ناتو، خطری نهفته برای ثبات جهان
کارشناسان معتقدند رئیسجمهوری اوکراین در حالی از سوی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی و آمریکا به عنوان بازیگر نقش مکمل در بازی بزرگ قدرت علیه چین و روسیه انتخاب شد که تا مرگ آخرین اوکراینی، ناتو و واشنگتن بدون دخالت نیروهای خود، با مسکو مبارزه خواهند کرد و هدف بعدی، پکن خواهد بود.
به گزارش روز شنبه شبکه تلویزیونی تلهسور آمریکای لاتین (teleSUR) و مرکز تحقیقاتی میسیون بردد ونزوئلا (Misión Verdad) با برگزاری نشستی مشترک با عنوان «ناتو، یک خطر نهفته برای ثبات جهان» به تجزیه و تحلیل چگونگی تاثیر تصمیمهای سازمان پیمان نظامی آتلانتیک شمالی بر ژئوپلیتیک جهانی پرداختند.
در این نشست که چهارشنبه گذشته (۱۲ ژوئیه) برگزار شد، پاتریسیا ویِگاس (Patricia Villegas) رئیس شبکه تلهسور، گوستاوو بورخس رِویا (Gustavo Borges Revilla) مدیر اندیشکده میسیون بردد، ساشا یورنتی (Sacha Llorenti) دبیرکل سابق اتحادیه آلبا، خاویر کوزو (Javier Couso) نماینده سابق پارلمان اروپا و برنو آلتمان (Breno Altman) خبرنگار و بنیانگذار پرتال خبری اوپرا موندی (Opera Mundi) به تبادل نظر پیرامون موضوعاتی از جمله جنگ اوکراین، برنامه ایالات متحده علیه چین و پیامدهای نشست ناتو در لیتوانی پرداختند.
پرسشها مبنی بر اینکه چرا مسئله ناتو برای آمریکای لاتین مهم است، ناتو چه زنگ خطری میتواند برای این منطقه باشد و آنچه در مورد جنگ اوکراین گفته نشده است، از جمله موضوعات مورد بحث کارشناسان بود.
از ابتدای این نشست، به تصویر نمادینی که از ولودیمیر زلنسکی رئیسجمهوری اوکراین در حاشیه اجلاس اخیر سران ناتو در حالی که به تنهایی ایستاده است، اشاره شد که به گفته تحلیلگران میتواند نشاندهنده جایگاه واقعی اوکراین در ناتو باشد. یکی از موضوعات محوری در ویلنیوس، پایتخت لیتوانی، ورود اوکراین به این سازمان بود که مجموعهای مذاکرات پیچیده را شامل میشود. زلنسکی در روزهای اخیر و همچنین در سال گذشته، برای شتابگیری این روند بارها درخواست کرده است؛ روندی که در صورت تحقق یافتن، مقرر میدارد که در صورت حمله به یک کشور عضو، سایر اعضا به طور خودکار و به منظور دفاع از شریک خود، وارد جنگ شوند.
جنگ علیه روسیه، جنگ علیه اروپا است
برنو آلتمان با اشاره به جنگ نیابتی که ایالات متحده و ناتو در این کشور اروپای شرقی به راه انداختهاند، گفت: برای نابودی روسیه، «تا آخرین اوکراینی میمیرند». این جنگ مستقیم ناتو و آمریکا علیه این کشور اوراسیایی است، اما بدون دخالت نیروهای خودشان.
ساشا یورنتی با یادآوری دویستمین سالگرد آغاز «دکترین مونرو» به عنوان ابزاری امپراتوری که جنایتهایی مانند کودتا علیه سالوادور آلنده در شیلی و غیره با آن انجام شد، گفت: ناتو تنها یکی از منابعی است که ایالات متحده از آن برای اجرای «برنامه کنترل سیاره» و منابع طبیعی آن استفاده میکند تا جهان را به عنوان بازار خود در اختیار داشته باشد.
وی اینچنین استدلال کرد که «ستاد فرماندهی جنوبی آمریکا»، منبع نظامی این کشور در آمریکای لاتین است، چنان که مکانیسمهای دیگر اجبار در زمینه های مالی و قضایی نیز وجود دارند.
این سیاستمدار بولیویایی به سه عامل به عنوان دلایل پایان بخشیدن به جهان تکقطبی ایالات متحده- دورهای که واشنگتن از توانایی انجام هر کاری که میخواهد در جهان انجام دهد، لذت میبرد- اشاره و نخستین عامل را مقاومت و پیروزی سوریه در برابر تجاوزهای چند عضو ناتو برای سرنگونی دولت بشار اسد که در سال ۲۰۱۵ نیز با مداخله روسیه و ایران مواجه شد، ارزیابی کرد.
یورتنی با بیان اینکه مقاومت و پیروزی ونزوئلا در مواجهه با جنگ ترکیبی (هیبریدی) از دیگر نقاط عطف بود، رشد اقتصادی و نفوذ چین در صحنه بینالمللی، همراه با واکنش روسیه به حرکت ناتو به سمت اروپای شرقی را سومین عامل در این حوزه برشمرد.
به گفته وی، با توجه به تغییر در همبستگی نیروها و اتحاد بین مراکز مختلف قدرت در دوران اخیر، همانطور که در طول تاریخ اتفاق افتاده است، اتحاد آتلانتیک در دستور کار خود علیه چین و روسیه، برای اوکراین نقش اساسی قائل است.
خاویر کوزو با بیان اینکه «اروپا یک حاشیه فرعی است» اینطور استدلال کرد که ناتو مسئول حفظ این وضعیت موجود است و به آمریکاییها اجازه میدهد تا در اروپا باقی بمانند، آلمانها در پایین و روسیه در خارج قرار گیرند.
وی معتقد است جنگ علیه روسیه، جنگ علیه اروپا است. این تحلیل به اظهارنظر لرد اسمای نخستین دبیرکل ناتو در حدود سال ۱۹۵۰ میلادی اشاره دارد که ماموریتهای ناتو را اینگونه اعلام کرد: نگه داشتن آمریکاییها در داخل، آلمانها پایین و شورویها بیرون. این عبارت معروف ماهیت اصلی ناتو را خلاصه میکند.
به عقیده کوزو، نخبگان اروپایی به دلیل تاثیر بومرنگ اقدامات قهری یکجانبه اتحادیه اروپا، دست به خودکشی میزنند، زیرا به جای اینکه روسیه را از نظر اقتصادی تحت سلطه خود درآورند، با تاثیرات تحریمها بر دو محور اروپا مواجه شدهاند: فرانسه و آلمان.
این نماینده سابق پارلمان اروپا با تاکید بر اینکه عکس یادشده از زلنسکی در اجلاس اخیر سران ناتو، مستحق جایزهای بیش از یک جایزه پولیتزر است، تاکید کرد که این تصویر به خوبی جایگاه پایینتر رئیس دولتی را به تصویر میکشد که «اوکراینیها را در قربانی کردن کشورش به دنبال خود میکشاند».
زلنسکی، بازیگر نقش مکمل در بازی بزرگ قدرت
گوستاوو بورخس مدیر اندیشکده میسیون بردد نیز تاکید کرد: زلنسکی با توجه به سابق کار حرفهای در حوزه رسانه و نمایش، برای یک کار بسیار خاص انتخاب و با تصمیم سیاسی ایالات متحده و انگلیس تعیین شد.
وی افزود: زلنسکی مانند خوان گوایدو (مخالف دولت ونزوئلا)، به عنوان یک بازیگر نقش مکمل در بازی بزرگ قدرت انتخاب شده است؛ اما در نهایت رویه چنان پیش رفت که به ناامیدی این شخصیت و موضعگیریهای رادیکالوار و به ظاهر افراطی از سوی او و همچون درخواست پیوستن اوکراین به ناتو منجر شد.
بورخس ادامه داد: پرسشی که مطرح میشود این است که چرا از ورود اوکراین به ناتو به عنوان یک مسئله جدید در سال ۲۰۳۰ صحبت میشود، در حالی که بحث عضویت اوکراین از سال ۲۰۰۸در جریان نشست بخارست مطرح شده بود؛ منافع معمول علیه روسیه چیست؟
آلتمان در پاسخ به این پرسش اظهار داشت که اگرچه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، اکثر کشورهای بلوک سوسیالیستی به اتحادیه اروپا پیوستند، اما روسیه به ۲ دلیل به عنوان یک مشکل «حل نشده» باقی ماند: روسیه باید به دلیل قدرت نظامی و تواناییهای هستهای خود و به دلیل روابطش با چین که از ابتدای قرن جاری از نظر اقتصادی و ژئوپلیتیکی در حال افزایش است، تضعیف میشد.
مجموعه این عوامل تهدیدی برای هژمونی آمریکا است و به همین دلیل تهاجم علیه روسیه ادامه دارد و احتمالاً در طول زمان ادامه خواهد داشت.
ناتو در اندیشه تکرار فاجعه یمن برای ونزوئلا و آمریکای لاتین
یورنتی نیز خاطر نشان کرد: چین به عنوان یک جبهه دیگر برای ایالات متحده در نظر گرفته میشود؛ تنشها به سمت مرزهای این کشور (با تاکید ویژه بر تایوان) و حصاری که در اطراف این کشور آسیایی در حال ساخته شدن است، دقیقا همان چیزی است که با گسترش ناتو به سمت اروپای شرقی اتفاق افتاد.
خطری که سازمان آتلانتیک- یک «سازمان جنایتکار» طبق توصیف یورنتی- برای صلح و امنیت جهانی دارد، در طول قرن ۲۰ و ۲۱ با جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت در نقاط مختلف جهان ثابت شده است.
این سیاستمدار بولیویایی در مقایسهای موازی و به عنوان نمونه به ونزوئلا اشاره و اضافه کرد: ونزوئلا موفق شد در برابر تجاوزات خارجی مقاومت کند و از این طریق، از آنچه در لیبی در سال ۲۰۱۱ رخ داد اجتناب کرد: هرجومرج و ویرانی پس از سرنگونی و ترور معمر قذافی تحت مداخله ناتو و بیثباتی که به سایر مناطق آفریقایی مانند مالی، بورکینافاسو و موریتانی گسترش یافت.
وی گفت: اگر آنها در ونزوئلا موفق میشدند، سرنوشت ناشی از تحولات لیبی در آمریکای لاتین اتفاق میافتاد.
هدف بعدی: چین
کوزو تاکید کرد: ما در گام نخست تجاوز به چین قرار داریم. این سیاستمدار اسپانیایی اینطور تحلیل کرد که روسیه صندوق راهبردی چین است و در توضیح ارتباط میان دو کشور گفت: همزمان با اینکه ایالات متحده، محاصره دریایی در دریای چین جنوبی از طریق آکوس به عنوان «ناتوی اقیانوس آرام» را برای درگیری احتمالی گسترش میدهد، خروجی «جاده ابریشم» از اوراسیا میگذرد.
برای واشنگتن، تضعیف مسکو و سپس رفتن به دنبال پکن، رقیب سیستماتیک آن ضروری است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که چین هدف بعدی ناتو است، چنان که گلوبال تایمز، رسانه حزب کمونیست چین، در چارچوب اجلاس سران در ویلنیوس هشدار داد.
ایالات متحده به دلیل رشد اقتصادی چین از ابتدای قرن، تصمیم به رویارویی با چین گرفت. آلتمان توضیح داد که رویارویی پکن- واشنگتن که در دوران دولت باراک اوباما آغاز شد، در دوران دونالد ترامپ بدتر شد و اکنون یک استراتژی نظامی دوگانه در حال ایجاد است.
چین برای پاسخ به این سناریو مجبور شد مواضع استراتژیک خود را تغییر دهد. این روزنامه نگار برزیلی گفت: شی جین پینگ رئیسجمهوری چین، نماینده یک استراتژی برای زمان جدیدی است که با تهاجم نظام امپریالیستی مشخص شده است و تمام اقدامات اعمال شده توسط دولت او در داخل کشور و همچنین در سیاست خارجی را میتوان مطابق با ترویج جهان چند قطبی دانست.
شرایط فعلی نشان میدهد که اتحاد استراتژیک بین پکن و مسکو، به عنوان یک بلوک ضد امپریالیستی مایل به مقابله با ایالات متحده در تمام مناطق مناقشه سیاسی، ایدئولوژیکی و نظامی است.
بازی به سبک ترکیه
از دیگر موضوعاتی که در این نشست مطرح شد اینکه ترکیه در حالی در مرکز مذاکرات ناتو برای ورود سوئد به این سازمان قرار داشت که رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه در نهایت تسلیم شد؛ زیرا برای این نوع اقدامات در داخل پیمان آتلانتیک به اجماع کامل نیاز است.
کوزو سیاست خارجی ترکیه را «بسیار هوشمندانه» توصیف کرد و گفت: ترکیه، تخممرغهایش را در سبدهای مختلف قرار میدهد. ترکیه بخشی مورد احترام روسیه برای میانجیگری در میانه جنگ است، در عین حال، ترکیه بخشی از ناتو است و نتوانسته به توافقهای مربوط به مسکو نیز عمل کند. ترکیه یک بازیگر متناقض است.
اگرچه اردوغان ورود کشورش به اتحادیه اروپا را در زمره ادعاهای سیاست خارجی خود قرار داده است، اما این تحلیلگر اسپانیایی اظهار داشت که نه این اتفاق میافتد و نه اوکراین به ناتو ملحق میشود. اوکراین یک خط قرمز برای روسیه است که میتواند با نیروی نظامی به الحاق کییف به ناتو پاسخ دهد.
به گفته کوزو، موضع دیپلماتیک ترکیه را می توان «مستقل» توصیف کرد، زیرا این کشور ضمن همکاری با روسیه در زمینههای مختلف و داشتن یک پای در پویایی جهان چندقطبیِ در حال رشد، به تعهدات خود در قبال ناتو نیز عمل میکند.
آمریکای لاتین، محل مناقشه
یورنتی در پاسخ به این پرسشها که جنگ در اوکراین چه پیامدهایی برای آمریکای لاتین و دریای کارائیب دارد؟ و موقعیت منطقه در مقابل طرحهای ناتو علیه چین چگونه است؟ پاسخ داد: جنگ در اروپا پیامدهای اقتصادی مهمی مانند افزایش تورم داشته که بر جیب مردم تاثیر گذاشته است. یورنتی اما بیش از هر چیز بر «حضور ناتو در منطقه» تاکید و یادآوری کرد که سه کشور آمریکای لاتین توافقهایی در سطوح مختلف با این سازمان دارند: کلمبیا، برزیل و آرژانتین.
به ویژه نقش ستاد فرماندهی جنوب ایالات متحده را مورد تاکید قرار داد و افزود: اتحاد بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین با واشنگتن منجر به مانورهای نظامی مشترک با این نهاد آمریکایی در این منطقه میشود. واشنگتن از طریق این ابزار که در اختیار خود دارد همچنین به منابع طبیعی منطقه مانند نفت، آب، لیتیوم، منابع موجود در آمازون و غیره توجه دارد. علاوه بر این، لورا ریچاردسون رئیس این نهاد به طور آشکار به نگرانی خود در مورد دولت هایی که این منابع را مدیریت میکنند و نفوذ چین و روسیه در آمریکای لاتین و کارائیب اذعان کرده است.
یورنتی با هشدار درباره تهاجم آمریکا علیه ونزوئلا، کوبا و سایر اعضای آلبا تاکید کرد: این منطقه، یک میدان مورد مناقشه است. زیرا این دسته کشورهای آمریکای لاتین به طور مستقیم با جنگ ناتو علیه روسیه مخالف هستند و از منافع منطقه، بالاتر از منافع ایالات متحده و اروپا دفاع میکنند.
دبیرکل سابق اتحادیه آلبا این واقعیت که ایالات متحده «تمایلی به تامین مالی تلاشهای چندجانبه برای صلح» ندارد را مورد تاکید قرار داد.
آمریکا و ناتو از ضعف خود آگاه هستند
آلتمان نیز در ادامه این نشست با بیان اینکه منافع چین و روسیه «کاملاً با منافع آمریکای لاتین منطبق نیست» گفت: تضادهایی با آمریکای لاتین که خود را به عنوان یک بلوک خودمختار یکپارچه تصور میکند، وجود دارد.
وی ادامه داد: صنعتیزدایی در منطقه، نقش آن در تقسیمبندی بینالمللی بهعنوان تامینکننده صرف مواد خام و انرژی و ماهیت وارداتی اقتصادهای منطقه، مسائلی است که فقط با ایجاد اتحاد با چین حل نخواهد شد؛ زیرا به منابع در دسترس آمریکای لاتین نیز بستگی دارد. با این حال رابطه با این کشور آسیایی باید حفظ شود.
در پایان این نشست، گوستاوو بورخس تحلیلگر ونزوئلایی تاکید کرد که «چندقطبی، واکنشی است به پیکربندی جدید جهان؛ و اگر ایالات متحده و ناتو واکنش نشان میدهند به این دلیل است که آنها از ضعف خود آگاه هستند؛ و این خبر خوبی است زیرا نشان میدهد که احتمال “فکر کردن در مورد سیستم دیگری، جهانی دیگر و روش دیگری برای درک زندگی” وجود دارد.»