورت گرفت که مقامات ایرانی از قبل از سوی شوروی از اقدام خصمانه قریب الوقوع علیه سفارت شوروی مطلع شده بودند. در رابطه با اقدام خصمانه علیه سفارت اتحاد جماهیر شوروی در تهران اعتراض شدیدی به وزارت امور خارجه اعلام شد (14). محافل بانفوذی در ایران در دوره های بعد از موضوع به اصطلاح افغانستان به عنوان یکی از سرچشمه های شوروی ستیزی خود استفاده کردند. بطوریکه، “ایزوستیا” در 17 اوت 1985 گزارش داد که مقامات ایرانی ضمن کمک به دشمنان، «هزاران شهروند افغان را که به دلایلی خود را در سرزمینی بیگانه یافتند، به اردوگاههای ویژه برای آموزش ضدانقلابها هدایت کردند». این روزنامه در ادامه نوشت: «کارزار افتراآمیز ضد افغانی و ضد شوروی در تهران تشدید میشود… میزان کمکهای نظامی و مالی به ضدانقلابیون در حال افزایش است و پاره ای از شخصیتهای مذهبی و مقامات دولتی رهبران دشمنان را میپذیرند». موضع غیر دوستانه تاکیده شده نسبت به حفظ روابط حسن همجواری با اتحاد جماهیر شوروی در سلسلهای از اقدامات تجسم پیدا کردند که به هیچ وجه به مسائلی با ماهیت بین المللی ارتباط ندارند.
از دوران جنگ جهانی دوم، در تهران بیمارستان جمعیت صلیب سرخ و هلال احمر شوروی دایر بود که کارکنان آن طی بیش از چهار دهه فعالیت خود، جان دهها هزار زحمتکش ایرانی را نجات داده و به صدها هزار مردم فقیر خدمات پزشکی رایگان ارائه کرده بود؛ پزشكان شوروی همراه با پزشكان ايرانی به فعاليتهاي تحقيقاتي میپرداختند و آثار علمي منتشر میكردند، در اوایل ماه مارس1981 این بیمارستان به اراده مقامات ایرانی از فعالیت دست برداشت(15). در پایان ماه ژوییه سال 1981، مقامات ایران تصمیم خود مبنی بر تعطیلی انجمن روابط فرهنگی ایران با اتحاد جماهیر شوروی ، که بیش از 40 سال پیش ایجاد شده و سهم بزرگی در توسعه همکاری بین مردم دو کشور همسایه در عرصه ادبیات، موسیقی و تئاتر داشت، را اعلام کردند (16). در اوایل ماه اوت، دولت ایران تصمیم خود را اجرا کرد(17). در اول سپتامبر 1981 دوره های زبان روسی که بسیاری سال ها زیر نظر انجمن روابط فرهنگی ایران با اتحاد جماهیر شوروی فعالیت می کرد، از فعالیت خود دست برداشت(18). مقامات ایرانی همچنین به خود اجازه حملات تهاجمی علیه اتحاد جماهیر شوروی را دادند. بدین ترتیب، در فوریه 1982، هیئتی از مسلمانان شوروی که به تهران دعوت شده بودند، مجبور به ترک یک راهپیمایی جشن به مناسبت سومین سالگرد انقلاب ایران شدند، زیرا شعارهای خصمانه نسبت به اتحاد جماهیر شوروی در آن اعلام شده بود(19). در این میان، آنطور که اشاره شد، اتحاد جماهیر شوروی با وفاداری به تعهدات پیش از انقلاب 1978-1979 خود ، به ساختمان تأسیسات پیش بینی شده در قراردادهای قبلاً توافق شده ادامه داد. کار در این تاسیسات حتی در دوران رویدادهای انقلابی، زمانی که کارشناسان غربی ایران را ترک کردند، متوقف نشد. از جمله تأسیساتی که با کمک اقتصادی و فنی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ساخته شد، به ویژه کارخانه متالورژی در اصفهان و یک مرکزانرژی در رودخانه اراک بود. در 15 دسامبر 1981، روزنامه “پراودا” گزارش داد که 10 لوکوموتیو دیزلی شوروی برای خدمات به بخش راه آهن تبریز-تهران به ایران اجاره داده شد. در همان زمان، 19 کارشناس شوروی – راننده لکوموتیو، مشاور و مربی- راننده لکوموتیو و تعمیرکار – سیمکشی و خدمات تکنیکی لوکوموتیوهای دیزلی را تأمین کرد. در اواخر دسامبر1983، دومین کوره بلند، بزرگترین کوره در خاورمیانه و نزدیک در کارخانه متالورژی اصفهان راه اندازی شد. این کمک دیگری به توسعه اقتصاد ملی جمهوری اسلامی ایران بود که با کمک اقتصادی و فنی اتحاد جماهیر شوروی انجام شده بود(20). ماهیت متناقض اقدامات ایران در قبال اتحاد جماهیر شوروی و سپس شوروی ستیزی که با قدرتی تازه شعله ور می شود، روشن می کند که چرا، برای نمونه، در 6 مارس 1985، “پراودا” چنین نوشت:: « در مطبوعات ایران اخیراً اظهارنظرها و مقالات رسمی زیادی مربوط به کشور ما و روابط ایران و شوروی نمایان شده است. انتشار این مقالات چندان واضح نیستند. در برخی سخن از علاقه به توسعه همکاری با اتحاد جماهیر شوروی می رود، در برخی دیگر حاوی تهمت های آشکار علیه آن است و یک خط مشی خصمانه آشکارا ضد شوروی دنبال می شود. در ارتباط با این امر، این روزنامه یادآوری کرد که «مقامات ایران با اقدامات یکجانبه، روابط فرهنگی با اتحاد جماهیر شوروی را که تا به امروز راکد گذاشته شده است، متوقف کردند و تعداد کارکنان دیپلماتیک سفارت شوروی در تهران را کاهش دادند. چند سالی است که به روزنامه نگاران شوروی ویزای ورود داده نمیشود… در ادامه این روزنامه نوشت، تا آنجا که به اهداف سیاست شوروی در قبال ایران مربوط میشود، این اهداف تغییرناپذیر باقی میمانند. این امر تقویت حسن همجواری واقعی بر اساس اصول برابری و متقابل است». تاریخ روابط ایران و شوروی دورههای پرفراز و نشیبی را میشناسد. در این میان، قواعد چنین هستند: اعتلاء در روابط ایران و شوروی در دورههایی رخ میداد که سیاستهای داخلی و خارجی نیروهایی که در ایران روی کار بودند با در نظر گرفتن منافع ملی شکل میگرفت، و رکود در دورههایی است که منافع تنگ نظرانه و مغرضانه ، غالب بود. در سالهای بعد، سطح همکاریهای اقتصادی و فنی ایران و شوروی رو به کاهش بود، زیرا تعهداتی که بر اساس قراردادهای قدیمی به عهده گرفته شده بود انجام میشد و موافقتنامههایی برای ایجاد تاسیسات جدید منعقد نمیشد. این امر بر حجم مبادلات تجاری بین اتحاد جماهیر شوروی و ایران نیز تأثیر میگذاشت. بطوریکه، اگر آن در سال 1978 شامل1/671 میلیون روبل و در سال 1979 – 409 میلیون روبل بود، در سال 1985 برابر با 4/348میلیون روبل و در سال 1986 – فقط 76 میلیون روبل میبود و در سال 1987 آن به 160 میلیون روبل افزایش مییافت.(21) 246 در این میان نیاز عینی به همکاریهای اقتصادی و فنی خود را معلوم میکرد.
===============
1-. پراودا 19.11.1978
2-. پراودا 13.2.1979
3-. در اینجا وظیفه ارائه تحلیل خاصی از روند اقتصادی نیست.
4. در این باره، به ویژه نگاه کنید به: ز.آ.آراباجیان. همکاری اقتصادی ایران و شوروی در دهه 60. – نیم قرن همکاری مسالمت آمیز. تا دهه پنجم قراردادهای دولت شوروی با افغانستان، ایران و ترکیه. 1973; موسوم به. پیشگفتار کتاب: ایران. مقالاتی در مورد تاریخ نوین. 1976 .
5. آیندگان. 20.3.1971.
6. پروادا. 5.8.1983.
7. همانجا.
8. همانجا.
9. میدل ایست ژورنال. 1980.شماره 2. ص. 170.
10. همانجا.
11. پراودا. 13.1.1981.
12. پراودا. 29.12.1980.
13. پراودا.13.1.1981.
14. پراودا.12.8.1982.
15. گزارش شفاهی. ل.ا. عبدیووا.
16. همانجا.
17. همانجا.
18. همانجا.
19. پراودا. 9.3.1982.
20. ایزوستیا.24.12.1983.
21. تجارت خارجی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی طی سال 1979. 1980. ص. 11 . تجارت خارجی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی طی سال 1986. 1987. ص. 11 .تجارت خارجی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی طی سال 1987.. 1988. ص. 11.