شمال خاطرات
رسول پویان خیال آمیز کردم قصه های شوق گیسویی شـنـیـدم از شــمال خـاطـراتی نغـمۀ بویی نشد در کام دل از نوش لبها بادۀ شوقی شـدم مجروح درد و داغ تیغ تیز ابرویی ندیدم لحظه یی مهر نگاهی درسحرگاهی بـیــفــــتـادم بـه دام تـابــدار حـلـقـۀ مویی چرا دراختلاط و راز دل گفتن نمیکوشند زبان دوستی و آشـنایی…
بیشتر بخوانید