نسلکشی فلسطینیان بدست قوم جهود ادامه دارد

ا. م. شیری
١۵ مهر- میزان ١۴٠۴
امروز، هفتم اکتبر (پانزدهم مهر- میزان) سالرور هجوم جنونآمیز لشکر جهود به باریکۀ غزه، بخشی از اراضی فلسطین، عظیمترین زندان باز جهان است. طی این تهاجم وحشیانه که تا روز امروزی ادامه دارد، بیش از ۶١ هزار نفر- عمدتاً زن و کودک به قتل رسیده و بیش از ١۵٠ هزار نفر زخمی و مجروح شده (هر چند صحت این آمار بطور جدی قابل تردید است) و نوار غزه به چنان ویرانهای تبدیل گردیده، که تمام یا اغلب اماکن مسکونی، مؤسسات آموزشی و تحصیلی، درمانی و بیمارستانی، امکان مذهبی و غیره در نتیجۀ بمبارانها و موشکبارانهای لشکر جهود از بین رفته است.
در این رابطه، من یا انتشار بیش از ١٢٠ عنوان مقاله اعم از تألیف، ترجمه و یکسری گفتارهایی ویدئویی در فضای اینترنت، تنها دلیل آن را پاک کردن صورت مسئله- یعنی حذف موضوع تشکیل دولت فلسطین ارزیابی نموده و بر غیرممکن بودن حملۀ نیروهای فلسطینی به اسرائیل در هفتم اکتبر، یعنی به امنیتیترین دولت جهان که هر وجب از مرز آن با نوار غزه علاوه بر سیم خاردار و دیوارهای بتونی، بواسطۀ دوربینهای متعدد نظارتی کنترل میشود، تأکید کردهام. طرفه اینکه، چندی قبل از هجوم لشکر جهود به غزه، نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل متحد با نشان دادن نقشۀ غرب آسیا، این پرسش استفهامی را مطرح کرد: «کو فلسطین؟ کجاست فلسطین؟»
اما بر خلاف، نظر و ارزیابی منطقی و اسدلالی اینجانب، تمام رسانههای امپریالیستی-صهیونیستی و مقامات دولتهای غربی و حتی اکثر رسانهها و مقامات دولتهای دوست فلسطین و مردم ستمدیدۀ آن نیز هجوم لشکر جهود به باریکۀ غزه را واکنش دولت جهود به حملۀ نیروهای فلسطینی تحت عنوان «طوفان الاقصی» تصور میکنند.
خود چنین تلقی علاوه بر اینکه تأئید ادعای دولت اسرائیل مبنی بر «دفاع از خود» است (هر چند «دفاع از خود» به زعم صهیونیستها و دولتهای غربی، در مورد فلسطینیها صدق نمیکند)، در عین حال مقصر شمردن نیروهای فلسطین در شروع جنگ میباشد و این بدین معنی است که آغازگر هر حادثهای، بلحاظ حقوقی مقصر عواقب آن آن است.
گذشته از این، بنظر من، تمام کسانیکه چنین تلقی و تصوری از شروع تهاجم لشکر جهود به نوار غزه دارند، لاجرم، مجبورند باور کنند که حادثۀ ١١ سپتامبر ٢٠٠١ واشنگتن و نیویورک نیز کار «تروریستهای اسلامی» بود. در توضیح این حادثه گفته شد که «تروریستها» در یک مملکت کاملاً بیدر و پیکر (ایالات متحدۀ آمریکا) ناگهان پنج فروند هوپیمای مسافربری را ربودند، آنها را به یکسری امکان چنان کوبیدند که هواپیماها پودر شدند و هیچ نشانی از آنها و سرنشینانشان باقی نماند، اما «پاسپورت کاغذی تروریستها» از زیر آوار پیدا شد. جلالخالق!
همچنین پیروان چنین روند شروع حادثۀ ٧ اکتبر مجبورند باور کنند که آمریکا و انگلیس واقعا برای امحاء سلاحهای کشتار جمعی، در ٢٠٠٣ عراق را اشغال کردند و تا کنون نیز خاکش را به توبره میکشند. و یا باید بپذیرند که دولت قذافی «اعتراضات مسالمتآمیز مردم» را بمباران میکرد… بگذریم از بمباران و اشغال یوگسلاوی و یا افغانستان و غیره.
برشماری چنین شواهد و واقعیتها، بقول ما ایرانیها، «مثنوی هفتاد من کاغذ شود». بخصوص اینکه تکرار حرف حق در مقابل اهالی خرد و عقلانیت، منطق و استدلال بیجا و بیمورد است. چه که آنها خود اهل تمیز و تشخص علل و عوامل ماجراها هستند و در مقابل ناآگاهان و متعصبان نیز به همین ترتیب، بیجا و بیمورد است. زیرا ناآگاهی آنها عمدی و ریشهدار است و از ساختههای ذهنی، پیشداوری و تعصب خود دست نخواهند کشید.
شرح مختصر فوق را بجای مقدمه برای بازنشر یکسری مطالب پیشتر منتشره، از جمله، «حادثۀ هفت اکتبر را به پای مقاومت فلسطین قرار ندهید» و «طوفان الاقصی از پروژه تا واقعیت» قرار میدهم. لازم به ذکر است که در پایان مقالۀ دوم، نشانی اینترنتی ٢٩ عنوان مقاله برای علاقهمندان یادآوری شده است.
حادثۀ هفت اکتبر را به پای مقاومت فلسطین ننویسید!
ا. م. شیری
بگزارش رسانههای جمعی، از جمله، صدای آلمان و اسپوتنیک رژیم آمریکا روز گذشته قطعنامۀ شورای امنیت دایر بر عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل را وتو کرد.
ایران وتوی عضویت فلسطین در سازمان ملل را محکوم کرد. ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجۀ ایران، گفت: رأی غیرمسئولانه و غیرسازندۀ آمریکا در وتوی قطعنامۀ عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل متحد را به شدت محکوم میکنیم. وی افزود: این اقدام واشنگتن، ماهیت مزوّرانۀ سیاست خارجی آمریکا و انزوای موضع این کشور نزد جامعۀ جهانی را بیش از پیش نزد افکار عمومی جهان برملا ساخت.
هفت ماه پیش از این، نتانیاهو، نخست وزیر رژیم جهودی در هفتاد و هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد ١٨ سپتامبر ٢٠٢٣، ضمن نشان دادن نقشۀ «خاورمیانۀ جدید» با قلم قرمز حدود آن را مشخص کرد و گفت: کو فلسطین؟ کجاست فلسطین؟ (تصویر سر صفحه).
تنها بر اساس نکات فوقالذکر میتوان عامل اصلی و هدف واقعی حادثۀ هفت اکتبر را تشخیص داد و با اطمینان کامل گفت که تاریخ و گذشت زمان نچندان زیاد، ماهیت این رویداد خونین را مانند دروغهای سلف آن، از جمله، دروغ بزرگ ١١ سپتامبر ٢٠٠١، بمباران یوگسلاوی به بهانۀ حادثۀ جعلی راچاک، اشغال و ویرانی عراق به بهانۀ وجود تسلیحات کشتار جمعی، انقلابهای رنگی سال ٢٠١١ در تعدادی از کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا تحت عنوان عوامخرکن «بهار عربی» (به تعبیر مقامات سادهلوح جمهوری اسلامی، «بیداری اسلامی») و در ادامۀ آن، دروغ شاخدار «بمباران اعتراضات مسالمتآمیز مردم لیبی توسطه نیروی هوایی رژیم قذافی»، هجوم آمریکا و موالیدش به سوریه تحت عنوان جعلی مبارزه با تروریستم و غیره افشا و رسوا خواهد کرد. باید توجه کرد که عبارت عوافریب «طوفان الاقصی» بعنوان اسم رمز آغاز هجوم پادگان آنگلوساکسونها در خاورمیانه- اسرائیل به باریکۀ غزه بسیار موذیانه و کاملا سنجیده انتخاب شده بود. فریب عبارات و کلمات زیبا را نخورید!
این ادعا که رزمندگان حماس با وجود چشمهای الکترونیک، دوربینهای نظارتی، رادارهای هشداردهندۀ متعدد، سیمهای خاردار، دیوارهای بتونی چنان به اسرائیل حمله کردند و هفت پادگان نظامی- تروریستی و ٢٢ شهرک جهودنشین را بگونهای تصرف کردند که نهادهای امنیتی و نظامی دولت جهود بعد از ٨ ساعت متوجه قضیه شدند، با هیچ عقل سلیمی سازگار نیست. وانگهی، با عطف توجه به این ادعا، چنین پرسش به ذهن میرسد: چرا حماس برغم گستردگی این حملۀ خود، کمتر از ٣٠٠ جهود را به اسارت گرفت نه هزاران تن از آنها را؟ یعنی، کوه موش زائید؟
تا آنجا که در همان روز نخست بعد از ٧ اکتبر مشخص شد، جشنوارۀ موسیقی «پریم» را هلیکوپترها و برخی مناطق شهرکهای جهودنشین را تانکهای اسرائیل به گلوله بستند.
برای درک بهتر واقعه لاز به یادآوری است که باسم نعیم، اولین وزیر بهداشت دولت فلسطین و یک مقام مهم در دفتر سیاسی حماس، در مصاحبه با شبکۀ تلویزیونی Rai3 ایتالیا در ٣١ اکتبر ٢٠٢٣ گفت که ما اصلاً نمیدانیم در ٧ و ٨ اکتبر چه اتفاق افتاد و خواستار تحقیق بینالمللی بیطرفانۀ این حادثه شد… به دنبال آن، به نوشتۀ خبرگزاریها، از جمله، «ایسنا» و «خبربان»، حماس خواهان تشکیل کمیتۀ بینالمللی بیطرف برای تحقیق دربارۀ حوادث ٧ اکتبر شد.
نکتۀ بسیار حیرتانگیز و فوقالعاده قابل توجه این است که مصاحبۀ باسم نعیم و درخواست حماس برای تشکیل کمیتۀ بینالمللی، نه تنها از سوی امپراطوری دروغ، حتی از سوی طرفداران صادق فلسطین نیز نادیده گرفته شد، در زیر بمبارانهای جنونآمیز اسرائیل مدفون گردید و هیچ کس حداقل از خود نپرسید چرا حماس خواستار تشکیل کمیتۀ بینالمللی بیطرف برای تحقیق حادثۀ ٧ اکتبر شد. عجیبتر از آن، این بود که خود حماس نیز درخواست خود را پیگیری نکرد.
با این تفاصیل، سخن کوتاه، همانطور که آمریکا قطعنامۀ عضویت کامل کشور فلسطین را در سازمان ملل وتو کرد و پیش از آن نتایاهو، در بزرگترین مجمع جهانی گفت: کو فلسطین، کجاست فلسطین، ارتش تروریستی رژیم جهودی- صهیونیستی به سبک و سیاق پدرخواندههای آنگلوساکسونی خود در تصرف قاره آمریکا، با اسم رمز عوامفریبانه «طوفان الاقصی» در ٧ اکتبر، به تعبیر دقیق کانال تلگرامی ١٠ مهر، با هدف اجرای «پروژۀ استعماری نتانیاهو» و تصاحب تمام اراضی فلسطین، برای گسترش به یک «کشور بزرگتر» به نوار غزه هجوم برد.
به همین سبب است که رژیم جهودی به پشتوانۀ حمایت رژیمهای تروریستی آنگلوساکسونی و بطور کلی، رژیمهای غربی به درخواستهای آتشبس سازمانهای جهانی هیچ وقعی نمینهد و بطرز دیوانهواری زیرساختها، اماکن مسکونی، بیمارستانها، مدارس، دانشگاهها، مساجد، کلیساها، اردوگاههای پناهندگان و حتی تجمعات مردم گرسنه برای دریافت مواد غذایی را در باریکۀ غزه را بمباران میکند، کودکان، زنان و مردان فلسطین را بمباران و قتلعام میکند، آب و غذا را به روی آنها میبندد، خبرنگاران و گزارشگران را میکشد…
نکتۀ از همه مهمتر، برسمیت شناختن حق مسلم و غیرقابل بحث فلسطینیها برای دفاع از خود و بیرون راندن اشغالگران از سرزمین فلسطین در هر زمان و مکان و شرایطی، با هر وسیله و ابزار در دسترس، به هر شیوه و روش ممکن و تحت هر برنامه و طرح، تحت هر عنوان و اسم رمز است. و این حق مسلم نه در ٧ اکتبر، نه در جنگهای سالهای ١٩۴٨ تا ١٩۶٧ و بعد از آنها، بلکه از همان ابتدا، از سال ١٩١٧، از زمانی که استعمار انگلیس تصمیم گرفت در سرزمین تحت قیمومیت خود پادگان ویژهای برای استقرار تروریستهای جهود بسازد، حقانیت یافت.
در عین حال، به این سؤال که چرا سازمان به اصطلاح ملل متحد زمانی که در سال ١٩۴٨ بر اساس قطعنامۀ ١٨١ خود سرزمین فلسطین را بدون حضور نمایندگان آن بین اکثریت جمعیت فلسطینی ( بیش از ۶٠ درصد) و اقلیت اشغالگران (کمتر از ۴٠ در صد) به نسبت معکوس ۴۵ و ۵۵ درصد تقسیم کرد و به کشور جعلی اسرائیل رسمیت بخشید، اما کشور فلسطین تشکیل نگردید، هنوز هیچ پاسخی داده نشده است.
با این اوصاف، حادثۀ هفت اکتبر را به پای مقاومت فلسطین ننویسید. این نه تنها به هیچوجه به نفع فلسطین و نیروهای مقاومت آن نیست، بلکه، بنوعی جنایات فوق تصور بشری تروریستهای جهود را توجیه میکند. از شکستن توهمات ذهنی خود، از شنا کردن خلاف جریان اصلی نهراسید! زیرا، هر گونه تسلیم به فضای مسلط و مصالحه و مماشات با جریان اصلی، زبان را از گفتن واقعیت بازمیدارد. و در نتیجه، حقیقت به نخستین قربانی فضاسازی امپراطوری دروغ تبدیل میشود.
یادآوری: کلمات و عبارات آبی رنگ، پیوند منابع مورد استناد هستند.
١ اردیبهشت- ثور ١۴٠٣
طوفان الاقصی از پروژه تا واقعیت
ا. م. شیری
۷ اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر-میزان ۱۴۰۲)، خبر عملیات گستردۀ رزمندگان حماس با اسم رمز طوفان الاقصی علیه سرزمینهای اشغالی فلسطین (اسرائیل جعلی)، به جرأت میتوان گفت تمام جهان را در بهت و حیرت فرو برد، انگشت به دهان گذاشت. بنا به گزارشات رسانههای خبری، طی این عملیات، مبارزان فلسطین ۲۹ شهرک صهیونیستنشین و چند پادگان ارتش تروریستی دولت صهیونیستی را تصرف کردند و چند صد صهیونیست مسلح و غیرمسلح را به اسارت گرفتند.
ناگفته روشن است که بشر در طول تاریخ موجودیت خود متناوباً شاهد خبرها و حوادث بهتآور زیادی بوده است. اما اینگونه اخبار و حوادث در دورۀ زمانی سه- چهار دهۀ اخیر، در دورۀ دنیای تکقطبی، در قرن به اصطلاح آمریکایی، رکورد تمام تاریخ را شکسته است. از انحلال و تجزیۀ جنایتکارانۀ اتحاد شوروی و یوگسلاوی تا بمباران و بالکانیزه کردن دومی، از حادثۀ شوم ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ تا اشغال افغانستان و عراق بدنبال آن، از انقلابهای متعدد رنگی تا بهار کذایی عربی (یا به تعبیر تبلیغاتچیهای جمهوری اسلامی، «بیداری اسلامی»)، از نابودی لیبی بعنوان یک کشور تا راهاندازی دور تازۀ تهاجمات استعماری غرب به سردمداری رژیم امپریالیستی- فاشیستی آمریکا، فقط بخشی از فهرست حوادث حیرتانگیز دهۀ آخر قرن بیستم و سه دهۀ نخست قرن بیست و یکم هستند.
با این حال، از هر طرف که بنگری، این حق کاملاً انسانی، قانونی و مشروع همۀ فلسطینیان، بویژه رزمندگان آن، صرفنظر از هر گونه عقیده و باور و ایدئولوژی آنهاست که برای آزادی سرزمین آباء و اجدادی خود از اشغال صهیونیستهای مهاجر، از اسارت این سگهای نگهبان منافع نامشروع و غارتگرانۀ امپریالیستهای آنگلوساکسونی و بطور کلی، غرب جمعی، همواره انگشت به ماشۀ سلاح، آمادۀ نبرد سرنوشتساز باشند و طبیعی است که برای آزادی سرزمینشان همواره طرح و برنامۀ عملیاتی روشنی داشته باشند که امکان خطرپذیری آن صفر یا حداقل نزدیک به صفر باشد. اما آیا مبارزان آزادیبخش فلسطین با وجود تجارب فراوان در طول بیش از یک قرن مبارزه با اشغالگران صهیونیست، هنوز تا این درجه خام هستند که در ۷ اکتبر بیگدار به آب زدند؟
من به سهم و اندازۀ خود، علاوه بر اطلاع و آگاهی و مطالعات نه چندان ضعیف در بارۀ تاریخچۀ ایجاد دین ضدبشری صهیونیسم بوسیلۀ تئودور هرتسل در سالهای آخر قرن نوزدهم میلادی تا طرح مشهور به «نامۀ آرتور بالفور»، وزیر خارجۀ وقت انگلیس در سال ۱۹۱۷ مبنی بر تشکیل کشور جداگانه برای صهیونیستها و به تبع آنها، فاجعۀ اشغال تدریجی سرزمین فلسطین بوسیلۀ صهیونیستهای نورچشمی غرب، تشکیل دولت صهیونیستی در بیش از نیمی از سرزمین فلسطین و برسمیت شناختن آن توسط سازمان ملل متحد طی قطعنامۀ ۱۸۱ در سال ۱۹۴۸و همچنین مظلومیت جمعی فلسطینیان از ابتدا تا انتها، بمحض شنیدن خبر «حملۀ گستردۀ رزمندگان حماس» به اراضی اشغالی، بموازات پیگیری اخبار حوادث و تجزیه و تحلیل آنها، روزانه بطور مستمر چندین فقره تحلیل و بررسیهای کارشناسان و متخصصان مختلف را مورد مطالعه قرار داده و از میان آنها از ۸ اکتبر تا ۲۴ نوامبر (۱۶ مهر تا ۳ آذر) ۲۷ عنوان مقالۀ تحلیلی مستند (۲۷ + ۲) در افشای جنایات خارج از تصور بشری رژیم صهیونیستی ترجمه و اغلب آنها را با توضیحاتی در فضای مجازی منتشر نمودم (فهرست عناوین و نشانی الکترونیک همۀ آنها در پایان همین یادداشت). از این رو، به نتایجی رسیدم که در ادامه بیان مینمایم.
بر اساس یافتهها، ادعای حملۀ حماس به اراضی تحت اشغال رژیم صهیونیستی اسرائیل شباهت بسیار زیادی با افسانۀ ربودن همزمان ۵، به عبارتی ۷ هواپیمای مسافری توسط «تروریستهای اسلامی» در آمریکای «بی در و پیکر» و هدف قراردادن برجهای مرکز تجارت جهانی، پنتاگون و دیگر مراکز (نامعلوم) واشینگتن و ونیویورک در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ دارد که گویا برغم بیاطلاعی مسئولان ذیربط، همۀ دروبینهای خبری روی طبقاتی فوقانی برجها تمرکز کرده بودند؛ به پنتاگون هیچ آسیبی وارد نشد؛ هیچ قطعهایی از هیچ هواپیما بدست نیامد؛ برغم ادعای سوختن و خاکستر شدن هواپیماها با تمام سرنشینانشان، گذرنامۀ کاغذی «تروریستها» در میان خرابههای برجها یافت شد؟!
از زوایۀ دیگری، مدعیات رژیم صهیونیستی و رسانههای امپریالیستی- صهیونیستی را میتوان شبیه ادعای وجود تسلیحات کشتار جمعی در عراق دانست که نمونۀ آن را کالین پاول، وزیر خارجۀ وقت آمریکا در سال ۲۰۰۳ در یک لولۀ آزمایشگاهی در شورای امنیت سازمان ملل متحد نشان داد که حتی پس از اشغال و ویرانی عراق هرگز ثابت نشد.
بنا بر این، منطقی به نظر میرسد که حملۀ جنونآمیز اسرائیل به غزه به نمایندگی از غرب در شرایط پدیدار شدن علائم شکست ناتو به فرماندهی آمریکا در قلمرو اوکراین با اهداف زیر به وقوع پیوست:
ــ بیرون راندن بقایای جمعیت فلسطین، اشغال کلیۀ سرزمین آن و پاک کردن صورت مسئلۀ کشور فلسطین؛
ــ تصرف میادین گازی عظیم در سواحل غزه؛
ــ تلاش و تقلا برای ممانعت از تثبیت نظم نوین جهانی در ادامۀ جنگ سوریه و اوکراین به نمایندگی از غرب تحت فرمان امپریالیسم آمریکا؛
ــ برای مقابله با پروژۀ یک کمربند- یک جادۀ جمهوری خلق چین به طرفداری از کریدور اقتصادی هند- خاورمیانه- اروپا.
ولذا، حتی اگر رزمندگان و سارمانهای فلسطینی، بویژه حماس، از صدر تا ذیل، از پائین بالا اعتراف کنند که در روز ۷ اکتبر «ما» به سرزمینهای اشغالی حمله کردیم، با هیچ دلیل و منطقی نمیتوان باور کرد که جنایتکاران کودککش اسرائیل چنان در خواب غفلت بوده باشند، که فلسطینیها از موانع غیرقابل عبور آن پیاده و سواره، با تراکتور و بولدوزر بگذرند، پادگانها و شهرکهای صهوینیست نشین را تصرف کنند، چند صد صهیونیست را به اسارت درآورند که دولت و ارتش صهیونیستی بعد از ۷-۸ ساعت از حادثه اطلاع پیدا کند. وانگهی اگر چنین میبود، رزمندگان مقاومت فلسطین، نه چند صد نفر، بلکه اگر نه دهها هزار، حداقل هزاران صهیونیست مسلح و غیرمسلح را برای مبادله با زندانیان ربوده شدۀ فلسطینی به اسارت میگرفتند. علاوه بر این، حماس بارها خواستار تحقیقات بینالمللی بیطرفانه در مورد وقایع ۷ اکتبر شده است و حتی از ابتدای حملۀ اسرائیل به غزه، حماس مرتباً خواستار آتشبس بوده است. باضافۀ اینها، تاکنون مسجل شده است که شرکتکنندگان فستیوال موسیقی یوم کیپور را هلیکوپترهای نظامی رژیم اسرائیل هدف قرار داده است. اگر چنانچه غیر از این بود، اگر حماس آغازگر جنگ و حمله به اسرائیل بود، اگر پادگانها و شهرکهای صهیونیستی را تصرف کرده بود، همان ضربات مهلکی را که در کوچه و خیابانهای غزه به صهیونیستهای تروریست در درگیریهای خیابانی وارد کرد، در همانجاها وارد میکرد و اجازه نمیداد ارتش تروریستی اسرائیل غزه را بمباران و به زمین سوخته تبدیل کند؛ بیمارستانها، مراکز درمانی، آمبولانسها، مدارس، اماکن، مذهبی امدادرسانها، خبرنگاران و غیره را بمباران کرده، بیش از ۱۵ هزار نفر به شمول بیش از ۱۱ هزار زن و کودک خردسال را به خاک و خون بکشد.
دولت صهیونیستی اسرائیل، رسانههای وابسته به پدران نامشروع آنگلوساکسونی آن، مثل همیشه دروغ گفتند؛ حماس و بطور کلی مقاومت فلسطین را عامدانه مقصر شروع جنگ معرفی کردند؛ حماس را بهانه قرار دادند تا حملۀ جنونآمیز خود به غزه را در نظر عموم موجه جلوه دهند. اما محاسبهشان مثل همیشه غلط از آب درآمد. حماس و دیگر نیروهای مقاومت فلسطین در غزه و در دیگر بخشهای فلسطین جانانه به دفاع برخاستند، اگر طرحی بنام طوفان الاقصی هم داشتند، که طبیعی است داشته باشند، با دقت و مهارت آن را به اجرا گذاشتند، واقعیت بخشیدند و درس فراموش نشدنی به تروریستهای مهاجم دادند. رزمشان پیروز باد!
همراه با نیروهای مقاومت فلسطین، بشریت جهان نیز به حمایت از حقانیت فلسطین و دفاع از پیکارگران آزادی آن برخاست. به گونهای که تا کنون سابقه نداشت. اکثریت قریب به اتفاق دولتهای خارج از دایرۀ غرب، حمله اسرائیل به غزۀ و کشتار زنان و کودکان را بعنوان جنایت جنگی محکوم نموده و خواستار محاکمۀ جنایتکاران در محاکم بینالمللی شدند. چند کشوری جاسوسخانههای صهیونیستی را تعطیل کرد…
خیزش ضد صهیونیستی بیسابقۀ جامعۀ جهانی و دفاع اکثریت قریب به اتفاق جمعیت جهان از آرمان بحق فلسطین و مظلومیت مردم آن نشان داد که محاسبۀ صهیونیستهای متعصب و «آقایان» گردن کلفت جهان مثل همیشه غلط است و ثابت کرد دیگر آن دوره که امپریالیستهای آدمخوار هر برنامۀ ضد بشری خود را بیمانع اجرا میکردند، در زبالهدانی تاریخ منتظر دفن خود است. در جهان تغییرات شگرفی روی داده و نظم نوین جهانی در حال تثبیت است. جای بسی امیدواری است که هجوم دیوانهوار رژیم صهیونیستی به غزه و بطوری کلی، به فلسطین، آغازی بر پایان موجودیت ننگین خود آن و حامیانش باشد.
بشریت جهان به یهودیان افراطی، به صهیونیستهای متعصب، به متعصبان مذهبی، به ملیگرایان تندرو و فاشیستهای سرّی، بطور کلی، به صهیونیستهای ابله که بر اساس اعتقاد به نوشتۀ سخیف، احمقانه، ضدبشری و احتمالاً جعلی «کتاب مقدس» خود را آفریدگان برگزیدۀ خدا و حاکم بر سرنوشت جهان تصور میکنند که گویا بقیۀ ابناء بشر برای خدمت به آنها آفریده شده است، شیرفهم کرد که اگر حتی در «کتاب مقدس» چنین اراجیفی واقعا هم نوشته شده باشد، غلط خیلی خیلی بزرگی کرده، نویسندهاش «شکر» بسیار بزرگتر از دهان خود و پیروانش خورده است. اراجیف «کتاب مقدس» در نزد هیچ انسان خردمندی به اندازۀ یک ناخن بریده هم ارزش ندارد.
در کل و بالاخره، امروز فلسطین مرز بین انسانیت و بهیمیت است. دفاع از آرمان فلسطین و حمایت از مردم مظلوم، بویژه رزمندگان دلاور آن با هر عقیده و مرام و مسلک آنها و همچنین، افشا و تقبیح بلاوقفۀ جنایات خارج از تصور بشری صهیونیستهای تروریست به هر طریق ممکن، وظیفۀ انسانی، وجدانی و اخلاقی هر انسان، انسان بمعنی واقعی کلمه است.
۶ آذر-قوس ۱۴۰۲
مطالب مرتبط پیشین:
۱ــ نوادگان بالفور و نسلکشی در فلسطین
۳ــ عملیات زمینی در نوار غزه، خطوط، پیشبینیها و پیامدها
۴ــ کشورهای همسایه ممکن است به جنگ با اسرائیل کشیده شوند
۵ــ کالای پرفروش
۶ــ اسرائیل- غزه و اقتصاد درگیری در خاورمیانه
۷ــ دلایل شکست اطلاعات و ارتش اسرائیل
۸ــ موانع غیرقابل عبور در مقابل اسرائیل برای «پاکسازی قومی» غزه
۹ــ برای اروپا «اسرائیل» آماده میشود
۱۰ــ چگونه لندن علیه اسرائیل میجنگد
۱۱ــ خاورمیانه و جهان از هم گسسته
۱۲ــ چرا اعراب دوباره شکست میخورند
۱۳ــ نوار غزه و تشنج در مرزهای اتحادیۀ اروپا
۱۴ــ حزبالله پرچم سرخ جنگ برافراشت
۱۵ــ چه مواردی در حملۀ اسرائیل عجیب است
۱۶ــ عجیبترین شکست راهبردی اسرائیل
۱۷ــ آمریکا قصد دارد خاورمیانه را از طریق پاکسازی قومی تغغیر دهد
۱۸ــ وارثان باب عالی، خاطرات آیندۀ امپراتوری
۱۹ــ در سوگ غزویان
۲۰ــ تنهایی فلسطین و سخنان پرسر و صدا
۲۱ــ جنگ در خاورمیانه، اسرائیلیها نباید از تحریم نفت بترسند
۲۲ــ خاورمیانه و ساحل غربی رود اردن چه زمانی به حالت انفجاری میرسد؟
۲۳ــ هیأت حاکمۀ اسرائیل، سوارکاران بیسر در مقابل کل جهان
۲۴ــ حکم گاز غزه
۲۵ــ آیا نشست عربی-اسلامی در ریاض نقطۀ عطفی در مناقشۀ فلسطین-اسرائیل خواهد بود
۲۶ــ آیا خیابان فلسطین را نجات خواهد داد؟
۲۷ــ ساکنان غزه اروپایی میشوند
۲۸ــ ارتش پیشروی، اقتصاد عقبنشینی میکند
۲۹ــ توقف درگیریها بمثابه شکست حملۀ برقآسای اسرائیل