فال بینی های مفت برخی ها
توصیهی یک افغانستانی عادی به زلنسکی:
روسیه و پوتین را دست کم نگیر و راه مذاکره و آشتی با کرملین را پیشه کن.
اوکرایین هرگز عضو ناتو نه میشود. معجزهیی هم در راه نیست. ناتو نابودت میکند.
پریکوژین هفتاد چهره دارد… یک چهره اش را دیده اید. ۶۹ چهره اش پنهان است.
رابرت آبرانس جنرال بازنشستهی آمریکا در گفتوگو با نیویارک پست فالبینی کرد.
منبع نقل قول:
برنامهی۱۴۶۶ جمهوری پنجم.
نوشتهی محمدعثمان نجیب
آورده اند که در پی دزدی حاکم شهری، مردم همه دار و نه دارش در افغانستان ما را از دست داده بودند. زار گریستن ها و مصلحت ها و مراجعه ها برای دریافت گمشده های اهالی ره به جایی نه بردند. چون حاکم شهر دزد بود و مانند غنی دزدانه فرار کرد. مردم بر آن شدند تا برای دریافت گمشده های دست و دامان فالبينها و قلاچ گران قلاب های قلابی را بگیرند. شهر، بزرگ و مردم زیاد و فالبين کم. در این میان آدمیْ، نیمچه ملایی، کپچه کلایی، رُفته بلایی، بسته دُلایی و کارکشته دلالی و آدم بیکاری دید که بازار فالبینی، بازار مکارهی پر سودیست. بساط فالبینی به درب شهر گشود و یکی تا روز دگری راه و چاه را بلد شد و دید مردم شهر، همه یک رنگ و یک مشکل دارند. ملای تازه فالبین چند جمله یاد گرفت و با خود عهد بست تا کارش با آن جملات رونق داشته باشد خوب و با اُفت رونق کار، فالبینی را رها میکند. آن جملات اینها بودند:
فال تو فال اس… بخت تو بیدار اس… مشکل در انتظار اس… مشتری بیچاره میپرسد، حالات خودم چطور اس؟ فالبین تازه کار میگوید: گاهی نان میخوری، گاهی نه میخوری، گاهی سردرد میشی، گاهی نه میشی، گاهی خوشخوی استی، گاهی بدخوی، گاهی ده سایه میشینی، گاهی ده اَفتَو… مشتری بیچارهی بیخبر فکر نه میکند که این ها همه عناصر تشکیل دهندهی زندهگی اند. با خوشحالی پول میپردازد و به تبلیغ کنندهی خودخواستهی نا آگاه فالبین تبدیل شده. بعد با خود میگوید: بیا که یک پرسان همی نه نی اولادا یا بابی اولادا ره هم بکنم که چی میگه: فالبین میگه بسیار گپ مهم گفتی… از چیریت (چهریت) فامیده میشه که ده خانه گاهی خوش استی، گاهی بدخوی. گاهی جنگ میکنی گاهی جنگ نه میکنی. به او خاطر زنت یا شویت کتیت جنگ میکنه و اوقات تان تلخ میشه. هدف از این گفتار آن بود که دیروز برنامهی جمهوری پنجم رزاق مأمون را شنیدم و دیدم. مأمون روایت عجیبی از سخنان یک جنرال آمریکایی نسبت به پریگوژین و گروه واگنر یاد کرد. بازگفتار آن توسط مأمون درست همان فالبینی ملای نوکار مانند بود. در کشوری که خودش را رهبر جهان میتراشد، موجودیت چنان جنرال های احمق است که جهان را تباه کرده. جنرال گفته که شاید پریگوژین زنده باشد،شاید مُرده یا کشته شده باشد، شاید او را ببیند یا نه نبیند و یا شک دارد که او را ببیند. این جنرال نادان تشخیص نه داده که پریگوژین یک فرمانده استخدام شده در تشکیلات عظیم ارتش روسیه بود که در یک مقطع معین کار های اثرگذار به نفع کشورش بوده. جنرال بدبخت، خودش را به جای پریگوژین قرار دهد که آیا خودش حاضر است به ارتش و کشور آمریکا خیانت کند؟ یا توان آن را دارد؟ به همین گونه، بیشترین کارشناسان چنین اند که مقالات شان را میخوانی. روسیهی امروز قایممقام اتحادِشوروی دیروز است که دفاع از هویت و شناسهی روسیه و روسی بودن در تاروپود نسل های آن عجین شده است. درست مانند زمان جنگ جهانی دوم و جنگ کبیر میهنی. از ۵۵ میلیون کشتهی جهانی، نصف آن سهم اتحادِشوروی بود. ارتش شوروی مثل ارتش افغانستان رهبری خاین و بیسواد و مدرسهیی و انتحاری نه دارد که ارزش ها را نه داند. پس لازم است، در داوری های سیاسی کشور ها، اهرم های اساسی منافع سنجی نخبهگان آنان را ارزیابی کرد، آن هم از کشوری مانند روسیه. هیچ رژیم مسئولی و هیچ ارتش ملییی و هیچ جنرال و افسر و سرباز وطندوستی حاضر نیست برای حفظ منافع خود یا دامنهگستری قدرت خود، اقتدار کشور خود را زیر پرسش برده و آماج قرار دهد. بحث خیانت گرباچف و یالتسین کاملاً جداست. از این نوع خیانت ها افغانستان زیاد دیده است. فروش باربار سرزمین های افغانستان توسط شاهان پشتون در سه صد سال اخیر، کودتایهای پیدرپی گلبالدین، قبولی گلبالدین برای کنفدریشن با پاکستان، کودتای شهنواز تڼۍ، کودتای شورای همآهنگی، کودتای داودخان، کودتای امان اللهخان برضد پدرش، کودتای مخفی نادر غدار برضد حبیبالله خان، فروش ناکام وطن توسط دکتر نجیب به پاکستان توسط گلبالدین و جنرال رفیع و جنرال یعقوبی و جنرالان خاین همراه او، فروش کامیاب افغانستان توسط غنی و کرزی و عبدالله پشتونتبار به پاکستان به دستور آمریکا و انگلیس و همه جهان غرب و شرق به دلایلی بوده که هیچ کدام اینان اهالی بومی و اصیل سرزمینی به نام اجباری افغانستان نه بودند و نیستند و نه خواهند بود. چون همهی شان آورده شده ها توسط انگلیس برای غصب کشور و اراضی خراسان زمین یا آریانا بودند. درست مانند اکنون که در انتقال ناقلین پشتون شدت عمل به خرچ میدهند. پس معادلهی افغانستان کاملاً با اوکرایین و روسیه فرق دارد. به ویژه که پشتون افغانستان جاسوسان مادر فروشی چون خلیلیزاد و جلالی و دگران در داخل قصر سفید و در دربار انگلیس دارند. چرا عبدالرحمان خان جاسوس بودن خود و خانهواده و نواسه نبیره اش به انگلیس را پنهان میکرد؟ چرا عبدالحق خان و برادرش را کشتند؟ چون عبدالحق پیشا رسیدن به کابل در محفل بزرگی در پاکستان صریح اقرار و اعتراف کرده بود که او و خانه وادهاش و حاجی قدیر و دین محمد بدون حمایت انگلیس زندهگی نه دارند و کاملاً تابع اوامر انگلیس اند. و قرار هم بود که او در رهبری افغانستان گماشته شود. پس باید درک داشته باشیم که روسیه هیچزمانی افغانستان نه میشود و افغانستان هیچگاهی رهیده از بند های بردهگی رهبران پشتون در جهان نه میشود. افغانستان درست زمانی صاحب استقلال میشود که مطابق همان دیدگاه دو دهه پیش من، تجزیه شود. در اوضاع کنونی جهان که اولویت همه جهان غرب و اروپ ناکامی روسیه و گویا پیروزی اوکرایین است، من چنانی که در آغازین روز های جنگ روسیه و اوکرایین نوشتم، بار دگر تأکید دارم که افغانستان نقطهی عمدی دور نگهداشته شده از هر نوع حقوق انسانی و شهروندی و کشوری است و سیطرهی تروریسم طالبانی پشتونیستی پاکستانی و خیبری بر آن حاکم است که اوکرایین کاملاً توسط روسیه به زانو در آورده شود و گویا غرب بتواند پای روسیه را در انتقام شکست از عراق و سوریه و لبنان و لیبیا و افغانستان به عمق گودال فرو ببرد. مگر تجربه نشان داده که این محاسبهی غرب و آمریکا و انگلیس کاملاً سرابی بیش نیست. درست از که روسیه را نفسگیر میسازد. ولی روسیه برای بقای هست و بود خود هم از پایداری در پیروزی برضد غرب و آمریکا در اوکرایین نه میایستد. در یک معادلهی بزرگ جهانی، بحث بالای پریکوژین حد آخرحماقت اتاق های فکری غرب است. اگر غرب برای وی هزار میلیارد یورو هم داده باشد و او قبول کرده است. من هیچ تردیدی در این معامله نه دارم. ولی این را هم میدانم که هیولای قدرتی به نام ماسکو و روسیهی تحت رهبری پوتین هم آنجاست که پریکوژین خودش را مکلف به اطاعت از آن و حفظ منافع ملی خود میداند. من برای آن جنرال احمق آمریکایی وعده میدهم. که او روزی کوژین را در جایی خواهد دید که انتظار آن را نه دارد. مگر آن برنامه های پروفلکتیکی استخباراتی کرملین در مورد کوژین تغییر کنند. در آن صورت هم روسیه چیزی برای آن نه دارد که بگذارد طعمهی غرب شود و روسیه نظاره کند. روسیه باید متوجه بازی های دوگانه و چندگانهی خودش با افغانستان هم باشد. طالب برای روسیه و از روسیه نه میشود. هند و ایران و چین هم بسیار عاشق قدرت گیری غیر قابل مهار روسیه نیستند. به ویژه هند که میخواهد شر پاکستان را در یک دستسازی حکومت های پشتونیستی طالبانی افغانستان به گروه تروریستی پرورده شده ی خودش از سر خود کم کند. توصیهی من برای زلنسکی هم این است که جلسهی اخیر سران ناتو و تحریکات جدید ترکیه ترا فریب نه دهد و سفر وزیر خارجهات به پاکستان هم چیزی برایت ارمغان نه دارد. توهینی که ناتو به تو روا داشت، توهینی بود که به ملت اوکرایین روا داشت. من به عنوان یک افغانستانی تجربه دیده از جنایات غرب و ناتو و آمریکا و انگلیس بر ضد ملت و کشور ما برای تان پیشنهاد دارم تا با درک موقعیت ژئوپولیتیکی کشورت و نیاز مندی کشورت در همزیستی مسالمت امیز در منطقهی حیات خلوت روسیه و کشورهای مشترکالمنافع از ملت خودت معذرت بخواه و مستقیم با روسیه در مورد آشتی و آتش بس داخل مذاکره شده، بیش ازاین به نابودی کشورت سهیم نه باش. اوکرایین هرگز عضو ناتو نه میشود ترا هم بیش از این تحمل کرده نمیتوانند.
والسلام