گذر اندرابی کابل
نوشته : کریم پوپل
مورخ 2023. 03. 25
کوچه اندرابی نام یک فامیل بزرگ است که از اندراب بکابل نقل مکان نموده و در محوطه کنار دریای کابل بودباش را آغاز نمودند. بدین لحاظ مردم کابل آنها را اندرابی می گفتند. این خانواده بسمت شمال گذر که بنام باغ علم گنج شهرت داشت سرای کلان داشتند درین گذر تجارت حیوانات اهلی و پوست را می نمودند .اکثراً حیوانات را از ولایات شمال بکابل آورده درین سرای بفروش می رسانیدن. در جنب سرای گذر را برای بودباش اعمار نمودند که بنام اندرابی شهرت یافت .در زمان نادرشاه بسمت جنوب کوچه سرک اعمار شد که بنام سرک شاه دوشمشیره یا جاده کلاه دوزان مسما یافت . پس از تخریب سرای پوست دوزان به ساختمانهای کنار دریا نقل مکان نمودند که بنام جاده پوست دوزان یاد می گردید. در زمان ظاهرشاه سرک سالنگ وات اعمار شد که نوآباد ده افغانان را ازگذر اندرابی جدا نمود.
بند کلاه دوزان کنار گذر اندرابی گذر اندرابی در زمان های قدیم
قدامت تاریخی و علل نام گذاری
پنگانی و معبد آسمانی (आकाश)
قدامت تاریخی این محل ارتباط دارد به تاریخ هندوهای کابل و مندیرآسمایی یاآسمانی است که به عوض زیارت شاه دو شمشیره قرار داشت. در آن زمان میدانی و راه وجود داشت که بطرف جوی شیر کوی آسماعی و معبد آسماعی دربلندی کوه قرار داشت میرفت .و میدانی وجود داشت که بنام پنگانی یاد میشد . که مردم برای نیایش و سفارش تجمع می نمودند. هندوها این محل را مقدس می شمردند زیرا کابل منشع ۳ دریا بود.این دریا زمینهای از کابل الی پنجاب را سیراب می کرد. باید گفت معبد اسمایی درتایلنددر فراز کوه اعمارگردیده است. هندوهای افغانی در انگلند امریکا و هالند معبدهای بنام آسمایی را اعمار نموده اند که قابل ستایش است.
معبد های اسمایی در تایلند معبد آسمایی در هالند
نام گذاری گذراندرابی
پس از اینکه تیمور شاه درانی پایتخت افغانستان را به کابل انتقال داد. سردار مرادخان پوپلزایی را برای اعماردکانهاحمام و گذر های شهرکابل موظف نمود. وی تمام گذر ها را به نامهای رسمی در کابل اعلام نمود که از جمله گذر ها یکی هم گذر اندرابی بود. دلیل اصلی که این گذر، به نام اندرابی در ان زمان مسمی شد این بود که، تیمور شاه درانی از ولسوالی اندراب ولایت بغلان دختری انتخاب کرد و با او ازدواج نمود، پس از ازدواج بستگان خانمش را تیمورشاه درانی از ولسوالی اندراب به کابل نقل مکان نموده و در همین محله، همه ی شان جا گزین شدند. سردارمراد خان به خاطر که مردم اندراب درین جا نقل مکان نموده سرای فروش حیوانات داشتند بنام اندرابی نام گذاری کرد. تا حال به این نام، این محل شهره شده است از آن ببعد ساختمان ها، مساجد و خانه های که درین محل اعمار گردیدکه همه انها تاریخی و اخیرآ از سوی دولت افغانستان اداره یونسکو و اداره کریم آغاخان درحفاظت قرار گرفته است . اداره یونسکو با پرداخت پول جلوگیری از تخریب دکاکین کلاه دوزان در دو طرف دریا نمود.
ممانعت خرقه مبارک مردم اندراب در دوران احمدشاه درانی
دوست ما بنام عین الدین اسدی نام گذر اندرابی را از زمانی احمدشاه بابا کبیر انتخاب نمودند. او نوشته است که نام اندرابی در زمان احمدشاه بابا شده است.
او نوشته است :« احمدشاه بابا کوشید بعضی افتخارات دینی و مذهبی را نیزدر قندهار مرکزیت دهد و به این طریق به شکوه و عرمت مرکز امپراتوری خود بیفزاید. بدین جهت خواست که خرقهٔ مبارک حضرت محمد (ص) را ازفیض آباد به قندهار انتقال دهند.» شاه ولی خان وزیر اعظم را موظف این امر نمود. در اوایل مردم بدخشان مانع شدند. شاه ولی خان پس فکر زیاد به مردم گفتند که خرقه تا محل که سنگ قرار دارد میبرند. پس از ان سنگ را با اشتر بسته اول سنگ را انتقال می دادند و پس از خرقه را به تعقیبش بدین ترتیب از ادعا مردم بدخشان نجات یافتند. در محل اندریاب دوباره به ممانعت مردم دچار شدند.« راه انتقال خرقه مبارک را به روی سوارکاران احمد شاه بابا بستند و حتی دست به جنگ و جنجال زدند، این موضوع به احمدشاه بابا اطلاع داده شد وی از راه جنگ پیش نیامد؛ بلکه قاصدهای میانجی را به اندراب فرستاد، تحفه وهدایای زیادی به اشخاص صاحب نفوذ اندراب اهدا کردند و به آنها وعده دادند که برای مردمان اندراب دربهترین جای شهرکابل جای بود و باش میدهند، بعد از این مفاهمه و گفتگو مردم اندراب پیشنهاد کردند که نخست جای برای ما تعیین شود و سپس خود ما این خرقه را به قندهار انتقال میدهیم.» . محل را که مردم اندراب انتخاب کردند همان محل است که تا امروز بنام اندرابی یاد میشود. ولی ناگفته نماند که شهرکابل پس از حکومت بابرشهرت یافت.پس از آن افشاریان نیز در کابل مسکن گزین شدند. بدین لحاظ شاه ولی خان محل را در کابل بنام فامیل انداربی قباله داده است. وممکن یکی از دختران اندرآب در نکاح صورتی تیمورشاه آمده باشد. زیرا پادشاهان سابق برای خاموش ساختن آشوب ، دختر یا پسر فرد نامدار محل را به نکاح دختر یا پسر خود در می آوردند. این نکاح اکثرا به بر بادی دختر تمام میشد. تیمورشاه دوقسم زن داشت یکی نکاحی و دیگرش صورتی بود. که زنان صورتی اش زیاد بود. وی چهارده زن در حرامسرا داشت و به قولی روزنامچهً خاصهً خودش تعداد ازدواج تيمورشاه اعم از نکاحی و صورتی به ۳۰۰ نفر بحساب آمده اند.
نام خانمهای نکاح شده تیمورشاه که در تاریخ ذکر است یاد آوری می کنیم.
۱ ـ دخترسردار نواب خان بارکزايی مادر شهزاده همايون
۲ ـ دختر حاجی جمال خان بارکزايی مادر شهزاده محمود ، حاجی فيروزالدين و سلطان شاه
۳ ـ گوهرشاه ، دختر شاهرخ ميرزا نوسهً نادرافشار
۴ ـ گوهر نساء ، دخترسلطان عزيزالدين محمد عالمگير ثانی ، مادرشهزاده هاشم ، شاهپور و شاهنور
۵ ـ دختر شهزاده يزدان بخش ، نواسهً نادر افشار
۶ ـ دختر شاه پسند خان اسحق زايی مادر شهزاده عباس و شهزاده کهندل
۷ ـ فاطمه دخترسردار قوم يوسفزايی ، مادرشهزاده محمدخان ( بعدها بعدها زمانشاه شجاع الملک ، شاه شجاع )
۸ ـ خديجه سلطان ، دخترعباسقلی خان بيات نيشاپوری( امير الامرای آن ولايت
۹ ـ دختر سردار قوم نورزايی ( خواهر سردار احمدخان پتيان خيلی )
۱۰ ـ دختر بهرام خان فيروز کوهی سردار آن جا
۱۱ ـ دختر عاقبت محمود خان کشميری از متنفذان آنجا
۱۲ ـ دختر ميرزا شربت علی خان از خوانين مردم چنداول کابل مادر شهزاده سلطان علی خان
۱۳ ـ دختر سردار گلستان خان اچکزی ، مادر شهزاده اشرف ، مظفر و جهان والا
۱۴ ـ بيوهً آزاد خان صوبه دار کشمير
تعداد زوجات تيمورشاه حکايتگر وجود و عملکرد رسم ادارهً نظام قبيلوی افغانستان است. سیاست آنزمان ایجاب می کرد برای اینکه خانان و پادشاهان را دوست سازد یا جلوگیری از اشوب نماید با یکی از فامیل این اشخاص نکاح می کرد.
گذر اندرابی چون مردم اندراب در آن زندگی میکردند به همان نام شهرت یافت. زیرا در کابل اکثر محلات بنام همان شخص و وجه یاد میشد. مثلا ده بوری ده مزنگ قلعه فتح اله خان جای ریس وغیره
محله اندرابی یکی محلات پر جمع و جوش شهرکابل به حساب می آید. زیرا در بهترین موقیعت کابل قرار دارند. گویند عبدالرحمن خان اکثر اوقات درمحلهٔ اندرابیها با کاکههای کابل نشست و برخاست داشت که در آن زمان این ساحه از با طروات ترین ساحات شهری به شمارمی رفت.
گرچه بیشترین ساختمان های این محل تخریب شده اما ازجمع ساختمانهای که از گذشته تا حال درین محل باقی مانده است تقریبآ ۲۰۰ خانه است . در گذشته ها درین محل در ان زمان اشخاص سرشناس واراکین دولتی زندگی داشتند . مادر امان الله خان ،غلام علی خان چرخی وزیر دفاع حکومت شاهی امان الله خان ، شاه غاسی ،سردار محمد عمر بچه امیر عبدالرحمان خان ، مقامات عالی رتبه حکومت داوود خان و برخی از شخصیت های فرهنگی و سرشناس در گذر اندرابی زندگی میکردند .
دوست دیگر ما بنام عزیز اله کهگدای در سایت افغان جرمن روایت نوشته است که دو آن بدون باور و آخری امکان آنرا می دهد که حقیقت داشته باشد. ولی سرای اندرابی در زمان تیمورشاه اعمار شده که حیونات اهلی و پوست فروشی بود.
دوست ما می نویسد: در زمان تیمورشاه درانی اندراب با حکومت مرکزی مناسبات نزدیک نداشت و والی که ازکابل به اندراب مقررشده بود، مردم او را پذیرفته ولی درامور اندراب مداخله نه داشته باشد . وی جریان را به پادشاه نوشت ، تیمورشاه به والی دستور داد تا از سه قوم اصلی اندراب ، قبیلۀ بای » یعنی ثروتمند « ، قبیلۀ خان و محمد زایی ها خواهش کند تا چند تن ازجوانان خود را بکابل جهت مالقات بفرستند ، آنها چند نفر را بکابل فرستادند و دربین شان جوان آدینه محمد ازقبیلۀ بای نیز بود. چندی بعد پدران جوانان جهت بازگشت فرزندان خود بکابل آمدند و ازشاه اجازۀ بازگشت بکابل بمانند وبرای رهایش شان محلی را انتخاب کنید آنها را به اندراب خواستند ولی تیمورشاه گفت که آنها عجالتاً تا برای خود خانۀ آباد و زندگی خود را پیش ببرند ، آنها همین منطقه را انتخاب وبنام اندرابی شهرت یافت.
تبصره: در آنزمان اندراب از ۲۰۰ نفر نفوس نداشت و هم اندراب دران وقت قریه به حساب می امد والی یا نائب الکومه نداشت.در آنزمان حکومت بغلان قندوز بدخشان و ترکستان بود. در زمان تیمور شاه پوپلزایی ها خان بودند نه محمد زایی.
در زمان امیرشیرعلی خان یک تعداد از اهالی اندراب برای مراسم حج بیت اله نزد امیر مذکور بکابل آمدند تا اجازه و پاسپورت سفر را برای حج اخذ کنند ، چون مردم اندراب با دولت همکاری نداشتند امیر آنها را به بهانۀ بعضی مشکلات منتظرساخت واین انتظار دیر دوام کرد، بنابران امیر شیرعلی خان برای اینکه آنها را تابیع حکومت بسازد درهمین گذر اجازۀ اقامت داد. آنها به آبادی منزل پرداخته ومحلۀ مذکور به گذراندرابی شهرت یافت.
تبصره : مردم افغانستان در زمان شیرعلی خان که به حج می رفتند گروهی و بدون ورق بود. مردم ایران وعراق به گروه های که به حج سفر می نمودند اجازه و احترام داشتند.سفر از دوماه قبل آغاز میشد و کاروانها از هر ولایت جمع شده از راه هرات به ایران و عراق به سعودی می رفتند. سرکاروان تنها ورق داشت که مردم را به حج میبرد.
سرکشی وسلحشوری مردم اندراب وسرباز زدن از پرداخت مالیه، به بیت المال امیرعبدالرحمان خان نامۀ عنوانی مرحوم سراج الدین خان حاکم اندراب نوشت » نامۀ مذکور در آرشیف ملی ثبت است « اما مردم اندراب بازهم از پرداخت این تقاضا سرباز زده جواب رد به حاکم اندراب سپردند. امیر امرنمود تابصورت عاجل سران قوم ان ولایت را با فامیل های شان بکابل بفرستند تا در کابل به صنایع دستی و زراعت مشغول شوند. همان بود که بنام اندرابی مسمی شد، جا بجا درحدود یکصدو پنجاه فامیل از اقوام آنجا را به کابل فرستادند و درهمین گذر که بعداً شدند و برای خود سرپناه و کارو باری تهیه نمودند. درجملۀ این سران قوم ، ارباب تاتارخان ، بابا جان خان ومیرمحمد امیرخان نیزشامل بودند.
تبصره : تمام اندراب ۱۵۰ فامیل که ۷۵۰ نفر میشود نبود. مردم اندراب که بکابل آمدند شغل کار وبار حیوانات اهلی و پوست را داشتند. تا حال در کدام گوشه تاریخ شنیده نشده که مردم اندراب در زمان عبدالرحمن خان از مالیه سرباز زده باشند. ممکن یکی دو نفر باشد .عبدالرحمن سربه نیستش می کرد.
نوت: مصاحبه بنده با کریم مارگیر در سال۱۳۶۷ در زمان دوکتورنجیب اله صورت گرفت.کریم مارگیر مامای صادق عمری باجه بنده است. کریم مار گیر هم متیعقن بود که اول در سرای فروش حیوانات را اندارابی ها مینمودند سپس برای خود خانه ساختن بنام گذر انداربی شهرت یافت.
۱. معلومات مختصر در مورد گذر اندرای نوشته شاروالی کابل
۲. گذر اندرابی و وجه تسمیه آن نوشته عین الدین اسدی
۳. گذر اندرابی نوشته عزیزاله کهگدای در ویبساید افغان جرمن
۴. نامها و قصه های فلکوریک کابل مختصر معلومات راجع به گذر اندرابی نوشته بنده ده سال قبل ویبساید آریایی
5. مصاحبه کریم پوپل با کریم مارگیر در سال ۱۳۶۸