داستان «عکاس و فیلسوف»نویسنده «آگوست استریندبرگ»
مترجم «سیاوش ملکی» روزي روزگاري عكاسي بود كه كارش حرف نداشت ، او عكسهاي نيمرخ، تمامرخ ، سهرخ و تمام قد ميگرفت ؛ خودش آنها را ظاهر ميكرد و كار روتوش و چاپشان را شخصا انجام ميداد. او ، مرد زبلي بود ! اما از آنجايي كه فيلسوف هم بود ، هميشه شاكي بود ؛…
بیشتر بخوانید