پیام هیات رهبری « بنیاد فرهنگی اوستا » بمناسبت یاد بود از استاد واصف باختری
فرهنگیان و فرهنگدوستان گران قدر ،
اعضای محترم خانواده استاد واصف باختری ،
استاد واصف باختری ، بلخی زاده پرکار، نیک سیرت و نیک اندیش ، پس ازگذشت ۸ دهه زنده گی با نام نیک و یک پشتاره اثرادبی و پژوهشی سرانجام تداوم تلاشهای خود را به دیگران واگذاشت و جامعه ادبی را از وجود فزیکی خویش خالی کرد.
استاد باختری این شاعر، نویسنده ، مترجم ، و پژوهشگر نوآور، از شماراندیشمندان پرکار و چند بُعدی کشور و منطقه بود که با پایان تحصیل در رشته زبان و ادبیات در دانشگاه کابل و آغاز کار رسمی در ریاست تالیف و ترجمه وزارات معارف وقت با مجله عرفان ، ارگان نشراتی آن وزرات همکاری و در باره مسایل فلسفی و ادبی پیهم مقالاتی را بنشر میرسانید .
باختری تازه نفس ، نواندیش و نوجو زیر تاثیرجو سیاسی و اجتماعی روزگارش از شعر، ادب و مسایل بنیادی فلسفه ، تیوری های شناخت و توضیح جهان ماحول ، جامعه و زنده گی اجتماعی آغاز و تا پایان عمر به این تلاش پابند ماند . درهمین دوره او کتاب پژوهشی «نربان آسمان» را نوشت وسر ارادت به آستان پرفیض حضرت خداوندگار بلخ فرود آورد . این ارات و ارجگزاری نسبت به مولانا جلال الدین محمد بلخی در سراسر زنده گی او را یار و همراه بود. او درباره اندیشه ها و جایگاه بلند خداوندگار بلخ در رسانه های داخل و برون کشور از جمله رسانه های ایرانی چون روزنامه نیمروزمقالاتی چندی را بنشر رسایند.
آشنایی استاد با فلسفه و علوم متداول روزگارش ، و تسلط او برزبانهای معتبر جهان در گسترش پهنه دانش و معرفت او یاری رسانید ، چنانکه او به سوی نوگرایی درشعر و تحلیل های اجتماعی رو آورده و در بسا موارد از شمار اولین ها در افغانستان بود .
گرچه دوستانی تسلط او به شعر نیمایی و آزاد را بیشتر مثال آورده ، او را یکی از پیشگامان شعر سپید درافغانستان میخوانند ، اما اشعار واصف باختری سیل و سیال دیگری دارد . او به شیوه و هنجار نوآیینی می سرود . برای همین هم باختری در« غزل کوتاه » و « غزل مدرن » از جمله نوآوران بود.
توانایی استاد درشعر ، اصول و قواعد شعری ، زبان مادری و ترکیب واژه گان مناسب چنان بلند بود که او دست به ترجمه شعر، که یکی از ژانرها مشکل ادبی میباشد دست زده و در این میدان خدمت بزرگی را برای ادب دوستان و اندیشه ورزان کشور انجام داد .
واصف باختری با ترجمه یی از سروده های شاعر جهان دراوزان عروضی، آزاد عروضی و سپید یکی مترجمان موفق شعر درکشور محسوب میشود . در« سفالینه چند بر پیشخوان بلورین فردا » ترجمه شعرهایی از شاعران فرانسه، المان، اسپانیا، اتحاد شوروی ، هند، ترکیه ،مصر، فلسطین، جمیکا، کولمبیا، پیرو، برازیل ، ایالات متحده امریکا و شاعران کُرد را میخوانیم که با استواری و توانایی استادانه به زبان دری برگردانی شده اند.
در روزگاری که کسانی از« تهاجم » ، « تقابل » و « تضاد » فرهنگ ها حرف میزدند ، او نتنها درحرف ، بل درعمل بسوی اشتراک ، تاثیر و تاثر پذیری فرهنگ مردمان در کشور ، در منطقه و جهان کوشید . در دوره یی که ارزش گذاری در دهکده فرهنگی افغانستان اندک بود ، با پایه گذاری « انجمن شعرا و نویسنده گان افغانستان » او برای بیش تر از یک دهه (از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۷۴ خورشیدی) خدمات بزرگ فرهنگی و ادبی را انجام داد .او سردبیر بخش شعر، مدیر مسوول ارگان نشراتی انجمن « مجله ژوندون » ، و منشی دبیرخانه این انجمن بود. از همین مقام او در طول این سالها در آموزشگاه های انجمن به یاری تازه کاران بخصوص جوانان پرداخته و با همدستی سایر همقطارانش « انجمن شعرا و نویسنده گان افغانستان » را به به یکی از نهادهای با اهمیت و اثرگزار فرهنگی کشور تبدیل نمود. استاد باختری سالهای زیادی عضوگروه رهبری کانون حکیم ناصرخسرو بلخی ، عضو شورای مرکزی انجمن فرهنگی خوشحال خان ، عضو گروه دبیران بنیاد فرهنگ افغانستان و عضو هیات رییسه اتحادیه خبرنگاران افغانستان بود.
باختری برخلاف کسانی که شعر را برای بیان حس زیباشناختی میخواستند ، در فعالیت های ادبی ـ فرهنگی اش در کنار زیبایی شناختی به پرسش های فلسفی و اجتماعی پرداخته است که همین ویژه گی او را از بسا کسان دیگر متمایز ساخته ، شعر و نثراش را در تراز اول شعرهای معاصر در افغانستان و فراتر از آن در مرزهای جغرافیایی فراختر از محل آفرینش آن قرار داده و سبب مانده گاری آن گردیده است .
شعر باختری در برابراستبداد ، خرافه و بیداد سستی نگرفت ، چه به لحاظ هنری و چه از نظرمحتوا شعر او در دفاع از شن انسان و تلاش او برای آینده ای بهتر و برانگیختن این تلاش در دفاع ازباهمی ، بهروزی، صلح ، داد اجتماعی و در دفاع از آزادی قرارگرفت .
با ختری شاعر سیاسی بود و مردم را به مبارزه و قیام در برابر خرافه ، تاریک اندیشی و بیداد دعوت میکرد . غزل های او از حوزه تغزل پا بیرون نهاده و با زنده گی پیرامون و رویدادهای روان سیاسی ـ اجتماعی درهم می آمیزند .
وقتی میگوید که :
دل از گزافه امروزیان به هرزه گداخت
ولی حماسۀ فرداییان سروده نشد!
ناسازی اش را با امروزیان گزافه گویی ابراز نموده و به سرایش حماسه فردایان دلبسته میکند .
و یا در نمونه :
گمان مبر که دراین بیشه شیرمردی نیست
گمان مبر که دراین راه رهنوردی نیست
سکوت پیش ز طوفان بود خموشی خلق
گمان مبر که دگر جنبش و نبردی نیست.
باختری پیام آور طوفانیست که قراراست از راه برسد و این طوفان چیز دیگر مگر همان جنبش و نبرد مردم در برابر استبداد نیست .
در آثار باختری میتوان نمونه های زیادی از دعوت به نبرد و پرخاش در برابر بی باوری و بیداد را جست و جو نمود .
در این روزگاری که به گفته واصف باختری :
شفق با خط قرمز بر جبین آسمان بنوشت
دل بیدادگر هم زین همه بیداد خونین است ،
برجسته ساختن پیام و دعوت استاد واصف باختری به بیداری ، فریاد و ایستاده گی در برابر اندیشه وعمل بنیادگرایانه ، و تلاش در راه خردورزی ، گسترش آگاهی و اتحاد مردم بخاطرهمزیستی و بهزیستی که درآثار و اندیشه هایش جایگاه رفیعی دارند ، بهترین و شایسته ترین یاد ازاستاد باختری فقید میباشد .
در لحظاتی که از زنده گی و کارکرد استاد واصف باختری، این بلخی زاده پرتلاش ، شاعر ، پژوهنده ، مترجم و شخصیت والای فرهنگی کشور یاد مینماییم بی هوده نخواهد بود که از سجایای عالی انسان او چون صراحت کلام ، مهروزی ، صمیمیت ،مروت و راستگویی او در برابرخانواده ، دوستان و یارانش که درخوشی و اندوه در کنار آنها ایستاد ، یاد نکنیم .
دوستان گران ارج ،
درگذشت استاد واصف باختری غزل سرا و پژوهشگر توانای ادبی کشور و منطقه که با خلق آثار ادبی فراوان نقش موثری درحفظ و باروری گنجینه غنی ادبیات دری و ترویج فرهنگ کشورمان داشت ، واقعه دردبار، فقدان جبران ناپذیر و ضایعه ای بزرگ میباشد .
بدین مناسبت مراتب همدردی و تسلیت « بنیاد فرهنگی اوستا » را خدمت دوستان حاضر در این مراسم یاد بود ، بخصوص بازمانده گان استاد ، جامعه فرهنگی کشور و منطقه ابرازنموده ، در تحمل این غم بزرگ برایشان شکیبایی واستقامت آرزو مینماییم .
بادرود و مهر،
پوهنمل دکتراسد محسن زاده
رییس بنیاد فرهنگی اوستا
شهر گرازـ اتریش ، اگست ۲۰۲۳ ترسایی