سر زن دمى به صفحه ى “اشعار واعظى”
خواهى كه گر آگه شوى از كار “واعظى” سر زن دمى بصفحه ى اشعار “واعظى” دانى سپس ز مصرع و بيت سروده هاش انديشه و عقيده و افكار “واعظى”….. خون مى چكد ز خامه ى پر از ستيز او از نكته نكته ، واژه ، ز گفتار “واعظى” رنج و غم و مصيبت و تشويش…
بیشتر بخوانید