من به لنین افتخار میکنم
۲۲ آوریل زادروز ولادیمیر ایلیچ لنین
ا. م. شیری
بزرگان عالم شاهدند
هانری باربوس (فرانسه): «من در سیمای لنین مردی را عزیز میدارم که با ایثار کامل، تمام توان خود را در راه عدالت اجتماعی صرف کرد».
آلبرت انیشتین (آلمان): «اگر دیگران از روشهای لنین پیروی کنند، آنگاه دوران جدیدی در برابر ما گشوده خواهد شد، ما با خطر سقوط و مرگ مواجه نخواهیم شد، تاریخ جدیدی برای ما آغاز خواهد شد».
برنارد شاو (ایرلند): «آرمانی که نهنگان روح، مانند لنین خود را وقف آن کردند، نمیتواند بیثمر باشد. نمونۀ شریف از ایثار او که در طول اعصار تجلیل خواهد شد، این آرمان را متعالی و زیباتر خواهد کرد.
ماهاتما گاندی (هند): «او فروپاشی روسیۀ آشفته را متوقف کرد. لنین توانست طرحی برای سازماندهی جامعۀ کمونیستی ترسیم و آن را اجرا کند».
نیکولای الکساندرویچ بردیایف (پس از اخراج از روسیه شوروی در سال ۱۹۲۲): «لنین از یک تکه ساخته شده و یکپارچه است. نقش لنین نمایش برجستۀ شخصیت در رویدادهای تاریخ است. لنین میتوانست رهبر انقلاب شود و نقشۀ طولانی مدت خود را محقق سازد، زیرا او یک روشنفکر معمولی روسی نبود».
وینستون چرچیل (انگلستان): «لنین، بنا به شهادت همۀ کسانی که او را دیدهاند، خود را بعنوان بزرگترین دولتمرد اروپای مدرن نشان داد. مردی که از نفوذ نامحدود در میان تودهها بهرهمند بود، در میان مردم شور و شوق برمیانگیخت و حس نظم و انضباط آگاهانه را در آنها برمیانگیخت».
کارل کائوتسکی (آلمان): «باید دیوانه باشی تا عظمت لنین را نشناسی. جمعآوری روسیۀ غرق در هرج و مرج، در کمین ضدانقلابیون از هر طرف، خسته تا سر حد مرگ، در یک مجموعۀ دولتی واحد، این دستاوردی بود که به سختی میتوان مشابه آن را در تاریخ یافت».
ادوارد هریو (فرانسه): «لنین به زندگی خود ادامه میدهد، و نه در بناهای تاریخی و پرترهها، بلکه در دستاوردهای عظیم خود و در قلب صدها میلیون کارگری که از او الهام گرفتهاند و به آیندۀ بهتر امیدوارند».
جواهر لعل نهرو (هند): «لنین، بدون هیچ شکی، یک پدیدۀ دورانساز بود، او یک مرد، یک فرمانروای سبک نوین بود، مملو از نیرو، ارادۀ قدرتمند و زهد»…
توماس مان (آلمان): «لنین، این سمبل کامل انسان نوین است؛ او برای ما نماد اولیۀ انسان آینده است».
الکساندر میخائلاویچ رومانوف شازادۀ بزرگ: «…حافظ منافع ملی روسیه کسی نبود جز لنین انترناسیونالیست که در سخنرانیهای مستمر خود، از هیچ کوششی برای اعتراض به تقسیم امپراتوری سابق روسیه فروگذار نکرد و برای زحمتکشان سراسر جهان جذاب است».
هربرت ولز (انگلستان): «من طرفدار نظریه نقش انحصاری «انسانهای بزرگ» در زندگی بشر نیستم، اما اگر در مورد نمایندگان بزرگ خانوادۀ خود صحبت کنیم، باید اعتراف کنم که لنین حداقل یک شخصیت واقعاً بزرگ بود».
سون یاتسین (چین): «در طول چندین قرن تاریخ جهان، هزاران رهبر و دانشمند با کلماتی زیبا بر زبان، ظاهر شدهاند که هرگز عملی نشده است. تو، لنین، یک استثناء هستی. شما نه تنها سخن گفتید و آموزش دادید، بلکه سخنان خود را به واقعیت تبدیل کردید. شما یک کشور جدید ایجاد کردید. تو به ما راه نشان دادی…».
مارتین اندرسن نکسه (دانمارک): «لنین که از همه باهوشتر بود، با حساسیت به صدا و ضربان قلب مردم عادی گوش داد، از آنها آموخت، آنها و اعمالشان را تعالی بخشید، نشان داد که انسان عادی و کار او اساس زندگی است. این به تنهایی یک پاداش بود در مقابل پایان بخشیدن به زندگی بیهدف هزاران ساله. پیش از این مردم عادی هرگز کسی که خود و زندگیاش را به خوبی لنین بشناسد، به یاد نداشت. بنابراین، لنین همیشه جایگاه ویژهای در قلوب کارگران خواهد داشت و هیچ آزار و اذیت و تهمت نمیتواند نگاه آنها نسبت به لنین را تغییر دهد. حتی ضعیفترین و عقبماندهترین افراد نیز با تلفظ نام لنین به شوق میآیند و چشمانشان برق میزند».
لیون فیختوانگر (آلمان): «تعریف لنین از آزادی کاملاً تفاوت بین اومانیسم واقعی و کاذب، بین دو گونه اومانیسم را به خوبی نشان میدهد».
«انسانگرا آزادی را در این میداند که اجازه داده شود علناً دولت را سرزنش کند. انسانگرایی واقعی لنین بر این باور است که او آزاد است که از ترس بیکاری، پیری و گرسنگی رها باشد، کسی که از ترس سرنوشت فرزندانش آزاد باشد، آزاد است…».
تئودور درایزر (ایالات متحدۀ آمریکا): «زمانی که در سالهای ۱۹۲۷ و ۱۹۲۸ در روسیه بودم، اتفاقاً در نواحی دور افتادۀ کشور دیدم که با روح لنین متحد شدهاند، دهقانان و کارگران، مردان و زنان، با احترام در مقابل تندیس نیم تنه لنین و تا آنجا که من فهمیدم، در آن (و به نظر من کاملاً به درستی) نجات دهندۀ خویش را میدیدند».
«نتیجۀ فوری این مبارزه هر چه باشد، لنین و روسیهاش، انسانیت و عدالتی که او برای کشور به ارمغان آورد، در نهایت پیروز خواهند شد».
«… مردم روسیه که توسط لنین آزاد شدهاند، هرگز اجازه نخواهند داد که دوباره به برده تبدیل شوند. این مردم با روحیۀ لنینی برای آزادی خود خواهد جنگید. من در مورد نتیجۀ این مبارزه شکی ندارم. لنین و دولت شورایی او پیروز خواهد شد».
جان رید (ایالات متحده آمریکا): «لنین لوکوموتیو تاریخ است. هیچ شباهتی به بت جمعیت ندارد، ساده، محبوب و محترم، به گونهای که شایدفقظ تنی چند از رهبران در تاریخ چنین مورد محبت و احترام عموم قرار گرفته باشند. یک رهبر مردمی خارقالعاده، رهبری صرفاً بهخاطر عقلش، بیگانه با هر نوع رفتارهای نمایشی، بیتأثیر از روحیات، استوار، سرسخت، بدون تمایلات تظاهری، اما دارای توانایی عظیم در تشریح پیچیدهترین ایدهها با سادهترین کلمات و ارائه تحلیل عمیق از یک موقعیت خاص، همراه با انعطافپذیری نافذ و شجاعت ذهن متهورانه».
آنتونیو گرامشی (ایتالیا): «لنین، بنا به گواهی همۀ کسانی که تا به حال او را دیدهاند، نشان داد که بزرگترین دولتمرد اروپای مدرن است. مردی که از نفوذ نامحدود در میان تودهها برخوردار است، در میان مردم شور و اشتیاق برمیانگیزد، حس نظم و انضباط آگاهانه را در آنها بیدار میکند؛ مردی که به لطف ذهن قدرتمند خود میتواند تمام نیروهای اجتماعی جهان را که میتوان از آنها به نفع انقلاب استفاده کرد، رهبری کند. مردی که پیچیدهترین دسایس دولتمردان بورژوایی را به راحتی تشخیص داده و فلج میکند».
کلیمنت آرکادیویچ تیمریازف: «بلشویکهایی که لنینیسم را اجرا میکنند- من معتقدم و متقاعدم- برای خوشبختی مردم فعالیت میکنند و آنها را به سعادت میرسانند. من همیشه مال شما و با شما بودهام…مراتب قدردانی مرا به خاطر راهحل درخشان او برای مسائل جهان در تئوری و عمل، به ولادیمیر ایلیچ ابلاغ کنید. معاصر بودن و شاهد فعالیت باشکوه ایشان بودن افتخار من است. من در برابر او سر تعظیم فرود میآورم و میخواهم همه این را بدانند…».
الکساندر یوگنیاویچ فرسمان: «ولادیمیر ایلیچ با شهود کمیاب فرآیندهای تاریخی و اجتماعی را فراگرفت: او به طرز شگفتانگیزی ویژگیهای توسعۀ آینده را به تصویر کشید و هنگامی که در سال ۱۹۱۹ با او در مورد مسائل مربوط به سازماندهی نیروهای علمی گفتگو کردم، او تأکید کرد که از علم روسیه انتظار دستاوردهای بزرگی دارد، اما به شرطی که از اقتصاد ملی عقب نماند و افزود: با این حال، ساخت اقتصادی بر اساس اصول جدید، ناگزیر علم را به حوزۀ منافع خود میکشاند. ثابت شد که این سخنان پیامبرگونه است».
سرگئی ایواناویچ واویلوف: «مرحلۀ جدید توسعۀ تمام علوم اجتماعی، شناخت ژرف قوانین توسعۀ اجتماعی، جوهر مبارزۀ سیاسی و نظری در جامعۀ معاصر با نام لینی پیونده خورده است…».
«هر چه از دورۀ زندگی و کار ولادیمیر ایلیچ دورتر میشویم، اهمیت استثنایی کار لنین در زمینۀ علوم فلسفی، تاریخی و اقتصادی آشکارتر میشود».
گلب ماکسیمیلیانوویچ کرژیژانوفسکی: «کارل مارکس استدلال میکرد که کسی که میخواهد به بلندیهای درخشان دانش راه پیدا کند، نباید از بالا رفتن از مسیرهای دشوار صخرهای، از پرتگاههای خطرناک و پرشیب هراس داشته باشد. خود ولادیمیر ایلیچ دقیقاً چنین حقیقتجوی بیباک، سخت کوش، شگفتانگیز و شجاع بود. همۀ ما که او را شخصاً میشناختیم، بهویژه، از این ترکیب هماهنگی در وجود او که دانشمندی درخشان، کارگری فداکار، انقلابی و سخنوری سرسخت بود، متأثر شدیم. به همین دلیل است که او نه تنها بهترین شاگرد مارکس بود، بلکه از نظر خصوصیات اساسی خود بسیار به این بزرگترین نابغۀ بشر نزدیک بود. احساسات عالی و یک ذهن فعال، هوش فوقالعاده عالی و یک قلب بزرگ – اینها همان ویژگیهایی هستند که این دو شخصیت را، جهانیترین نابغهها در میان تمام نوابغ را که تا به حال روی زمین زندگی کردهاند، به هم پیوند میدهد».
الکساندر پتروویچ کارپینسکی: «ولادیمیر ایلیچ دارای یک ویژگی مثبت نادر بود – او میدانست که چگونه اشتباهات خود را که در کار گسترده و پیچیدهای که به گمان او کاملاً اجتنابناپذیر است، تشخیص دهد و با قاطعیت اشتباهات مقامات محلی در کار اجرایی را که اگر اقدامات آنها با نیات واقعی لنین مطابقت نداشت، اصلاح کند».
«… به لطف مراقبت او، با کمک و تشویق گستردۀ او، رشد کمی دانشگاهها و مؤسسات آکادمیک آغاز شد، قلمرو آنها به وسعت یک شهر افزایش یافت و آکادمی ما را در میان همۀ آکادمیهای با اهمیت جهانی منحصر به فرد کرد».
ولادیمیر مایاکوفسکی:
«او، درست مثل من و تو،
چشم و گوش و زبان دارد
فقط، فرق در افکار است و نگاه
مهربان با رفیق و
سختتر از آهن در مقابل دشمن.
سرگئی یسنین:
«خجالتی، ساده و جذاب
او مانند ابوالهول در مقابل من است.
نمیفهمم چه قدرتی در اوست
آیا توانست کرۀ زمین را تکان دهد؟
آری، تکان داد…».
فدور شالیاپین: «من نمیتوانم آنقدر کور و مغرض باشم که متوجه نشوم در عمیقترین پایۀ جنبش بلشویکی نوعی تمایل برای سازماندهی مجدد واقعی زندگی بر اساس اصول عادلانهتر، همانطور که به نظر لنین و برخی دیگر از همرزمانش به نظر میرسید، نهفته است».
اسقف تیخون: «البته من و ولادیمیر ایلیچ لنین از نظر ایدئولوژیک با هم اختلاف داشتیم، اما اطلاعاتی دربارۀ او به عنوان مردی مهربان و واقعاً مسیحی دارم».
آناتولی واسیلیویچ لوناچارسکی: «این جذابیت عظیم است: افرادی که به حلقۀ او نزدیک میشوند، نه تنها او را به عنوان یک رهبر سیاسی میپذیرند، بلکه به نحوی عجیب عاشق او میشوند. این در مورد افراد با لیاقت و ساختار معنوی مختلف – از چنین استعداد عظیم و ظریف مانند ماکسیم گورکی تا دهقان سادۀ از اعماق استان پنزا، از ذهنهای سیاسی درجه یک، مانند زینوویف، تا یک سرباز و ملوان و تا صدها گارد سیاه دیروزی، که همواره حاضرند سرهای خود را برای «رهبر انقلاب جهانی– لنین فدا کنند، صدق میکند».
یوسف ویساریونوویچ استالین:
«منطق در سخنرانیهای لنین نوعی شاخکهای قادر مطلق هستند که تو را از هر سو احاطه میکنند بطوریکه قدرت گریز از آغوش آن نداری. بنابراین، یا باید تسلیم شوی و یا شکست کامل را به پذیری». «در مورد لنین و پطر کبیر، پطر یک قطره در اقیانوس بود و لنین تمام اقیانوس».
ماکسیم گورکی: «من مجذوب ارادۀ آشکار او برای زندگی و نفرت عمیق وی از زشتیها بودم. من هیجانات دورۀ جوانی را تحسین میکردم، همانطور که او هر کاری را با تمام وجود انجام میداد. من از کارایی فوق انسانی او شگفتزده شدم».
«او یک انسان روس بود، که مدت طولانی در خارج از روسیه زیست، میهن خود را با دقت زیر نظر داشت و مطالعه کرد. از دور رانگارنگتر و روشنتر به نظر میرسد. او قدرت بالقوه آن را به درستی ارزیابی کرد»…
«حتی برخی از کشورهای دشمن او صادقانه اذعان میکنند: در سیمای لنین، جهان مردی را از دست داد که در میان همۀ بزرگان زمان خود، به وضوح تجسم نبوغ بود»…
«شخصاً برای من، لنین نه تنها تجسم شگفتانگیزی از اراده و تلاش برای رسیدن به هدفی است که هیچ کس قبل از او جرأت نکرده بود، عملاً پیش روی خود قرار دهد، بلکه یکی از آن افراد صالح، یکی از آن خارقالعادهها، نیمهافسانهها و افراد غیرمنتظرۀ با اراده و استعداد در تاریخ روسیه، مانند پطر کبیر، میخائیل لومونوسوف، لئو تولستوی و دیگران از این مجموعه است. من فکر میکنم که پیدایش چنین افرادی فقط در روسیه امکانپذیر است که تاریخ و شیوه زندگی آن همیشه مرا به یاد سدوم و عموره میاندازد».
«… قهرمانی او تقریباً به طور کامل عاری از درخشش ظاهری است، قهرمانی او فداکاری متواضعانه و زاهدانه یک روشنفکر انقلابی صادق روسی است که به امکان برقراری عدالت بر روی زمین صادقانه اعتقاد دارد، قهرمانی مردی که به خاطر کار سخت برای خوشبختی مردم از تمام شادیهای جهان چشمپوشی کرد».
«او فرزند بزرگ این دنیای نفرین شده است».
«زندگی خصوصی او طوری بود که در ادوار دینی از او قدیس میساختند».
هم اکنون نیز کشتی انقلاب، گهی تند و گهی آهسته، اما، پیوسته در مسیر لنینی پیش میرود…
برگرفته از: ساوتسکایا راسیا- وب سایت حزب کمونیست روسیه
۲ اردیبهشت-ثور ۱۴۰۲