نیو لیبرالیزم چگونه انسان، انسانیت و ارزش های انسانی و فرهنگی را لگد مال میکند!
سلیمان کبیر نوری
امروز، اهرمن نیو لیبرالیزم خونتا یعنی امپریالیزم خون آشام جهانی( دیپ ستست یا همانا دولت پنهان) با تمام قصاوت و بیرحمی در تبانی با صهیونیزم ددمنش مصروف کشتار مظلومان در غزه و لبنان است. هدف ادامه وگسترش زور گویی و ستم بر بشریت و به غل و زنجیر نگهداشتن انسان و جهان میباشد.
طی سالیان متمادی، نیولیبرالیزم برای پوشش چهره ی کریه خود با شعار های آزادی اجتماعی، دفاع از حقوق بشر، حقوق زنان و کودکان همه کشور ها را درمینوردید، حاکمیت های شان را منقلب میکرد، و به غارت تمامی داشته ها و ذخایر زیرزمینی و روزمینی ایشان وقیحانه و ستمگرانه میپرداخت.
بی مورد نبود که آقای رییس جمهور دونالد ترمپ ( این کمیدین کشتی های کچ)* یکی از جنایات بزرگ خویش را در برابر مردم افغانستان بی پرده ابراز داشته است. موصوف پس از نشر گزارش هایی که گویا روسیه برای طالبان پول میدهد تا آمریکایی ها را بکشند؛ دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده امریکا روز 9 سرطان 1399 در حساب توییتری خود با کلمات قرچ و حساب شده ی زیاد؛ نوشت:
“طالبان قاتلان اجارهای و کرایی هستند. هر که برای شان پول بدهد، آنها (طالبان) برایش کار خواهند کرد. اما حقیقت این است که طالبان نتوانسته اند که عساکر ما را بکشند، طالبان فقط افغانها را کشتهاند، پس روسیه باید پول خود را از طالبان پس بگیرد. ما (دولت آمریکا) طالبان را برای یک مدت نامعلوم به اجاره گرفتهایم تا بعد ازین به خواست و به اساس منافع ما به کشتن خود ادامه بدهند. طالبان پول پرست هستند. و حاضر هستند برای پول دست به هرکاری بزنند، حتی حاضر هستند تا خود را بکشند. در حقیقت طالبان در کشتن و خلق ترور و وحشت، بهترین هستند. آنها درین
مدت صدها هزار افغانها را کشتهاند و هنوز هم به ترور و وحشت ادامه میدهند. طالبان از قتل مردم لذت میبرند. ما آنها را به اجاره گرفتیم تا به عنوان پیشمرگه های ما و برای منافع ما کار کنند.“**
30ر3 بعداز ظهر 29 جون 2020
دولت پنهان، که امریکا و انگلیس مجری تعمیل برنامه های عدیده ی جهانی آن است، تمامی مردم افغانستان را یکسره در گودال سیاه بنیاد گرایی – تروریستی تالبانی سقوط داده و لگام آن را به دست سازمان جهنمی آی ایس آی پاکستان سپرد. سرنوشت کشور و مردم افغانستان را امروز جنرال های پاکستانی رقم میزند. متاسفانه، هنوز هم که تا هنوز است، اکثریت قاطع از مردم کم سواد و بیسواد تا تحصیلکرده های کم سواد و بی سواد از منظر سیاسی، فقط و فقط تقاضای و خواست شان این است که تا در های مکاتب و دانشگاه ها باز شود؛ زنان حق کار و تحصیل را حاصل کنند. خشونت علیه زنان پایان یابد، و چه و چه و چه… شوربختانه کمیت اندکی اند که میدانند، امروز، افغانستان مستعمره پاکستان به رهبری غرب است.
باید مبارزه برای رهایی و آزادی افغانستان از زیر سیطره پاکستان انگریزی آغاز گردد تا مردم افغانستان استقلال-آزادی، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی خویش را خود به دست گیرند و لشکر برون مرزی سازمان جهنمی آی ایس آی را از کشور خود بیرون سازند. نباید فریب برنامه و دام افکنی های انگریزی همچو تعامل و معامله با تالبان، مصالحه ومذاکره، حکومت فراگیر را خورد. باید همه ملیت های با هم برادر یک مشت شد و اهرمن و دشمن را از خاک بیرون کرد.
رویکرد ایمپیریالیزم جهانی با سردمداری امریکا- انگلیس طی بیست سال و اندی، ماهیت اصلی این غارتگران و خون خواران جهانی را به نمایش گذاشت. رویداد های بیست و چهار سال اخیر غرب به سردمداری امریکا در افغانستان ماهیت اصلی ایمپیریالزم غرب را برای تمام مردمان جهان نیز برملا ساخت. عملکرد و جنایات غرب در افغانستان تکانه ای شدیدی بود برای بیداری تمام مردم و کشور های جهان. اینکه امروز بسیاری از کشور های جهان با تمام میل و رغبت مشتاق در آرزوی حصول عضویت و حضور در اتحادیه فراقاره ای “بریکس” یا گروه بین المللی به رهبری قدرت های اقتصاد نوظهور ( برازیل، روسیه، هند، چین و افریقای جنوبی) اند. جنایات سازمان یافته ی ضد بشری غرب، کشور های جهان را باورمند ساخت که دگر به وعده ها و تعهدات غرب اعتماد وباور نداشته باشند و در اهتمام و تلاش هر چه بیشتر برای کسب عضویت در سازمان “بریکس” اقدام نمایند.
غرب، دیگر نقاب دفاع از انسانیت و ارزش های انسانی اش بر افتاده ولی هنوز ول کن نیست!
براساس بیانیه وزارت بهداشت فلسطین در نوار غزه، آمار فلسطینیان کشته شده در حملات اسرائیل به نوار غزه از هفت اکتبر 2023 تا کنون به 44 هزار و 249 نفر و تعداد مجروحان نیز به 104 هزار و 746 تن افزایش یافته است.***
از زمان آغاز حملات اسرائیل به لبنان در تاریخ ۸ اکتبر ۲۰۲۳، تعداد کشتهها به ۳۵۸۳ نفر و تعداد زخمیها به ۱۵۲۴۴ نفر افزایش یافته است.****
این در حالیست که کشور های غربی در همسویی با پروژه صهیونیستی “تخلیه ی نوار غزه از وجود فلسطینیان” گام به گام، نی تنها آنان را یاری و حمایت میکند، بل همراه با سیل کمک های تسلیحاتی، میدیای شیطانی جهانشمول خود را نیز در خدمت تعمیل این پروژه قرار داده است.
روی همرفته طی یکسال همه مردم جهان به چشم سر ماهیت اصلی نظام نیولیبرالیزم را به چشم دیدند و با گوشت و پوست لمس کردند.
همه دیدند که ارزش انسان و انسانیت در غرب به مقیاس یک پشیز حایز اهمیت نیست. آن چه برای شان ارجحیت دارد پول، تاراج و غارت گری منابع کشور های فقیر و ضعیف است و بس.
این که از پول سخن برآمد، اخیرن جلوه شوم دیگری ازآن را هم دیدیم و دیدند. در کمال حیرت یکی از برترین قهرمانان سنگین وزن بوکس جهان، در قلب مهد نیولیبرالیزم، هم ارزش های فرهنگی انسانی و هم افتخارت بزرگ کسب کرده خویش را از برای حصول پول؛ به حراج گذاشت و زیر پا کرد.
من از گویا مسابقه مایک تایسون قهرمان 58 مرتبه ای بوکس سنگین وزن جهان با یوتیوبر جوان 27 ساله به نام جگ پاول یاددهانی میکنم.
ببینید ارزش های فرهنگی انسانی، میان شرق و غرب از هم چه تفاوت هایی دارد. در غرب- ملاحظات مادی اقتصادی و پولی غالب است، و در شرق معنویت- ارزش ها و سنت های بیشتر پسندیده انسانی و فرهنگی.
در همین رابطه هم میهن فرهیخته استاد مسعود، استاد پیشین دانشکده ی اقتصاد دانشگاه کابل، از منظر اقتصاد و قیمت این ارزش ها ی انسانی، تاریخی و فرهنگی را در شرق و غرب به صورت بسیار جالب و بی پیشینه در ترازوی نقد، سبک و سنگین کرده است که فوق العاده قابل دیدن و شنیدن میباشد.
” امروز تمام اخبار رسانه ای را که می شنویم، خبر از اقتصاد است، پول سازی و مسایل اجتماعی. جنگ، جنگ اقتصاد است و جنگ قیمت ها و یا این که ما به آن پارپرایسی می گوییم؛ آن هم بسیار عمده شده است.
حرکات اقتصادی چین و سایر کشور ها و حتا در درون اقتصاد ملی، همه چیز “اقتصادی” شده و همه چیز روی پول استوار است. حتا ارزش های آدمی و حرف های آدمی روی پول است. شعر به خاطر پول سروده می شود.داستان به خاطر پول نگارش می یابد. تلویزیون و اخبار به خاطر پول برنامه می سازد.حتا دروغ های بزرگ شاخدار رسانه ای را به خاطر پول می سازند و ورزش و هنر هم به خاطر پول…
هرگاه شما توجه کرده باشید، عمدتن در ردیف کشور ها، حتا کشور های بلند؛ در صورتی که شما پول نداشته باشید، این که ساختار صحت عامه گسترده و زیاد هم است، اما با پرداخت پول است.این همه در حالیست که اگر صحت و سلامتی شما فوق العاده خراب هم باشد، بدون پرداخت پول شما قطعن اجازه ندارید که درین درمانگاه ها داخل شوید. (در کشور های سکاندیناویا، آلمان، هالند و دراروپای مرکزی چنین نیست. نگارنده ). از همین جا یکی از دغدغه های بزرگ این کشور ها این است که بیمه صحی سراسری باشد که در کانادا و انگلستان هست.
در کشور های سوسیالیستی همه تحت پوشش بیمه دولتی قرار داشتند. کشور های سوسیالیستی پیوسته انتقاد می کردند که در کشور های سرمایه داری همیشه پول ارجحیت دارد، نه رفاه عامه. ازین جاست، میتوان گفت که بدون استثنا همه چیز به وسیله پول متحرک میشوند.
ما همه شاهد بودیم که در افغانستان در دوران جمهوریت حدود 1400 کلینیک صحی ایجاد شد. اما همه بر مبنای پول حرکت میکردند.
در کشور های عقب نگهداشته شده یا رو به انکشاف ” به اصطلاح جهان سوم” عمدتن ارزش های انسانی فوق العاده است. به گونه مثال کمک به یک دگر، گذشت و یک نوع مردانگی و قهرمان و عیار بودن، جزء سنت های اساسی است که درآن جا ها وجود دارد. اما درین جا ها ( غرب) وجود ندارد.
به گونه ی مثال یک پدر برای پسر خود قرض می دهد؛ یا هم پسر و یا دخترش برای پدر قرض می دهند، این صحیح یک قرضداری است که قرض را باید پرداخت کنند.
( این در نظرداشت برای این است که همه محتاج یک دیگر نیستند و همه مخارج زندگی خویش را خود میتوانند تامین کنند یعنی پدر و یا مادر بدون معاش نیستند. به همین منوال اولاد ها از بدو تولد معاش خود را دارند. البته این رویکرد پوشش اقتصادی در مورد کشور های سکاندیناویا و اروپای مرکزی صدق میکند. اما ندانستم که تذکر و یا هم هدف استاد مسعود از چنین نابسامانی ها در کدام کشور ها است. البته در ایالات متحده ی امریکا متاسفانه که این چنین نا بسامانی ها در رابطه به بیمه صحی اتباع کشور، به اوج خود رسیده است.نگارنده).
شوهر از خانم قرض میگیرد و خانم از شوهر. برای مصارف ماهوار خانه، هردو در اخیر هرماه پول میپردازند. اما در شرق این رویکرد بسیار ساده و عادی نهادینه شده است.( این رویکرد برای این است، هرگاه یکی از طرفین مورد خشونت قرار گیرد، زندگی تلخ و طاقت فرسا شود، راه آسایش، جدایی است، که پس ازان حساب مالی هرکدام به سادگی معین و مشخص می گردد. نگارنده ).
در افغانستان چنین نیست. در افغانستان پدر آغای خانه است. هر خانه یک آغا دارد. این آغا نان می آورد، این آغا برف بام را می روبد. این آغا به خاطر اولاد در برون جنگ می کند. ( در ینجا ها تنها آغا نان آور نیست. همه اعضای فامیل، حتا در صورت بیکاری مدد معاش دارند به شمول کودک های نوزاد. این گونه تسهیلات، خود در یک رقابت و در نظرداشت کشور های غربی بر مبنای مدیریت و تقابل رفاه عامه در برابر امکانات و رویکرد های فوق العاده عالی رفاه عامه در کشور های سوسیالیستی پیشین تدوین و عملی شده است. درین جا جنگی نیست که آغا جنگ بکند، بام ها همه آهن پوش اند و نیاز به روفیدن ندارد. اما مردم درین جوامع، ده برابر بیشتر از شرق مواظب کودکان خود هستند و آنان را همه روزه به شیرخوارگاه، کودکستان و مکتب و چکر میبرند، تا شش سالگی. نگارنده).
این همه تذکرات به خاطر این بود که چندی قبل در ورزش، یک مسابقه را در رینگ بوکس دیدم از اقای مایک تایسون. قهرمان چند مرتبه ای بکس در دنیا است. پس از مایک تایسون کسی آمد به نام ویتالی کلیچکو که فعلن شهر دار کییف در اوکرایین است.. ایشان هم تقریبن ده سال تمام در رشته بوکس، قهرمان سنگین وزن جهان بوده است. موصوف دارنده ی دو دکترا در ورزش وسپورت است..
مای 58 ساله تصمیم گرفت که با یک جوان 27 ساله به نام جک پاول مسابقه دهد. جک پاول تا یازده بار مسابقه داده که از جمله یک باخت دارد و دیگر در همه مسابقات پیروز شده است. این در حالیست که تایسون در 58 مسابقه حریف خود را ناک اوت کرده است. یعنی یکی از قوی ترین الگو های دنیا پس از محمد علی کلی به شمار می رود.
گفته می شود که مایک تایسون هرچند پول دار است، اما بازهم برای حصول پول به مسابقه دست یازیده است. زیرا پیرمرد 58 ساله با یک جوان 27 ساله برای مسابقه داخل رینگ بوکس می شود. ارچند تمرین هم کرده بود و در رینگ به سان دوران سابق با حرکات آرام آرام شروع به مسابقه کرد. اما ضربات وی به سان ضربات دوران جوانی نبود. چونانیکه حضرت بیدل فرموده است: ” پیر اگر شییر هم بود پیر است”؛ موقعی که پیر می خواست بازهم شیر شود.،؛ معلوم شد که پیر است.. مشخص شد که به هدف دیگری در رینگ حضور یافته است. موصوف در اول اظهار داشت که میخواهد پیروز شود.
چیزی که برای من لذت بخش بود، یک جوان 27 ساله، بسیار قوی و خانمش هم چنان با لباس نیمه برهنه درین مسابقه حضور یافته بود. تایسون پیر در برابر چنین جوان نیرومند قرار گرفت که همه میدانستند که بازنده است.
در کشور های ما و شما( کشور های گویا جهان سوم و به ویژه شرقی)، هرگاه چنین آدم های بزرگ با چنین آدم های کوچک مسابقه می کنند، این کوچک ها با تمام افتخار به خود می بالند که با چنین بزرگان مسابقه می کنند. دست های شان را میبوسند. اجازه میگیرند و پس ازان با تمام احترام به مسابقه آغاز می کنند.
در وطن ما، به گونه ی مثال از پهلوانان نامدار، خلیفه ابراهیم قهرمان ما و شما، خلیفه رحیم بلال، پهلوان نظام را داشتیم. پهلوان سراج، صدیق زرگر، صدیق لوگری، فیض پهلوان، پهلوانان دگر همچو نجف، ناصر جوالی، آصف سنگ کش، الف، قیوم، پهلوان جان آقا، دستگیر، فضل الدین که تعدادی او را به نام فضلوی پوده می خواندند، او یک پهلوان خوب بود. پهلوان برات ( یکی تن از مجریان نخست ضرب میل) پهلوان احمد جان شهیر را داشتیم. این ها بزرگمردانی در عرصه ی پهلوانی بودند. ( نگاهی به تاریخچه ی پهلوانی در افغانستان ) *****
در سپورت رزمی بوکس همچو عزیز اختری، عزیز عزیزی، صلاح الدین و ادریس را داشتیم که نمیدانم کجا هستند. ایشان در کلپ معارف بوکس میکردند. که من البته فقط یک تماشاچی بودم که موصوف باری با صلاح الدین یک مسابقه بسیار جالب انجام داد. نثار، نثار قهرمان هم یک بوکسر فوق العاده بود. این ها زمانیکه استادان بزرگ به سان عزیزی و یا اختری و یا هم صلاح الدین را می دیدند، آن قدر احترام می کردند که ازاحترام به چشمان آنان نگاه نمی کردند. فقط به خاطر بزرگی و بزرگواری ایشان. من ده ها بار شاهد آن بوده ام که وقتی بچه ها مسابقه میکردند، ابتدا می رفتند دست خلیفه ی خود را ماچ میکردند. پس ازان دست خلیفه حریف یا طرف مقابل را هم می بوسیدند. در واقعیت، آن ها بزرگان رشته ورزش خود را احترام می کردند.
ما کسی داشتیم به نام اسمعیل که با داشتن ریش، به نام اسمعیل ریش مشهور بود. موصوف را می توان از اغازگران باسکتبال کشور نامید. اسمعیل یک کلپ باسکتبال بانوان را در شهر نو ایجاد کرد و خود به حیث ترینر در ان جا باسکتبالران را تمرین می داد. هم چنان شکور جان، نظیر و شخصی به نام ذبیح که در باسکتبال بسیار با مهارت بود. بهمین ترتیب نعیم جان اوریا – مجید جان اوریا استعداد هایی بودند فوق العاده. با همه ی کوایف این ها یک دیگر را در سطح بلند احترام می کردند. آن ها با وجودی که حریف همدیگر بودند، فوق العاده یک دیگر را احترام می کردند.
رحمت خوازک، آقای تجلی را که یکی از نخبگان والیبال کشور بود، آن چنان احترام میکرد که تصور نمی شد. بلب آقای تجلی استاد استاد ایشان است. آقای تجلی یکی از والیبران ولایت جوزجان بود. اما رحمت خوازک در دانشگاه کابل و همچنان در تیم دافغانستان بانک والیبال می کردند. به همین ترتیب آیوب، عبدالله نوابی، قدیر چپ هم از والیبالران مستعد و نامدار بودند. همه برای ایشان در مقیاسی احترام میکردند که شاگردان مکتب به استاد خود احترام میکردند. توفیق- توفیقی که پینگ پانگ میکرد قابل ستایش اند.
من با درنظرداشت یاد واره ها ازین گونه ارزش ها، پای تلویزیون نشستم مسابقه تایسون با جک پاول را به تماشا گیرم. پاول در روند اول و دوم تا اندازه ای ضعیف به نظر می رسید. اما پس ازان دیده شد که تایسون با کبر سن و ریش سپید، دارد خسته شده می رود. ما همه دیدیم که جک پاول در برابر یک آدم ریش سپید و یک قهرمان جهان زبان خود را می کشد، آن هم گویا یک بلست، با دست ها و حرکات شانه ها و ژست های ناپسند و رقص های مضحک به اهانت تایسون میپردازد.
من در دو مورد زیاد جگرخون شدم. این که آقای پاول در برابر بزرگترین قهرمان دنیا ریشخندی میکند. هرگاه محمد علی کلی زنده می بود، هیچگاهی زمینه را برای چنین ریشخندی خویش مساعد نمی ساخت. هم چنان ویتالی کلیچکو به هیچ صورت زمینه ی اینچنینی را برای ریشخندی خود اصلا نمی پذیرد.
درین مسابقه که برای پیروز مسابقه 50 میلیون دالر و برای بازنده 20 میلیون دالرپرداخت میشود، برعلاوه مفادی که از بازدید تماشاچیان تلویزیون های جهان به دست می آورند. گلایه از پاول است که چرا چنین بد حرمتی کرد. این در حالیست که اخلاق سپورتی در هر کجا، اصالت یک سپورتمین است. بزرگترین اصالت یک سپورتمین شکستگی و عیار بودنش است. ما میدانیم که یک پهلوان عیار است. رستم و سهراب پهلوانان بودند. افراسیاب با وجودیکه پادشاه بود، یک پهلوان بود. این ها در پهلوی پهلوانی عیاران نامدار بودند که به خاطر قسم و تعهد به مردم جان خود را میدادند. اما همین ارزش های فرهنگی در غرب نیامده است.اگر می آمد، پاول در برابر تایسون چنین بی حرمتی و بی تربیتی نمی کرد.
گلایه ما از تایسون هم است که چرا موصوف حیثیت و پرستیژ قهرمانی دنیا را به زمین زد.
ما دیدیم که حبیب، فایتر آزاد ورزش رزمی از روسیه، که در طول تمام مسابقات خود، اصلن باخت ندارد. پس از فوت پدرش با رینگ مبارزه مسابقه وداع کرد. حبیب در هر مسابقه ای که پیروز شده است، پس ازان رفته است و حریف خود را گرفته و از زمین بلند کرده، او را در آغوش گرفته، و برایش محبت داده است. پسر کاکایش حمزه هم بدین منوال. بلی همین آداب سپورت است.
حالا می بینیم که در غرب پول بیشتر ارزش دارد تا ارزش فرهنگی ی قهرمانی. در ضمن فرهنگ و اخلاق سپورتی تشریف ندارد؛ که اگر می داشت چنین اتفاقی برای تایسون به وقوع نمی پیوست.. تربیه ی رونالدو و مسی و تعدادی دیگر از ستاره های درخشان فوتبال جهانی ، نوعی تربیه ی گونه ی شرقی است. این که مسابقه تایسون بُعد اقتصادی داشت، در غرب موضوع اقتصاد و پول ارجحیت دارد. تنها شبکه ای که مسابقه تایسون و پاول را به دست نشر سپرده است، چند صد میلیون دالر به دست آورده است. آن هم به خاطر تایسون، نه به خاطر پاول.
250 میلیون بیننده ی مسابقه به صورت زنده، همه به خاطر اهانت و بی تربیتی در برابر تایسون، به پاول نفرین گفتند.
این هم ویدیوی جناب آقای مسعود که در حاشیه ی متن حاضر با پنج ستاره نشانی شده است، با لای لینک کلیک فرموده و آن را بشنوید و ببینید. *****
این بود مقایسه و ریشه یابی ماهیتی و کیفی تفاوت سیاست و فرهنگ و معیارهای ارزشی انسانی در شرق و غرب.
البته ناگفته نماند که در هر دو جانب همه چیز فقط سیاه و سفید نیست. اما پول خدایی تا این حد و مرزِ مسخ و محو اصالت انسان و انسانیت در هر حال محکوم و مزموم و شوم و شنیع است.
///
*
**
***
****
*****
******