چاق ساختن هر چه بیشتر بحران و بی ثباتی در افغانستان !
کشور بار دیگر در لبه پرتگاه !
نبود کامل مدیریت منازعه و بحران، روز تا روز وضعیت آشفته را در کشور آشفته تر ساخته است و بحران موجود ناشی از آن را ژرفتر. با بازی های سیاسی و اوپراتیفی سرکرده گان فاقد اعتبار مردمی این حاکمیت بی کفایت، بسیار فاسد و ضد منافع و مصالح ملی، یکجا با تزویر، نیرنگ، عوام فریبی و استراتژی آزمندانه و دراز مدت اداره امریکا و متحدان آن در منطقه به شمول آسیای میانه و جنوب آسیا که هدف از ان، تداوم بحران مدیریت شده در افغانستان و سلطه جویی کامل در این منطقه بسیار با اهمیت از لحاظ جیواستراتژیک، جیوپولتیک و جیوایکانومیک می باشد، بحران و بی ثباتی در کشور چاقتر شده می رود. در نتیجهی این استراتژی های استثمار گرانه و استعمارگرانه، جنگ و خونریزی در افغانستان همچنان ادامه یافته و مردم بصورت عام قربانی این بازی های محیلانه و رذیلانه سیاسی سردمداران خارجی و مزدوران داخلی آنها شده اند.
حکومت امریکا به صفت گویا متحد استراتژیک افغانستان یکجا با ناتو پس از بیش از بیست سال و به بهانه جنگ با تروریزم جهانی که به دروغ این کشور (افغانستان) را سرچشمه و خاستگاه آن قلم داد میکردند با تمام ساز و برگ بسیار بزرگ نظامی به افغانستان لشکر کشیدند، حاکمیت خود ساخته طالبانی را درهم ریختند و پس از سالها خونریزی، در غیاب مردم افغانستان با همان گروه تروریستی پیمان صلح بستند و به همان گروه بدنام، متحجر و خونخوار اعتبار سیاسی بخشیدند و آن موافقتنامه کذایی شان را تا سرحد تایید به شورای امنیت ملل متحد نیز رسانیدند. حالا گویا با وجدان آرام (!) وظایف و مکلفیت های جهانی شان را در عرصه مبارزه با تروریزم بین المللی و تامین حقوق بشر و ازادی های اساسی انسان به پایان رسانیده تلقی کرده با عجله و شتاب سرزمین افغانستان را ترک میکنند. امریکا پایگاه های نظامی خود را یکی پس از دیگری شبانه تخلیه کرده و تاسیسات، تجهیزات و وسایط شامل آن پایگاه ها را که امکان بردن آنها را ندارد تخریب میکند و بی شرمانه آهن پاره ها و داغمه های باقی مانده را به مردم و اهالی محل میفروشد. ساده ترین فرد این کشور به این عمل سخت شرم آور آنها به دیده تحقیر و انزجار نگریسته و آن را نیکوهش میکند.
هنوز خروج نیروهای نظامی و امنیتی امریکا و ناتو از افغانستان به پایه اکمال نرسیده که جنگ خیلی مدهش و خانمانسوز طالبان این لشکر نیابتی پاکستان در بخش بزرگی از کشور شعله ور شده و هر روز قربانی های زیادی از مردم ستمدیده افغانستان میگیرد و دوستان (!) بین المللی این کشور با خونسردی شاهد حال این همه فاجعه ها اند.
براساس آمارهای «پروژه دادههای رویدادها و نقاط درگیری مسلحانه (اکلد)»، در جریان سال ۲۰۲۱ میلای میانگین تلفات روزانه جنگ افغانستان به بیش از ۸۰ نفر میرسد. بدین ترتیب تاکنون حدود ۱۰ هزار نفر از طرفهای درگیر جنگ و غیرنظامیان در نتیجه درگیریهای چهار ماه اول سال روان میلادی کشته شدهاند. این بیشترین آمار از زمان ثبت آمارها توسط اکلد است. این نهاد در میانههای سال ۲۰۱۶ میلادی روند ثبت آمارهای مربوط به جنگ افغانستان را آغاز کرده است. بر اساس گزارش کمیساریای عالی پناهندگان در همین مدت بیش از صد هزار نفر دربدرو بی خانمان شده اند.
پس از آغاز خروج نیروهای امریکایی و ناتو از افغانستان، میزان حملات گروه طالبان بر کلانشهرها و ولسوالیها بیشتر از گذشته افزایش یافته است. بر اساس گزارش ها طالبان در دستکم ۱۵ ولایت کشور با نیروهای امنیتی درگیر بوده است. براساس معلومات نهادهای امنیتی، طالبان در ولایتهای لغمان، میدانوردک، لوگر، سرپل، بلخ، هلمند، بغلان، تخار، کندز، بدخشان، بادغیس و ارزگان حملات تهاجمی انجام دادهاند. سران نهاد های امنیتی کشور از ادامه نبردها میان نیروهای دولتی و طالبان در یک صد و چهار ولسوالی کشور خبر می دهند و رییس عمومی امنیت ملی می گوید که حمله های طالبان در مقایسه با سال پار هفت درصد افزایش را نشان می دهد و این گروه از آغاز سال روان تاکنون نزدیک به سه هزار و پنجصد حمله در کشور انجام داده اند.
گروه طالبان، در اثر این حملات برخی ولسوالیها را نیز تصرف کرده است. سقوط پیهم ولسوالیها، انتقادهای جدی مردم را به همراه داشته است. مردم به این باور اند که ضعف در رهبری نهادهای امنیتی سبب شده است که جنگجویان طالب مناطق تحت کنترل دولت را تصرف کنند.
جالبتر از همه اینکه رهبران نهاد های دفاعی و امنیتی، سقوط های پیهم قرارگاه ها و ولسوالی ها را «عقب نشینی تکتیکی» مینامند و گویا با این ترفند میخواهند شکست ها و بی برنامه گی های شان را بپوشانند. آگاهان نظامی می دانند که عقب نشینی در اصطلاح نظامی ترک مواضع خود کردن و به عقب رفتن منظم است. این عقب نشینی تاکتیکی یک اقدام دفاعی در عملیات های نظامی میباشد که به طور کلی نیروها با حفظ تماس با دشمن بصورت منظم عقب کشانیده می شوند و منظور از آن تحکیم نیروها، اشغال سرزمینی که از آن راحتتر می توان دفاع کرد و دشمن را مجبور به گسترش و پراگنده شدن بیش از حد ساخت و با کمین های کشنده مواجه گردانید و به این وسیله با ضعیف ساختن هر چه بیشتر آن ، دشمن را شکست داده و در نهایت برای رسیدن به یک پیروزی قاطع برنامه ریزی میگردد. این تکتیک و عمل با نظم و انضباط کامل و با حداقل رسانیدن آسیت جدی به ارتش و حفظ مورال و روحیه آن عملی میشود. عقب نشینی تکتیکی بخشی ار عقب نشینی عمومی یا استراتژیک نیز می توان بود که نمونه های زیاد و با اهمیت آن را در تاریخ شاهد بوده ایم. در قرون وسطایی مغلان در عملیات های جنگی شان که مانورهای خیلی سریع داشتند، از این تکتیک ها زیاد بهره برده اند. روسیه تزاری در جنگ با ناپلیون و اتحاد جماهیر شوروی در جنگ جهانی دوم با عقب نشینی های تاکتیکی و استراتژیک دشمن قهار را مضمحل و در نهایت شکست دادند. شکست تاریخی فاشیزم و نازیزیم در جنگ دوم جهانی با استفاده از همین تکتیک ها و با مدیریت خیلی بلند و موثر رهبری کشور و آماده گی و پذیرش قربانی های جبران ناپذیر مردم شوروی میسر گردید.
اما در افغانستان چه می گذرد؟ بارها شاهد بوده ایم که قرارگاه ها و پوسته های نظامی برای مدت های طولانی محاصره بوده اند و تقاضای منسوبین نظامی برای کمک و رسیده گی به حال شان از جانب رهبری نهاد های دفاعی و امنیتی بی جواب مانده است. این قرار گاه ها در نهایت با ذلت و خواری زیاد ناگزیر بوده اند تا آخرین فرد بجنگند و یا تسلیم شوند. تسلیم شونده ها نیز با بی رحمی تمام توسط دشمن اعدام گردیده اند. سربازان دلیر، سربکف و جوانان رشید و آموزش دیده ما با بی اعتنایی کامل مسوولان امور نسبت به حیات آنها، جان های شرین شان را از دست داده و می دهند و خانواده های شان را سوگوار و هردم شهید ساخته اند. آنان در منتهای نا امیدی از مواضع شان با استفاده از تیلفون های همراه و دیگر وسایل و پس از خطر سقوط یک پایگاه مهم و یا حتا یک ولسوالی گزارش می دهند و مردم را از ان با خبر میگردانند. این زنگ خطر و جریان سقوط برای مدت های طولانی ادامه مییابد و کوچکترین توجه و کمک به آنها نمیرسد. پس از سقوط آن ولسوالی و پایگاه توسط دشمن و به تاراج رفتن تمام اسلحه، وسایل و تجهیرات بسیار با اهمیت آنها توسط دشمن و تخریب کامل ساختمانهای دولتی و عامه برای پس گرفتن آنها برنامه ریزی میشود. با آتش انبوه و متاکثر از هوا و زمین و تخریب کامل آنچه باقی مانده است، گویا ولسوالی و یا محل آزاد می گردد! در حقیقت این منطقه دوبار مورد تهاجم و تخریب قرار میگیرد. بار نخست توسط دشمن و نظارت مسوولان امور از دور و بار دیگر توسط نیروهای دولتی. در مورد این خرابی ها و ویرانی ها، کشته شدن اهالی بی گناه ملکی و آواره شدن صدها هزار مردان و زنان کهنسال، اطفال و جوانان کشور، هیچ اشکی نمی ریزد، جگری خون نمی شود و رهبران خودخوانده نهادهای سیاسی، امنیتی و دفاعی پیروزی شان را جشن میگیرند. گو اینکه تقدیر این مردم ستمدیده و جنگزده همواره چنین بوده است!؟
یک گروه فاسد که بنام رهبران سیاسی ـ جهادی نامیده می شوند و همواره در هر معامله ذلتبار سهیم بوده و در هر تشکل و مجموعه غیر ضروری زیر نام های «شورای عالی مصالحه ملی» ، «شورای عالی دولت» و دیگر نهاد های موازی، بخاطر منافع شان گرد هم می آیند و از امتیازات باد آورده دولت سود میبرند، هیچگاهی به مسایل حاد کشور و غم درد مردم نمی اندیشند. سرقوماندان اعلی قوای مسلح افغانستان که کمترین آگاهی نظامی ندارد و در حلقه بسیار محدود حواریون بدتر از خود گیر مانده، بارها نشان داده است که با ندانم کاری ها، لجاجت ها، تحکم، خودکامه گی، تعصب و نادیده گرفتن پیشنهاد های معقول و سازنده آگاهان عرصه های نظامی ـ سیاسی و امنیتی، کشور را به پرتگاه نابودی کشانیده است. وی با این رفتار های سخت ناشیانه و بیمارگونه که جوهر آن را فقط حفظ و تداوم قدرت نامشروع خودش می سازد، هر روز بحران تازه خلق می کند و آرامترین منطقه ها را نیز در هر گوشه و کنار کشور به آشوب میکشاند. با چنین رفتار ها، همواره آب به آسیاب دشمن ریخته شده و به گونه مستقیم و غیر مستقیم به آنها یاری رسانیده شده و کشور را در آستانه ورشکستگی، سقوط کامل نظام و جنگ مدهش داخلی قرار داده و سرانجام آن را دو دسته به ملیشه های پاکستان زیر نام طالبان تسلیم خواهد کرد.
حالا مردم و حامیان خارجی گویا جناب متفکر به خوبی می دانند که عامل اصلی این همه بحران های کشنده در کشور بیشترینه خود وی است که باید هر چه زودتر شر وی و حواریونش یکجا با دستگاه مافیایی موجود از سر مردم کم گردد و به این وسیله کشور نجات یابد.
در بازی جنگ و صلح افغانستان، ابتکار عمل نظامی و سیاسی در وجود گروه طالبان و در حقیقت در دست نظامیان بسیار کار کشته و استخبارات بسیار نیرومند پاکستان است و می بینیم که با چه نیرنگ ها و ترفند های در این بیش از چهار دهه با قدرت های بزرگ جهان بازی کرده اند و سرانجام آنها را بدنام و سر افگنده ساخته اند. حالا که آنها به پیروزی کامل شان مطمیین اند، تن به هیچ معامله یی نخواهند داد و با یاری ستون پنجم در دستگاه مافیایی موجود و گذشت زمان که به نفع آنهاست به آرزو های تاریخی و استراتژیک شان، با دریغ خواهند رسید.
در چنین حالت، و در این برهه بسیار حساس و تاریخی و خطر بسیار بزرگ و نزدیکی که هست و بود کشور را یک بار دیگر تهدید میکند، سخت نیاز است که نیروهای وطن دوست و آگاه افغانستان از هر قوم و قبیله و از هر قشر جامعه، با دیدگاه های سیاسی متفاوت در درون و بیرون از نظام و با وسعت نظر بیشتر و همدیگرپذیری، هر چه زودتر خطر این هیولای بسیار مدهش و فاجعه های ناشی از آن را درک کنند و برای مبازه علیه آن شخصیت های موثر و فعالان سیاسی و مدنی بسیج شوند و متحدانه و قاطعانه عمل کنند.
دستگیر صادقی
31 می 2021