فراجنسیتی انسان
در دستور زبان فارسی چون دیگر زبان ها٬ برای ضمیر انسانی دو واژه که تفکیک کند او زن و او مرد٬ نیست. چون در ضمیر انسانی که عالم حیوانی یا انسانی حاکم می باشد٬ طرف منفی یعنی شیطان هم جنسیت ندارد. پس چراغ علم در باطن از وجود خدا٬ به منظور غالب شدن بر عالم حیوانی نباید تفکیک شود.
غزل:
روح آزاد انسان!
عاشق بمعشوق٬ یا معشوق قمر باش
رمز و معما را٬ هم کشف و کلیدش باش
زاده بی نکاح را٬ محروم چرا خواندن
در گناه بی تقصیر٬ مقصرش نشاندن
که روحست جوهر٬ خون پوست ضرورت
عزمِ سوی اصلش٬ نسب هم پرده است
خودرا او بینی٬ هم انس و ملک باشی
گوهر نایابی٬ گر در کاوش خود گردی
هر تپش قلبت٬ خالق جمله زمان
کز قید سال و ماه٬ حال را زگرو امان
ای گم گشته خودرا٬ در اصلت جویا
که عقل و تجسس٬ میمرد زکم آبی ها
فقیری در تجسس٬ هدف چو در تیر
کز تشنگی حال٬ در عمر خود عبد سریر
جمال و وجود زن:
تقوا بیدون خانم منکوح ناقض بوده٬ زیرا قلب را خشوع و خضوع لازم تا استجواب حق گردد. که جمال وجودی یک زن است٬ تا قلب سخت و بی رحم یک مرد را٬ که در سیر انسانی باطنی او لازم می باشد٬ نرم ساخته و مسبب می شود تا پرتو حق را در قلب خود بیشتر دریافت کند. از این جهت وجود فلسفی یک خانم بزرگترین نعمت بر هستی مرد است٬ که عدم فهم درست آن٬ زن را به گونه ابزار دیده که حقا این دید٬ دید حیوانی و غیر انسانی است. پس مظهر جمال حق که مهر مادری از آن سرازیر می گردد٬ و گیتی را بهشت می سازد٬ بآن تربیت انسانی بر فرزندان که تقدیم می کند.
تبعیض و چیستی آن:
تبعیض یعنی توهمات درونی که به زعم خود شخص پنداشته می شود درست است. یعنی جهل و عینیت یافته آن در نابرابری اجتماعی عبارت از فاشیسم در سیاست می باشد. که تعصب هم خشونت و مترادف دیو صفتی و حالت حیوانی در انسان بوده٬ که مشرکین مکه گفتن: ما شک داریم بالای خانم های خود که اولاد های ما ممکن از ما نباشد٬ ولی در پیامبری تو همین قدر هم شک و تردید نداریم٬ اینکه ایمان نمی آوریم چون قبایل ما با شما همیشه در رقابت بوده٬ یعنی عمرو بن هشام را تعصب٬ پیش داوری و تبعیض به ابوجهل مبدل شاخت. جامعه سیاسی بدوی ماهم جز جهل هیچ آفت و نفرین دیگر که مسبب این همه تباهی و فلاکت شده نیست. که باید جامعه جراحی شود با رویکرد تحقیق و پژوهش تا یافته های آن فرهنگ مطالعه تولید کند. پس حماقت٬ جهل و نامردی و فقدان عیاری در مرد٬ مسبب است تا در مقابل مظهر جمال و آینه احسن التقویم خدای یا گُل از بهشت آرامش سر ستیز اختیار کنند. زنده به گور کردن دختران در دوره جاهلیت و زن ستیزی کنونی جامعه بدوی افغانستان که جایگاه حقوق زن در اسلام به گونه است که نه در فلسفه غرب و ادیان گذشته بوده٬ اما رویکرد سطحی و متحجرانه به دین اسلام و استنتاج زن ستیزی از آن٬ جهل مرکب بوده و نقطه عطف به عقب ماندگی و قرون وسطایی در عصر حاضر که شهروند در گستره جهانی است.
مادر دانا یعنی اجتماع با خرد:
دولت زاده طبعی انسان هاست. پس وقتی انسان در جمع قرار دهیم یعنی اجتماع و خانواده اولین اجتماع کوچک در اجتماعات انسانی است٬ که نطفه خرد و جهل از آنجا سرچشمه گرفته٬ و تجربه چندین قرن محصول این بوده٬ که مادر دانا مسبب انسان های خردمند در اجتماع شده است. و دولت زمانی مستبد می شود٬ که سطح آگاهی در جامعه سیاسی تنزل پیدا کند. زیرا سرشت قدرت همینطورست که زمانی فاقد نظارت گردد٬ بطور خودکار مستبد می شود.
گرفته شده از اثر فلسفی عرفانی: (اراده قدرت ایمانی)
از: محمدآصف فقیری