اطلاعیه نیروی متمرکز کمیتۀ مارکسیست ارتدوکس سیستان بلوچستان

دوشنبه – شش اسفند هزاروچهارصد و سه
بلوچ کئے په پیرینانی کلندا آپ وارت
ادا نڃستن برڃ ملک بزدلان، جیش الجهل و سپاهی سلمان
نیروی متمرکز کمیتۀ مارکسیست ارتدوکس مسئولیت درگیری و اعدام انقلابی بیش از چهار تن از اعضاء سپاه سلمان در خیابان فردوسی شهر خاش دیشب، یکشنبه پنج اسفند را به عهده می گیرد. رسانه های وزارت اطلاعات در ساعت بیست و سی دقیقۀ پنج اسفند اعلام کردند که یک نیروی نظامی توسط افراد مسلح در خیابان فردوسی به مقام سافل شهادت نائل آمده است. ساعتی پیش، هویت وی را به اسم محمدرضا سندی اعلام کرده و فیلم بسیار کوتاهی در این رابطه نیز در شبکه های ارتباط جمعی منتشر شده است. طبق معمول خدعه می کنند و نمی گویند که ما قصد ورود به اطلاعات سپاه سلمان خاش واقع در فلکه مشک را داشتیم که فاصله چندانی با خیابان فردوسی ندارد و نه یک مامور نظامی که دستکم چهار تن از ماموران ارشد سپاه سلمان از پا در آمدند. قدر مسلم، فاصله خاش تا چابهار دستکم شش ساعت طول می کشد و تا این ساعت به اندازۀ کافی زمان برای تبانی با جیش الجهل که وزارت اطلاعات در سیستان بلوچستان تمام درگیریهای جوانان بلوچ و برخی از عملیات های مسلحانۀ ما را بسرعت باد به جیش الجهل نسبت می دهد و گاه برای جیش الجهل به زبان فارسی و اشتباهات املائی صادر می کند و تلگرام اخبار سپاه سلمان و تسنیم و مشرق جمله پیشتازترین رسانه ها در انتشار اطلاعیه و فیلم سینمایی جیش الجهل است. اما، بوی مشک هرگز برای همیشه پنهان نمی ماند. نیروی متمرکز کمیتۀ مارکسیست ارتدوکس اعلام می کند که دستکم چهار تن از اعضاء ارشد سپاه سلمان با آتش رگبار کادرهای نیروی متمرکز کمیتۀ مارکسیست ارتدوکس در خیابان فردوسی از پا در آمدند. از اینکه در بیمارستان بستری هستند یا به مقام سافل شهادت برای سرمایه نائل آمدند اطلاعی نداریم. این عملیات از قبل با عملیات مسلحانۀ دیگری از جانب کمیتۀ مارکسیست ارتدوکس صریحا یا با کدگذاری اعلام شده است.
در تاریخ چهارشنبه دوازده دیماه سال جاری، ساعت ده شب به وقت تهران در شبکه ارتباط جمعی از تدارک عملیات در پنج شهر و سیستان بلوچستان خبر دادیم. چند روز بعد، در تاریخ هیجده دیماه، به پاسگاه انتظامی چشمه زیارت زاهدان حمله کردیم و بعد از ساعتها درگیری با اراذل و اوباش سرمایه در سیستان بلوچستان مجبور به عقب نشینی شدیم. همان زمان در پاسخ به اطلاعیۀ وزارت اطلاعات اعلام کردیم که هنگامیکه از قبل به هزار زبان اعلام می کنیم و تعرض میکنیم، شکست نیست و برای بلندتر به جلو پریدن، گاه باید برای مدتی کوتاه به عقب بازگشت و همان زمان از تدارک پنج عملیات مسلحانه در سیستان بلوچستان- نیمروز و چند شهر دیگر صریحا یا با کدگذاری اطلاع رسانی کردیم. سپس، پراتسیست و استراتژیستهای کمیتۀ مارکسیست ارتدوکس در هرمزگان عملیات موفقیت آمیز مسلحانۀ در تاریخ بیست و هفت بهمن داشتند. در این عملیات، دو تن از ماموران فراجا اول جاوید اعتماد و بعد از یک ساعت، با آمدن مامور دوم، موسی خوارزمی، یکی پس از دیگری با یک ساعت تاخیر در نزدیکی آزادگان دوم در مسیرشان برای ورود به سازمان تبلیغات اسلامی به مقام سافل شهات برای سود و سرمایه نائل آمدند. در ابتدا، رسانۀ وزارت اطلاعات که در طی دو ساعت با دو لاشۀ از نیروهای سرکوب ( سلطۀ سرمایه) روبرو شده بود با انتشار خبر و لوگوی یک مامور که به صحنۀ قتل وارد شده است اعلام کرد که موسی خوارزمی با اکیپ ماموران فراجا برای بررسی قتلی به خیابان آزادگان دوم مراجعه کرده است. بعد از دو روز، خدعۀ رسانه ای را در دستور کار قرار داد و اعلام کرد که موسی خوارزمی در حین بررسی صحنۀ قتل در حال بازی کردن با سلاح مضروب و در بیمارستان در أسفل السافلين سکنی گزید. رهبریت کمیتۀ مارکسیست ارتدوکس به همراه کادرهای کمیتۀ مارکسیست ارتدوکس پشیزی برای خدعه و خبرسازیهای وزارت اطلاعات که خوراک گروههای آنسوی مرز است، قائل نیست.
با اطلاعیه پیش رو به گروههای خارج از کشور، سازمان مجاهدین خلق ایران و تمام گروههایی که رهبریتشان لقب قهرمان عدالت را به جیش الجهل می دهند می گوییم که دست از قهرمان سازی از ارتجاع جیش الجهل بردارند. هر چند که فحوای عدالت در صد صفحه مرامنامه و هشتصد صفحه ترازنامه ما با فحوای عدالت برای آنانی که مالکیت خصوصی در برنامه شان آزاد است و به آن احترام می گذارند و مضمون پلتفرم و برنامه های سایر گروههای خارج از کشوری فرسنگها فاصله دارد. چنانکه تحقق عدالت برای ما که در کشورمان متحدانه می جنگیم نظمی ست که بر مردار شیوۀ تولید سرمایه داری، مالکیت خصوصی و برنامه های سرمایه دارانه بنا می گردد. از گروهها با برنامه های سرمایه داری اعم از جمهوری یا حکومت شورایی که شوراهای کارگری بدون رهبریت تشکیلات پرولتری چیزی جز شوراهای اسلامی کار و تعزیه گردان خرده بورژوایی نیستند می خواهیم که حداقل از تاریخ بورژوازی عبرت بگیرند و متوجه باشند که از قهرمان سازی از جیش الجهل قدرتی در قدرت سپاه سلمان که اساسا یک نیروی پاکستانی می باشد و تمام هم و غم این نیروی ارتجاعی و مشاجرات و ضد و بندها با سپاه سلمان بر سر تقسیم سود و سرمایه از جمله مواد مخدر است و هیچ رسانه ای به اندازه رسانه های وزارت اطلاعات برای آنان تبلیغ نمی کند، آبی برای بنگاه سرگرمی توجیه و تفسیر اوضاع و احوالشان، گرم نخواهد شد. کمیتۀ مارکسیست ارتدوکس در بیانیۀ تفصیلی مورخ شانزده فروردین هزاروچهارصد و سه دربارۀ زنجیره عملیاتهای تیرماه تا اول مرداد در سیستان بلوچستان و تهران– سیزده مرداد سال هزارو چهارصد و دو و نوشتارهای دیگر اعلام کرد که «جمهوری اسلامی از گروههای ارتجاعی مثل داعش، جیش الجهل و از این دست که مثل علف هرز در جامعه بحرانی ما می رویند و اگر جمهوری اسلامی و سرمایه داری نبود، اینها نیز نبودند، سود برده و می برد. جمهوری اسلامی، مثل همیشه سعی میکند با اتکاء به گروههای ارتجاعی صدور بحران کند تا جنگ طبقاتی را با راه انداختن نزاع مذهبی، شیعه و سنی کردن، منحرف و سیستان بلوچستان زادگاه از بنیانگذارن مهندس شهید بلوچ کمیته را در گرداب جنگ مذهبی فرو برد. زیراکه، قادر به جلوگیری از ساختار شکنان سازمان یافته کمیته مارکسیست ارتدوکس نیست. سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی در پروراندن نیروهای ارتجاعی مشابه اند. جمهوری اسلامی همانطور که به دولت جنایتکار اسرائیل اسحاق شمیر یاری رساند تا حماس را برای مثله کردن ساف از درون اخوان المسلمین بیرون کشد و حزب الله را از شکم امل اسلامی، جیش الجهل، جند الشیطان و داعش خراسان از رحم سپاه پاسداران متولد می شوند تا گروههای جوانان سیستان بلوچستانی ناراضی را اغفال کنند و در تور وزارت اطلاعات گرفتار سازند. کمیتۀ مارکسیست ارتدوکس در بیانیۀ ایران بیانیۀ مشترکِ کمیتۀ انقلابی مارکسیست ارتدوکس و از بنیانگذاران کمیسیون مهندسین نفت، گاز، پتروشیمی و معدن بعد از موفقیت سلسله عملیاتهای مسلحانه در شهرهای مختلف و موفقیت در سازماندهی اعتصابهای چند پالایشگاه و میدان نفتی که همگی را از قبل سربسته یا اشکار با فاصله چند روز از رسانه ای شدن عملیاتها اعلام کرده بود نوشت که« ایران با جیش الجهل، داعش خراسان، جند الشیطان و سایر گروههای فشار، بازوی تعادل قوای سپاه پاسداران که نقشی مانند نقش حماس در فلسطین و حزب الله در لبنان یا داعش در سوریه و عراق برای جمهوری اسلامی در «ایران» بازی می کنند، قدرتی در قدرت جمهوری اسلامی اند، «فلسطین و لبنان و عراق و..» گردد. گروههایی که درست مثل حماس که با سیاستهای جنایتکارانۀ اسرائیل قدرتی در قدرتِ اسرائیل شدند و با حمایت مالی– نظامی جمهوری اسلامی به یک جریان سیاسی و عامل سیاسی در فلسطین مبدل گشتند، در قدرت جمهوری اسلامی ساخته و پرداخته میشوند. فرافکنیهای وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران به یاری گروههای فشار مثل جیش الجهل برای وارونه جلوه دادن واقعیت در سیستان بلوچستان به عنوان بخشی از سیاست داخلی و دارای ماهیتی مانند پایه گذاری، کمک مالی– امنیتی و استفاده و فربه کردن گروههای ارتجاعی مانند حماس در فلسطین و حزب الله در لبنان و از این دست در سیاست خارجی، پراکنده کردن بحران ساختاری اقتصادی– سیاسی خود و حملات سامان یافته در داخل ایران در منطقه است. در این میان، گاه به ساختن نیرویی فانتزی مثل داعش خراسان نیز روی می آورد. گروههایی مثل جیش الجهل، داعش و بقیه که گاه به عنوان یک جریان سیاسی عمل گرا، بازوی اجرایی، بازوی تعادل قوا، و گاه در نقش یک نیروی فشار نظامی خودسر مثل حماس در فلسطین به سیاستهای جنایتکارانه اسرائیل یاری رساند و اسرائیل نیز دست حماس را در سرکوب سازمان آزادیبخش فلسطین یا حزب الله که از دو شقه کردن گروه شیعی امل بوسیلۀ جمهوری اسلامی سازمان داده شد و حیثیت سیاسی خود را از اسرائیل گرفت تا از عروس خاورمیانه خرابه ای بسازد، قدرتی در قدرت جمهوری اسلامی و حافظ منافع ششلول بندان، قداره بندان و چاقوکشان وزارت اطلاعاتند. وزارت اطلاعات با نقشهای پیچیده و چند گانۀ که هر دولت سرمایه داری مثل اسرائیل و جمهوری اسلامی به گروههای مثل جیش الجهل، جند الشیطان و از این دست می دهد دقیقا مثل سرگیجه ای که با حماس و حزب الله در لبنان، باعث سرگیجه مردم و گروههای خارج از صحنۀ مبارزه طبقاتی می شود. دقیقا همان سرگیجه ای که فلک زدگان فلسطینی دچار آن شده اند که نه می توانند از نیرویی که ظاهراً جلوی سیاستهای جنایتکارانۀ اسرائیل ایستاده، روی برگردانند و نه می توانند خیره سری ارتجاعی آن را بپذیرند. ما هیچ شکی در این مسئله نداریم که جیش الجهل و جند الشیطان و داعش خراسان، به زودی در هر شهر و استانی به مدد اتاق نیرو سازی و فکر سازی وزارت اطلاعات دارای یک گروه داعشی میشود، قدرتی در قدرت جمهوری اسلامی اند و جمهوری اسلامی در واکنش به عملیاتهای کمیته مارکسیست ارتدوکس و دیگر نیروی سامان یافته ای که کمیته ما از وجودشان بی خبر است و حتی یورش جمعهای جوانان بلوچ فاقد برنامه، ایدئولوژی و استراتژی مشخص به ماموران جمهوری اسلامی برای انحراف افکار عمومی و حتی جذب پتانسیل بالقوه و بالفعل مخالف به تورهای خود یعنی همین گروههای ارتجاعی و دست ساز وزارت اطلاعات، روی می آورد. استدلالهای خام دستانه و ساده انگارانه با حجم اغراق و سیاه نمایی هایی که فقط مطلبی در خارج کشور بنویسند و همان بلاهت تبدیل کردار به گفتار و نوشتار که خیر، چرندیاتی مثل انقلاب خاورمیانه است. حماس در سال هزار و نهصد و هشتاد و هشت با سرکوب خونین سازمان ازادیبخش فلسطین بوسیله خود اسرائیل و تلاش گسترده ماشین جنگی و دستگاههای امنیتی آن برای تضعیف و اره کردن ساف به عنوان رهبر بلامنازع فلسطینیها از درون جریان ارتجاعی و دست ساز اخوان المسلمین، کلنیالیستهای انگلیسی سزارین شد. یاسر عرفات و ساف قبل از اینکه به دلیل اتش موشکهای اسرائیلی که لبنان را اشغال کرده بودند به ناچار بیروت را به مقصد تبعیدگاه جدیدی ترک کنند از ساماندهی یک تشکل ارتجاعی زیر بینی اسرائیل دسیسه اسحاق شمیر برای تضعیف موقعیت داخلی و بین المللی ساف، خبر داد. به همین ترتیب، تاریخ شاهد بیرون کشیدن حزب الله از شکم امل اسلامی بود که پیشتر با قتل عام آوارگان فلسطینی اردوگاه تل زعتر به فرماندهی مصطفی چمران، صورت گرفت. اخوان المسلمین، حزب مادر هم حاصل بی واسطۀ چنین سیاسی علیه جنبش ناسیونالیستی ملی وفد تحت نام جنبش استقلال طلبانه بود. ناسیونالیستهایی که میخواستند دولت مدرن بورژا دمکرات را جایگزین دولت بورژوایِ وقت و دست نشاندۀ ملکه کند و اخوان المسلمین راه حل امپراتوری کشور فخیمۀ انگلیس برای انحراف مقاومت بی برنامه و جذب اقشار عقب افتاده برای مقابله با حضرات تازه به دوران رسیدۀ وفد بود. جیش الجهل، جند الشیطان، داعش خراسان جنین همین سیاستند که در تاریخ ما بی شباهت به نقش شیخ فضل الله نوری علیه جنبش بورژوا دموکرات مصدق، نیست. چند دهه بعد، خصومت کاشانی و خمینی تا همدستی با ارتجاع خارجی در مسیر تامین اهداف و منافع قدرتهای استعماری و نو استعماری بر این شباهت سیاست مهر تایید و تاکید می زند.»
امروز با شعبده بازی در سوریه به راحتی می توانیم بگوییم که جیش الجهل شباهت زیادی به تحریر الشام، جبهه النصره، ته ماندۀ القاعده دارد که در پوشش نهاد شبه دولتی نجات سوریه و برپایی اقتصادی مبتنی بر دریافت مالیات از کسبه و عوارض گمرکی با مرز ترکیه را بنا بر باب الهوی، دایر ساخت و با کمک امپریالیسم صنعت مواد مخدر مخدر کاپتاگون را از دست بشار اسد درآورد و حداقل سرمایه ای برابر با پنج میلیارد دلار در سال را به جیب زد تا از آن قهرمان بسازند. اقتصاد بازار آزاد را برای غلبه بر بحران اقتصاد بازار آزاد دولت بشار اسد که بیشتر از نود و پنج درصد جمعیت سوریه را به زیر فقر کشاند را از نو بنا کند و برای تدوین قانون اساسی نیز به گفتۀ خود او از همان نیروهای مسلح و نمایندگان دولت سرمایه داری بشار اسد بهره جوید. همان نیروی مسلحی که از دولت بشار اسد برای مهار بحران سرمایه داری دل کنده بودند و اکثریت طرفداران تحریر الشام را مطابق گزارش سی آی ای دربارۀ سوریه تشکیل می دادند، همانهایی که در طی کمتر از یازده روز راه را برای تحریر الشام باز کردند تا برای جهان سرمایه به مقام قهرمان و جنگجو و رزمنده ملقب گردد. حتی جمهوری اسلامی نیز به عنوان عضوی از سرمایه داری در جهان از دولت سرمایه داری سوریه دل کنده بود و امروز تحلیلگران جوان زیادی در صدا و سیما پدیدار می شوند و تماس جمهوری اسلامی با تحریر الشام را به نظامشان به عنوان بخشی از راهکارهای غلبه بر بحران اقتصادی- گوشزد می کنند. ما در سیستان بلوچستان خوب می دانیم که سرمایه داری در ذات خود ناقهرمانانه هست . ولی، برای ساختن خود به بیشمار قهرمان نیاز داشت. اگر می گوییم بورژوازی در خارج از کشور از تاریخ خود عبرت بگیرد و لقب قهرمان به ارتجاع سرمایه جهادی جیش الجهل ندهد برای این است که کارخانۀ قهرمان سازی برای مهار بحران سرمایه داری دود شده و به هوا رفته است. برای همین است که مدام مضحکه می سازد و قهرمان خود را از عهد عتیق مانند تحریر الشام که خود در فهرست تروریسم گذاشته بود، اجاره می کند. کامیل دمولن، دانتون، روبسپیر، سن ژوست، ناپلئون هم قهرمانان سرمایه داری شدند. ولی، هرگز قهرمان نماندند، حتی مردم، خلق، احزاب قهرمان شدند. ولی قهرمان نماندند و امروز مورد استهزاء و تمسخر واقع می شوند. قهرمانان اصلی سرمایه داری حتی آنانی که جنگیدند و سهم بسزایی در شکوفایی جامعۀ بورژوازی داشتند، قهرمان نماندند. قهرمان سازی از مرتجعان جیش الجهل، قهرمانی در پی خود ندارد. بلکه، در دیدگان کارگران معادن و زحمتکشان سیستان بلوچستان ذلت و خواری به دنبال خود دارد. بروتوسها، گراکوسها، پوبلیکولاها، تریبون ها، سناتورها و حتی قیصر همه قهرمان شدند. اما، سریعا به گورهای خودشان برگشتند، قد و قواره شان نیز خیلی بلندتر از جیش الجهل بود و فتح و فتوح شان سالیان سال طول کشید. امروز، امپریالیسم، این هژمونی رو به افول در مدل یمنی و افغانستانی، عراقی..؛ مدلهای تکراری خود می سوزد. راه قدرتگیری یازده روزۀ جیش الجهل ها مانند تحریر الشام و گروههای جهادی سرمایه داری در کشور ما در انقلاب سیاسی پنجاه و هفت با قدرتگیری سرمایه داری به رهبری خمینی تجربه شد و با به سختی و تحمل خفت و خواری بسیار نیز نمی توان راهی دوباره برای آن از جمله قهرمان سازیها از جیش الجهل باز کرد. به نقل از کارگران بومی معادن طلای انجیرک تفتان؛ آزمان په ساد سرکپگ نبیت، با ریسمان نمی توان بالا رفت، به ویژه با توجه به پراتیک انقلابی نیروی متمرکز کمیتۀ مارکسیست ارتدوکس- ایران. طبقۀ سرمایه دار در قدرت در ایران به رغم پویایی- انعطاف باورنکردنی و کمر همت بستن دولتها و سیاستهای اقتصادی نتوانسته که با قهرمان سازی از برادران و خواهران متخاصم خود حجاریان، گنجی، صدیقه ها و فائزه ها و الی آخر و معنا بخشی به بحران سرمایه، ارائۀ روایتهای گوناگون از بحران، راهی برای دورۀ رونق سرمایه داری و احیای فرایند بازتولید کل سرمایه بگشاید و منافع خود را تمام و کمال تحقق بخشد. اینجا خوش داریم که خطاب به بورژوازی خارج از کشوری، به بهلولان فرخنده خو که جنگ با روابط مالکانه را تا سرنگونی ولی فقیه و ولی فقیه را به عنوان یک ابرگزینش معرفی می کنند، سرمایه داری را به جای رژیم ولایت فقیه جا زده اند و تناقضات درون ماندگار روابط سرمایه دارانه را به جنگ جناحی درونی نظام برای احیای دوباره نظام بهره کشی سرمایه داری در شکل جمهوری و دموکراسی به هم بافته اند عرض کنیم که در ایران روزگار گنجشک رنگ کردن و به جای قناری فروختن به سر آمده است. نیروهای ارتجاعی وابسته به امپریالیسم و گروههای جهادی و عشیره ای وابسته به دولتهای منطقه مثل جیش الجهل را نمی شود به جای «قهرمان» از بلندگوهای تلویزیون و رادیوهای خارج از کشوری معرفی کرد. دمب خروس از زیر پر و بال سرنگونی رژیم ولایت فقیه زمانی بیرون می زند و مایۀ خنده بیشتر می شود که حزب الله و حماس، دمب رژیم ولایت فقیه در منطقه بشمار می آید. اما، جیش الجهل از خطرناکترین گروههای ارتجاعی سرمایه داری، قهرمان معرفی می شوند. پوزیسیون سرنگون طلب خارج از کشوری که تا دیروز برای رفسنجانی نامه می نوشت، پدربزرگش طالقانی و پدرش منتظری بود و در عضوگیری از عناصر ریز و درشت طبقۀ سرمایه دار در قدرت با کوچکترین اخم و تخمی به ولی فقیه و ابوذرها و اباذرها و.. آنقدر معروف است که دیگر نیازی به توضیح واضحات در این نوشته نیست شاید که حقیقتاً در لفاظی همانجایی ایستاده است که باید بایستد، کنار جیش الجهل در مرز سیستان بلوچستان با پاکستان و سهم خواهی از سرمایه در دست سپاه سلمان.
ما وظیفه داریم که میشهای سرمایه داری که خود را در خارج از کشور به جای گرگ و آلترناتیو جا زده اند را در ایران و سیستان بلوچستان همانطور افشاء کنیم که قهرمانانشان را افشاء می کنیم و زمانیکه قهرمانانشان روبرویمان قرار گیرند مثل بیش از چهار سپاهی سلمان در شامگاه پنج اسفند راهی بهشت کنیم تا فرشتگان و حوری های بهشتی بادشان بزنند. چرا که لقب قهرمان را با عربده کشی در تلویزیونها و رادیوهایشان در خارج از کشور به خطرناکترین سلفی ها، از بنجل ترین اجناس سرمایه داری می دهند که اگر دستشان به یکی از کادرهای کمیته ما و رفیقان ما در سیستان بلوچستان برسد و بدانند کمونیست سامان یافته است، او را می ربایند و به سپاه سلمان تحویل می دهند.
همانطور که گفتیم، دوران استفاده انواع و اقسام نیروهای شیفتۀ اقتصاد بورژوایی از تاکتیکها و تقاضاهای محلی و تسلیح عشایر، ایل و طوایف و سکتهای وابسته به استعمار و استثمار سرمایه جهت پایمال کردن منافع پرولتاریای ایران و سرکوب کمونیستها، سپری شده است. هر چند واقعیتهای تاریخی در جهان و ایران به دفعات مکرر آشکار می سازند که دولتهای سرمایه داری در بستر تقابل با نیروهای سامان یافتۀ کمونیستی به رهبری و بنیانگذاری پدران، عموها و مادران و داییهای ما، همواره از طوایف، ایلهای بختیاری و قشقائی و نیروهای مزدور بیگانه و اقوام وحشی مثل جیش الجهل یا خرده بورژوازی شهری- روستایی استفاده کرده است. آنانیکه هر از گاهی سر از سوراخ بیرون می آورند و کار و باری جز فرمان آتش ندارند و جنگ را با سورۀ رعد وَعُقْبَى الْكَافِرِينَ النَّارُ در هم آمیختند و جیش الجهل قهرمانشان می شود ابتدا به ساکن، باید دولت موقتی که دهه هاست در خارج از کشور تشکیل دادند را در تهران برپا کنند، اول با تانک به ایران بیایند، ارتش و نیروی سرکوب بمعنای سلطۀ طبقۀ بورژوازی جدید که مطمئناً از عناصر سپاه و بسیجی و از همین امروز با لقب قهرمان دادند به جیش الجهل بهره خواهد برد را تاسیس کنند. سپس، با جیش الجهل، سپاه ارتجاع سرمایه از روی سر ما کمونیستهای سامان یافته که برای انقلاب اجتماعی و دیکتاتوری پرولتاریا مبارزه می کنیم با قهرمانانشان رد شوند. اگرچه که تاریخاً، دوران سرمایه داری در شکل جمهوری اسلامی را پشت سر گذاشتیم و ایران افغانستان، لبنان و فلسطین نیست که دوباره طعمۀ اجناس بنجل امپریالیستی مثل طالبان، حماس و حزب الله و جیش الجهل ته ماندۀ جندالله تعلیم دیدۀ سپاه اسلام در هند که مدتها از طرف سازمان سیا تغذیه مالی شده است، گردد.
سیاست نیرنگ و فریب و اغتنام فرصت جهت تحکیم سنگرهای ارتجاع سرمایه به منظور قلع و قمع رادیکالیسم و جنگ طبقاتی ما از پشت بلندگوههای خارج از کشور، دزد مشتاقتر از صاحبان دزد جیش الجهل و سپاه سلمان است. اگرچه عربده کشی برای جیش الجهل تعیین کننده نیست و تا زمانیکه کمیتۀ ما در سیستان بلوچستان است که سیستان بلوچستان زادگاه و اقامتگاه از بنیانگذاران کمیته ما، مهندس بلوچ کمونیست و جانباخته مهندس مصطفی سنچولی (رفیق سورجان)، توازن قوا به ضرر خدم و حشم مالکیت خصوصی و صبغۀ پدرشاهی سرمایه داری در شهرها و معادن سیستان بلوچستان و نه مرز پاکستان و ایران، تکان عظیمی خورده و سیستان بلوچستان تنها در قرق سگان صرعی سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات و اجناس بنجل سرمایه مثل جیش الجهل نیست.
باری، اگر حزب تودۀ «قجری» فئودالی توانست در ائتلاف حزبی به اسم حزب دموکراتیک ایران قوام السلطنه با اتکاء به عشایر و طوایف تا دندان مسلح، رهبران پرولتاریای نفت ایران در اعتصاب جنوب را سرکوب کند و جودت و رادمنش از حزب توده روی سرهای آنان رژه روند، حزب قجری – فئودالی خائن در ایران بودند، آن زمان در خارج از کشور نبودند که نیازمند آویزان شدن به جیش الجهل برای برپایی چند بارۀ مناسبات سرمایه داری و استثمار فزایندۀ طبقۀ کارگر ایران باشد. دولت موقت با قهرمانان عدالت جیش الجهل مانند هر دولت سرمایه داری حتی در شکل کارگرگرایی هرگز از بحرانها، تضادها و تناقضات درون ماندگار شیوۀ تولید سرمایه دارانه که در منشور و برنامه گندیده تان منطبق بر فرایند انباشت سرمایه و مقابلۀ برابرنهاد پرولتاریایی برخاسته از درون همین تناقاضات، رهایی نخواهد داشت. ادامه دارد