هم پیوندی

جهان با حفظ،نا همگونی ها یک کل به هم پیوند…

آن لوله های آب پا های ما نه؛ بلکه آرزو…

نویسنده: مهرالدین مشید روایتی از به زنجیر کشاندن آفتابه ناوقت های شب…

هنر عشق ورزیدن....! (1)

" زیبایی عشق در این است که نه به چیزی…

آب در هاون کوبیدن یا سراغاز یک بازی جدید

نویسنده: مهرالدین مشید حکم بازداشت ملاهبت الله یک بازی استخباراتی و…

فتوای خرد 

رسول پویان  برون کردم به قتوای خرد تا حلقه از گوشم  بـرای…

خوشروی بؤلسه خاتینینگ

خوشروی بؤلسه خاتینینگ ، کیفیتینگ بوزیلمس چیور بؤلسه خاتینینگ، توگمنگ اصلا…

"سوسیالیسم سلطنتی"،- فیلسوف سرنوشت و زوال

Oswald Spengler(1880- 1936) آرام بختیاری اسوالد اسپنگلر،- فیلسوف راستگرا، نیهلیست فرهنگی. اسپنگلر(1936-1880م)، فیلسوف…

قلم "نی" ایکه "ناسر" ماند

نویسنده: مهرالدین مشید قلم "نی" و نشانه های بی نشانی آن آن…

در مورد ادب شفاهی  اوزبیکان افغانستان

برنامه  اوزبیکی رادیو تاشکند جمهوری اوزبیکستان در باره  کار کرد های…

پاینده باد افغانستان

میر عنایت الله سادات                                                   مدتی است که بعضی حلقات معين از…

هر وسیله‌ برای رسیدن به هدف مجاز نیست!

نور محمد غفوری در تویتر محترم امرالله صالح یک جمله را…

افغانستان و درهم تنیده گی و مد و جزر حوادث…

نویسنده: مهرالدین مشید افغانستان سرزمینی کوهستانی و محاط به خشکه است که…

فتنه خوابیده

 قدم هلال شد و مایلم به ابرویش  فتاده مرغ دل من…

شیفته ی ترانه های مردم

 برنامه ی رادیو تلویزیون شهر تاشکند جمهوری اوزبیکستان در مورد کار…

گزیده‌ای از «درسگفتارهای کاپیتال» رفیق فقید جوانشیر در زندان

از نظر مارکس دو نوع بخش خصوصی وجود دارد مارکس ……

قهرمان تنهایی؛ قهرمانی از تبار قهرمانان دیگر

نویسنده: مهرالدین مشید قهرمان دخت روز های تنهایی در یکی از صبحگاهان…

نوای پدران!

امین الله مفکرامینی       2025-14-01 ما شـــــما را ای فرزندان دلبنــد، پروریــــــدیم این تخـــــــم…

حاکمیت طالبان و فروپاشی ارزش ها درحامعه افغانستان

نویسنده: مهرالدین مشید طالبان زخمی سرطانی بر پیکر افغانستان دردمند حاکمیت گروه…

مناسبات افغانستان با هند چرا رشک خشم آلود پاکستان را…

تاسیس یا انکشاف مناسبات میان دولت‌ها از صلاحیت‌های قبول شده…

د نوموتي تاریخپوه پوهاند محمد حسن کاکړ د اتم تلین…

. په کابل کې د روانې اونۍ د تیرې سه شنبې…

«
»

هنر عشق ورزیدن….! (1)

” زیبایی عشق در این است که نه به چیزی وابسته است و نه از چیزی می‌گریزد؛ بلکه در آغوش مسئولیت، خود را آزادانه معنا می‌کند.”

فرشید یاسائی

پیشگفتار: عشق، این تجربه پیچیده و رازآلود انسانی، همواره موضوعی جذاب برای اندیشه‌ ورزی و تأمل بوده است. در دنیایی که روابط انسانی بیش از پیش تحت تأثیر سرعت، مصرف‌ گرایی و انزوا قرار گرفته‌اند، اریش فروم* در کتاب هنر عشق ورزیدن دیدگاهی نوین و عمیق نسبت به عشق ارائه می‌دهد. او عشق را نه یک احساس زودگذر، بلکه هنری می‌داند که نیازمند دانش، آگاهی، و تلاش است. البته این مبحث ازعصر فروید در روانشناسی و روانکاوی مطرح شد. این مقاله با تکیه بر اندیشه‌های فروم، به تحلیل مفاهیم بنیادینی همچون عشق، سکس و تابو در بستر اجتماعی و فرهنگی دوران پس از جنگ جهانی دوم می‌پردازد. همچنین تأثیر این کتاب بر جوامع مذهبی و سنتی و مقاومت‌هایی که در برابر انتشار آن شکل گرفت، بررسی می‌شود.

هدف اصلی این مقاله، واکاوی دیدگاه فروم درباره عشق به‌عنوان یک مهارت انسانی است که می‌تواند فراتر از چارچوب‌های محدودکننده تابوها و هنجارهای اجتماعی، به تجربه‌ای اصیل و انسانی تبدیل شود. امیدواریم این نوشته بتواند چشم‌انداز تازه‌ای برای درک مفهوم عشق و جایگاه آن در زندگی مدرن ارائه دهد.

این کتاب گرچه بزبان فارسی ترجمه شده است….اما هرگز نقد نشد و در باره موضوعات مختلف آن بحثی نشد. کتاب هنر عشق ورزیدن اثر اریش فروم به‌ واسطه محتوای غنی و نگاه فلسفی و روان ‌شناختی‌اش، مورد توجه برخی مخاطبان روشنفکر قرار گرفته است. با این حال، همان‌طور که ذکر شد. این کتاب در فضای عمومی و حتی در میان محافل دانشگاهی و ادبی ایران چندان مورد نقد و بررسی عمیق قرار نگرفته است. این موضوع می‌تواند دلایل متعددی داشته باشد.

چرا این کتاب در ایران کمتر نقد شد؟ موضوعاتی که فروم در کتاب خود مطرح می‌کند، به‌ویژه در حوزه عشق، سکس و تابوهای مرتبط، در بسیاری از جوامع سنتی و مذهبی از جمله ایران حساسیت ‌برانگیز هستند. پرداختن به این مباحث  با محدودیت‌ها یا واکنش‌های محافظه‌کارانه روبه‌رو شده است! در ایران، بسیاری از آثار مهم فلسفی و روان‌شناختی بیشتر ترجمه و منتشر می‌شوند، اما سنت نقد دقیق و جامع این آثار هنوز به اندازه کافی جا نیفتاده است. این مسئله می‌تواند یکی از دلایل عدم نقد گسترده این کتاب باشد. اریش فروم، با اینکه یکی از روان‌شناسان ومتفکران برجسته است، در ایران نسبت به اندیشمندانی مانند فروید یا یونگ کمتر شناخته شده و مورد مطالعه قرار گرفته است. همین موضوع ممکن است باعث شده باشد که نقد آثار او در اولویت قرار نگیرد. در محیط‌ های دانشگاهی ایران، عشق و روابط انسانی بیشتر از منظرهای مذهبی یا جامعه‌شناختی مورد بحث قرار می‌گیرد و نگاه فلسفی و روان‌شناختی فروم به این موضوع کمتر مورد توجه بوده است.

با وجود اینکه نقد گسترده‌ای بر این کتاب صورت نگرفته است، هنر عشق ورزیدن به دلیل محتوای عمیق و انسانی خود، مورد توجه  تعدادی خوانندگان مستقل و روشنفکران ایرانی قرار گرفته است. این اثر در ایران به‌ویژه در میان جوانانی که به دنبال نگاهی متفاوت به عشق و روابط انسانی هستند، محبوبیت دارد.

*****

آغاز : کتاب هنر عشق ورزیدن نوشته اریش فروم * یکی از آثار مهم در حوزه روان ‌شناسی و فلسفه است که به بررسی عشق به‌عنوان یک هنر، مهارت  و توانایی انسانی می‌پردازد. فروم در این کتاب عشق را نه صرفاً یک احساس، بلکه یک عمل فعال و مسئولانه می‌داند که نیازمند آگاهی، تمرین  و تعهد است. در ادامه نکات مثبت و منفی این کتاب  نقش سکس یا تابو در نگاه فروم ارائه می‌شود!

فروم عشق را به‌عنوان یک مفهوم چندبُعدی بررسی می‌کند که شامل عشق به خود، عشق به دیگری، عشق به خدا و عشق به طبیعت می‌شود. این نگاه جامع، عشق را فراتر از روابط رمانتیک نشان می‌دهد. او عشق را به‌عنوان یک توانایی می‌بیند که نیازمند تلاش و مسئولیت‌پذیری است، نه صرفاً یک تجربه گذرا یا احساس لحظه‌ای. این دیدگاه به عمق و اهمیت عشق می‌افزاید. فروم نقدی عمیق بر جامعه‌ای دارد که عشق را به کالا یا معامله‌ای موقت تقلیل می‌دهد. او بر اهمیت اصالت و صداقت در روابط انسانی تأکید می‌کند. کتاب از دیدگاه روان‌شناسی انسان‌گرا نوشته شده و به رشد فردی، خودآگاهی و نیازهای اصیل انسانی توجه می‌کند.

بخش‌هایی از کتاب دارای زبان پیچیده و فلسفی است که ممکن است برای خوانندگان عادی دشوار باشد. فروم در برخی موارد دیدگاه‌های خود را به‌صورت کلی مطرح می‌کند و کمتر به جزئیات یا موارد خاص می‌پردازد. این ممکن است برای کسانی که انتظار راهکارهای عملی دارند، کافی نباشد. اگرچه کتاب بر اساس نظریات روان‌شناسی نوشته شده، اما برخی از ایده‌ها کمتر به داده‌ها یا تحقیقات علمی متکی هستند و بیشتر بر دیدگاه‌های فلسفی فروم تکیه دارند.
فروم معتقد است که سکس و عشق دو مقوله جداگانه‌اند. سکس می‌تواند جنبه‌ای فیزیکی از رابطه باشد، اما عشق شامل ارتباطی عمیق‌تر و معنوی است. سکس بدون عشق می‌تواند لذت‌بخش باشد، اما به‌تنهایی نمی‌تواند احساس نزدیکی یا پیوند پایدار ایجاد کند. او سکس را بخشی از یک رابطه عاشقانه می‌داند، اما تأکید می‌کند که اگر صرفاً به‌عنوان وسیله‌ای برای ارضای نیازهای شخصی استفاده شود، به سطحی‌ترین شکل خود کاهش می‌یابد. فروم عشق را حالتی از بودن (mode of being) می‌داند که در آن انسان از خود فراتر می‌رود. عشق به دیگری مستلزم ترک خودمحوری است و این همان نقطه‌ای است که عشق و سکس می‌توانند به یکدیگر متصل شوند. زمانی که سکس با عشق واقعی همراه باشد، به حالتی از پیوند عمیق‌تر و معنوی‌تر تبدیل می‌شود.

نتیجه‌گیری: هنر عشق ورزیدن کتابی الهام‌بخش و تأثیرگذار است که عشق را به‌عنوان یک مهارت انسانی و اخلاقی تحلیل می‌کند. دیدگاه فروم در مورد رابطه سکس و عشق، تفاوت میان ارضای صرفاً فیزیکی و تجربه عمیق ارتباط انسانی را برجسته می‌کند. این کتاب خواننده را به تفکر عمیق در مورد ماهیت روابط انسانی و چگونگی بهبود آنها دعوت می‌کند. در کتاب هنر عشق ورزیدن، اریش فروم به موضوعاتی مانند سکس و عشق به‌عنوان مفاهیمی پیچیده و چندلایه پرداخته است. او تابوهای مرتبط با سکس را نیز مورد بررسی قرار می‌دهد. در ادامه به تحلیل دیدگاه فروم درباره تابوهای جنسی و چرایی وجود آنها می‌پردازیم:

سکس و تابو در نگاه فروم: او معتقد است که در جوامع مختلف، سکس به دلایل فرهنگی، مذهبی و اجتماعی با تابوهایی همراه بوده است. این تابوها عمدتاً برای کنترل رفتار افراد و تطابق آنها با هنجارهای اجتماعی ایجاد شده‌اند. او دلایل و پیامدهای این موضوع را چنین تحلیل می‌کند؛ به باور او سکس یکی از قدرتمند ترین غرایز انسانی است. جوامع برای حفظ نظم و کنترل این غریزه، محدودیت‌ها و تابوهایی وضع کرده‌اند تا رفتار جنسی را به شیوه‌های قابل پیش‌بینی هدایت کنند.

سکس به‌عنوان یک نیروی قوی و ترسناک: بسیاری از تابوهای مرتبط با سکس، ریشه در باورهای مذهبی و فرهنگی دارند. فروم اشاره می‌کند که این تابوها اغلب از ترس آسیب‌دیدگی اخلاقی یا اجتماعی سرچشمه می‌گیرند و به نوعی سکس را از حوزه طبیعی آن جدا کرده‌اند. فروم تأکید می‌کند که در برخی جوامع، سکس همزمان مقدس و ممنوع تلقی می‌شود. این دوگانگی باعث می‌شود افراد هم به آن جذب شوند و هم از آن بترسند، که این خود سرچشمه بسیاری از تعارضات درونی و اجتماعی است.

چرا سکس یک تابو است؟

فروم چند دلیل اصلی برای اینکه چرا سکس به‌عنوان یک تابو در بسیاری از جوامع در نظر گرفته شده، بیان می‌کند: تابوهای جنسی اغلب ابزارهایی برای کنترل رفتار افراد هستند. با محدود کردن سکس، جوامع سعی کرده‌اند نظم و ساختار اجتماعی را حفظ کنند. سکس به‌عنوان یک عمل طبیعی و آزادانه می‌تواند قدرت زیادی به فرد بدهد. جوامع برای مهار این آزادی، تابوهایی را وضع کرده‌اند تا آن را محدود یا مشروط کنند.

نقش قدرت و سلطه: در طول تاریخ، تابوهای جنسی به‌ویژه در رابطه با زنان بیشتر اعمال شده‌اند. این موضوع می‌تواند به تلاش جوامع برای کنترل بدن و رفتار زنان مربوط باشد. فروم تأکید می‌کند که جدا کردن عشق و سکس و تلقی سکس به‌عنوان عملی صرفاً فیزیکی یا ناپاک، به تقویت تابوها دامن زده است. فروم در کتاب خود تلاش می‌کند نشان دهد که عشق واقعی می‌تواند بر بسیاری از تابوهای مرتبط با سکس غلبه کند. او معتقد است:

زمانی که سکس در چارچوب عشق واقعی قرار گیرد، از سطح یک غریزه فیزیکی فراتر می‌رود و به تجربه‌ای انسانی و معنوی تبدیل می‌شود. تابوهای بی‌مورد، افراد را از تجربه سالم و رضایت‌بخش عشق و سکس بازمی‌دارند. فروم بر این باور است که جامعه باید به جای سرکوب، به آموزش و آگاهی‌رسانی درباره این موضوع بپردازد. او در هنر عشق ورزیدن تابوهای جنسی را به‌عنوان یکی از موانع اصلی در راه تجربه عشق واقعی می‌داند. او معتقد است که این تابوها از ناآگاهی، ترس و تمایل به کنترل ناشی شده‌اند و باید با درک بهتر ماهیت انسانی عشق و سکس جایگزین شوند. پیام اصلی فروم این است که عشق و سکس زمانی که در قالب احترام، صداقت و مسئولیت باشند، می‌توانند از سطح تابوها فراتر روند و به تجربه‌ای غنی و انسانی تبدیل شوند.

کتاب هنر عشق ورزیدن نوشته اریش فروم در سال 1956، زمانی که او در آمریکا زندگی می‌کرد، منتشر شد. این کتاب با توجه به محتوای نوآورانه و دیدگاه‌های منتقدانه نسبت به مفاهیم سنتی عشق و روابط انسانی، در آن دوره چالش‌برانگیز و حتی جنجالی تلقی می‌شد. این کتاب در دوره‌ای نوشته شد که جهان در حال بازسازی خود پس از جنگ بود. در آمریکا، دهه 1950 به‌عنوان یک دوره محافظه‌کارانه شناخته می‌شود که ارزش‌های سنتی، خانواده و مذهب در اولویت قرار داشتند. هرگونه نقد بر این ارزش‌ها، به‌ویژه در حوزه‌هایی چون عشق و سکس، می‌توانست حساسیت‌ برانگیز باشد.

آمریکا در آن زمان، علی‌رغم صنعتی شدن و مدرنیته، تحت تأثیر شدید آموزه‌های مذهبی مسیحیت بود. بسیاری از موضوعاتی که فروم در کتاب خود مطرح کرد، از جمله رویکرد باز و آزادانه نسبت به عشق، نقد رابطه‌های مصرف‌گرایانه و پرداختن به موضوع سکس، در تضاد مستقیم با ارزش‌های رایج جامعه آن روز آمریکا بودند. فروم ازدواج سنتی را زیر سؤال برد و از عشق به‌عنوان یک مهارت و هنر یاد کرد که نیازمند تمرین و آگاهی است. این دیدگاه با تفکرات رایج که عشق را یک امر الهی و غیرقابل تغییر می‌دانستند، تناقض داشت.

پرداختن به موضوع سکس به‌عنوان بخشی از تجربه انسانی، به‌ویژه زمانی که در کنار عشق مطرح شد، برای جوامع مذهبی تابو بود. فروم به جای محدود کردن سکس به حوزه‌های سنتی یا ازدواج، آن را بخشی طبیعی و ضروری از رابطه انسانی دانست. فروم در کتاب خود به نقد روابط انسانی در جوامع سرمایه‌داری پرداخت. او عشق را تحت تأثیر فرهنگ مصرف‌گرایی و سودگرایانه جوامع مدرن می‌دانست که این نگاه در تضاد با ارزش‌های آمریکایی آن دوران بود. در برخی جوامع و کشورها که قوانین سانسور شدیدی داشتند، بحث‌های آزاد درباره عشق و سکس مجاز نبود. به همین دلیل، کتاب فروم در این کشورها ممنوع شد یا خواندن آن به افراد توصیه نمی‌شد.

با این وجود این کتاب با استقبال گسترده‌ای بخشی از روشنفکران و فعالان حوزه روان‌شناسی و فلسفه روبه‌رو شد. آنها کتاب را به‌عنوان یک نگاه تازه و انسانی به مقوله عشق معرفی کردند. گروه‌های مذهبی و محافظه‌کار به‌شدت با کتاب مخالفت کردند و آن را تهدیدی علیه اخلاق و ارزش‌های خانواده دانستند. در بسیاری از جوامع سنتی و مذهبی، این کتاب یا ممنوع شد یا ترجمه‌های آن با سانسورهای سنگین همراه بودند.

امروزه کتاب هنر عشق ورزیدن به‌عنوان یک اثر کلاسیک شناخته می‌شود که همچنان الهام‌بخش است. دیدگاه‌های فروم درباره عشق، سکس و نقد جامعه مصرف ‌گرا همچنان ارزشمند هستند و در برابر چالش‌های زندگی مدرن پاسخی انسانی ارائه می‌دهند. با اینکه تابو بودن این کتاب در بسیاری از جوامع کمرنگ شده است، اما محتوای آن همچنان در برخی فرهنگ‌های محافظه‌کار می‌تواند جنجالی باشد. ناگفته نماند موضوعی که فروم مطرح کرد. وسعت بیشتری یافته و نظریات گوناگونی در این رابطه یافت میشود! هنر عشق ورزیدن فراتر از یک کتاب است؛ پیام آن دعوت به زندگی اصیل و رابطه‌ای بر پایه آگاهی، تعهد و عشق واقعی است.

کتاب هنر عشق ورزیدن از اریش فروم، یکی از آثار برجسته در حوزه روان‌شناسی و فلسفه است که عشق را به‌عنوان یک هنر و مهارتی انسانی مطرح می‌کند. این کتاب به‌جای نگاهی رمانتیک یا صرفاً به عشق، آن را یک فرآیند عمیق و چندلایه می‌داند که نیازمند آگاهی، تلاش و تمرین است. نقدی که بر این اثر وارد می‌شود، می‌تواند از سه جنبه روان‌شناختی، فلسفی و اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد:

فروم در این کتاب به‌طور مشخص میان عشق و سکس تمایز قائل می‌شود و عشق را برتر از سکس می‌داند. او سکس را بخشی از رابطه انسانی می‌داند اما تأکید می‌کند که بدون عشق، سکس به یک عمل مکانیکی تقلیل می‌یابد. این نگاه در عین حال که ارزش عشق را برجسته می‌کند، ممکن است نگاه فرویدی به سکس به‌عنوان نیروی اصلی در روان انسان را نادیده بگیرد. فروم عشق را به‌عنوان یک هنر مطرح می‌کند که نیازمند تمرین و کمال است. اما این نگاه ممکن است بیش‌ازحد ایده‌آلیستی به نظر برسد و برای افراد عادی یا کسانی که با چالش‌های روزمره در روابط خود مواجه هستند، عملی نباشد. دیدگاه فروم تا حد زیادی بر اساس تجربه‌های شخصی و فرهنگ غربی است. ممکن است برخی از توصیه‌های او در زمینه عشق برای جوامع شرقی یا سنتی که ارزش‌های متفاوتی دارند، به‌اندازه کافی انعطاف‌پذیر نباشد.

فروم به ‌شدت تحت تأثیر فلسفه وجودگرایی و ایده‌هایی مانند خودشناسی و مسئولیت فردی است. این دیدگاه می‌تواند به نادیده گرفتن برخی عوامل خارجی و ساختاری که بر روابط انسانی تأثیر می‌گذارند، منجر شود. برای مثال، عواملی مانند فقر، نابرابری یا فشارهای اجتماعی در نگاه او به فراموشی سپرده نشده است. تعریف عشق به‌عنوان هنر اگرچه زیبا و الهام‌بخش است، اما در عین حال می‌تواند بیش‌ازحد ذهنی و انتزاعی باشد. آیا عشق همیشه نیاز به تمرین دارد؟ آیا همیشه در چارچوب یک هنر قابل‌تعریف است؟ این پرسش‌ها همچنان باز هستند.

فروم معتقد است که جامعه مدرن، عشق را به یک کالای تجاری تقلیل داده است. این نگاه قابل‌تحسین است اما ممکن است برای خوانندگان امروزی که به پیچیدگی‌های جوامع معاصر آگاه‌اند، ساده‌سازی به نظر برسد. در جوامعی که عشق و روابط انسانی هنوز به‌شدت تحت تأثیر دین، سنت و خانواده قرار دارند، بسیاری از ایده‌های فروم ممکن است نامأنوس یا حتی غیرعملی تلقی شوند.

فروم « عشق » را به ‌عنوان نیرویی می‌بیند که می‌تواند انسان را از انزوا و تنهایی نجات دهد. این دیدگاه همچنان یکی از نقاط قوت این کتاب است. بر خلاف نگاه‌های رمانتیک، فروم تأکید می‌کند که عشق یک انتخاب و مسئولیت است. این دیدگاه به روابط انسانی عمق و معنا می‌بخشد. نقد فروم از فرهنگ مصرف‌ گرا و روابط سطحی، همچنان به‌عنوان یک هشدار به جامعه مدرن قابل توجه است. کتاب هنر عشق ورزیدن اثری عمیق و تأمل‌برانگیز است که عشق را فراتر از کلیشه‌های معمول بررسی می‌کند. با این حال، نگاه فروم در برخی بخش‌ها ایده‌آلیستی و تا حدی محدود به فرهنگ غربی به نظر می‌رسد. این کتاب می‌تواند الهام‌بخش باشد اما برای بهره‌گیری بهتر از آن، نیازمند انطباق با شرایط اجتماعی و فرهنگی هر جامعه  در امروزاست.

چناکه میدانیم اریش فروم یک مارکسیست بود…اما مارکسیستها نیز کتاب هنر عشق ورزیدن را نقد نکردند!؟

اریش فروم، اگرچه ریشه در تفکر مارکسیستی داشت و نقدهای جدی به سرمایه‌داری و ساختارهای اجتماعی ارائه می‌داد، اما کتاب هنر عشق ورزیدن در میان محافل مارکسیستی نیز چندان مورد توجه یا نقد جدی قرار نگرفت. این موضوع می‌تواند به دلایل زیر باشد:

فروم هرچند خود را مارکسیست می‌دانست ، اما دیدگاه او با مارکسیسم دگماتیسم تفاوت‌های قابل توجهی داشت. فروم تلاش کرد تا اندیشه‌های مارکس را با روان ‌شناسی فرویدی تلفیق کند و به تحلیل روان‌شناختی از انسان و جامعه بپردازد. این رویکرد، برای مارکسیست‌های سنتی که بیشتر بر تحلیل‌های اقتصادی و تاریخی تمرکز داشتند، جذاب یا قابل قبول نبود. مارکسیسم کلاسیک بر جمع‌گرایی و تحلیل طبقاتی تأکید داشت، فروم به فردیت، رشد شخصی و مسائل درونی انسان توجه ویژه‌ای داشت. این موضوع باعث می‌شد بسیاری از مارکسیست‌ها دیدگاه‌های او را “غیرانقلابی” یا حتی ” لیبرال” بدانند.

نگاه غیرطبقاتی به عشق :

فروم در هنر عشق ورزیدن عشق را فراتر از طبقات اجتماعی و در سطحی انسانی و جهانی بررسی می‌کند. او عشق را به‌عنوان یک نیاز اساسی انسانی می‌بیند که به همه افراد تعلق دارد، نه صرفاً به یک طبقه خاص. این دیدگاه با تحلیل طبقاتی مارکسیسم که بر نابرابری‌های ساختاری و مبارزه طبقاتی تأکید داشت، چندان همخوان نبود. مارکسیست‌ها ممکن است این نقد را مطرح کنند که عشق و روابط انسانی در چارچوب ساختارهای اقتصادی و اجتماعی شکل می‌گیرد و نمی‌توان آن را به‌صورت جداگانه و مستقل بررسی کرد. از این منظر، کتاب فروم شاید برای آنها فاقد تحلیل ساختاری کافی بود.

یکی از نقدهای اصلی مارکسیست‌ها به کتاب هنر عشق ورزیدن  این بود که این اثر بیشتر بر تغییر فردی و رشد شخصی تأکید دارد تا تغییرات اجتماعی و انقلابی. فروم معتقد بود که تغییرات درونی افراد می‌تواند جامعه را نیز تغییر دهد، اما این ایده برای مارکسیست‌ها که به انقلاب ساختاری و تغییر سیستم اقتصادی-اجتماعی باور داشتند، کافی نبود. عشق در دیدگاه فروم به‌عنوان یک راه‌حل برای تنهایی و انزوا مطرح می‌شود، اما برای مارکسیست‌ها، این رویکرد ممکن است بیش‌ازحد فردگرایانه و ناکافی به نظر برسد. فروم یک متفکر مستقل بود و تلاش می‌کرد تا دیدگاه‌هایش را فراتر از ایدئولوژی‌های سیاسی یا فلسفی خاص ارائه دهد. او حتی در میان اندیشمندان روان‌کاوی نیز جایگاه خاصی داشت و کم – کم از فرویدیسم فاصله گرفت. این استقلال ممکن است باعث شده باشد که مارکسیست‌ها او را به‌عنوان “یکی از خودشان” در نظر نگیرند.

فروم در هنر عشق ورزیدن به نقد فرهنگ مصرف‌گرایی می‌پردازد و این موضوع را در ارتباط با کاهش عمق روابط انسانی مطرح می‌کند. اما این نقد به‌صورت مستقیم به ساختار سرمایه‌داری حمله نمی‌کند. لذا برای مارکسیست‌ها نویسنده کتاب هنر عشق ورزیدن کمتر مورد توجه قرار گرفت. این اثر برخلاف تحلیل‌های سنتی مارکسیستی، به جای تمرکز بر تغییرات انقلابی و ساختاری، بر رشد درونی و تحول فردی تأکید دارد. با این حال، کتاب همچنان به‌عنوان اثری ارزشمند در حوزه فلسفه، روان‌شناسی و اخلاق شناخته می‌شود که پیام‌های انسانی و جهانی آن فراتر از مرزهای ایدئولوژیک است.!

اریش فروم در طول فعالیت فکری و روان  ‌شناختی خود، به‌ویژه با تمرکز بر آزادی، خودمختاری و رشد فردی، از سنت‌های سخت‌گیرانه مارکسیسم دگماتیسم فاصله گرفت و اندیشه‌های او به برخی اصول آنارشیسم نزدیک شد. این نزدیکی به آنارشیسم که بر آزادی فردی، رد اقتدارگرایی و نقد ساختارهای سلطه تأکید دارد، یکی از دلایلی بود که موجب شد مارکسیست‌های سنتی او را به‌عنوان یک اندیشمند “غیرانقلابی” تلقی کنند….ادامه دارد. زمستان 2025