پیوند جان
،من بچشم خویش می بینم که جانم میرود،
وای کز جان وطن، پیوند جانم میرود
هر تسلایی که خود را بر نجاتش میدهم
لیک دردش تا به مغز استخوانم میرود
دشمنان اندر زمین انسانیت را سوختند
اشک حیرت از دماغ آسمانم میرود
هردم از یاد شهیدان مدافع وطن
خون از قلب دوچشم خونچکانم میرود
مردم از فرط تباهی وفضای پر خطر
جوقه جوقه از دیار باستانم میرود
همرهان نیمه راه هم از قرار نرخ رور
با مسیر باد سوی دشمنانم میرود
از پی پیری وغربت هم که بر ما چیره شد
یکه یکه از کنارم دوستانم میرود
پس بگویید ای عزیزانم که راه وچاره چیست
زین خطر تاریخ ونام آریانم میرود
ابتکار مردمی اکنون نیاز مبرم است
ورنه میهن از کف هم میهنانم میرود
در عمل گر اتحاد مردمی گردد حصول
فکر تسخیر ازدماغ دشمنانم میرود
گر بداریم عزم فولادین در همبستگی
فکرت و هوش از سر همسایگانم میرود
ای خوشا روزی که بینم بار دیگر در وطن
پیک شادی سوی خلق قهرمانم میرود
عبدالوکیل کوچی