صدراعظم آلمان در اوکراین صلح و با روسیه مذاکره می خواهد
شولتز : زمان گفتگو برای توقف درگیری ها در اوکراین فرا رسیده است .
نوشته ی : اسماعیل فروغی
اخیراً اولاف شولتز صدراعظم کشور قدرتمند آلمان در مصاحبه ای با تلویزیون دولتی آلمان ” زِد . دِی . اِف ” ، عقیده و اراده اش را با جدیت درباره صلح سریع در اوکراین بیان داشته ، بصراحت گفت که : « به نظر من اکنون زمانیست که باید درباره ی چگونگی رسیدن سریع صلح در اوکراین به تبادل نظر بپردازیم … »
آقای شولتز مجدانه یادآور شد که : « من از حضور روسیه در دومین نشست مربوط به اوکراین حمایت کرده و این موضوع را با ولادیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین هم مورد بحث قرار داده ام … »
این اظهارات صریح و بی پرده ی صدراعظم آلمان- دومین حامی قدرتمند اقنصادی ـ نظامی اوکراین پس از ایالات متحده ی امریکا ، درباره ی ضرورت و اهمیت آغاز سریع مذاکرات صلح با روسیه که دیروز فقط شعار جنگ با روسیه را برلب داشت ، واضح می سازد که برخلاف خواست و نیت ایالات متحده ی امریکا ، جنگ اوکراین باید هرچه زودتر پایان بیابد . این اظهارات که در واقع شکست امریکا و غرب را در جنگ اوکراین آشکارا می سازد ، از بدتر شدن روزتاروز اوضاع اقتصادی – اجتماعی – سیاسی در کشورهای اروپایی عمدتاً در کشور آلمان نشأت می نماید .
وقتی هزاران شرکت و فابریکه ی تجارتی – تولیدی به دلایل اقتصادی دروازه های شان را می بندند ؛
و وقتی به دلایل نارضایتی های روز افزون مردم از بدتر شدن اوضاع معیشتی در کشورهای بزرگ صنعتیِ اروپا چون آلمان ، فرانسه ، هالند وغیره ، میلیونها شهروندِ گویا عدالتخواه اروپا ، به احزاب راست افراطی رو می آورند ؛
راه دیگری به جز قطع و رفع دلیل عمده ی این نا آرامی و ناکامی ها که عمدتاً سبب تضعیف اقتصادی و چند پارچه گی مردم گردیده ، به نظر نمی رسد . آلمانی ها و اروپاییان بطور کل ، جنگ اوکراین را عمده ترین دلیل وعامل اینهمه بی سر و سامانی اقتصادی ، ناکامی ها و چندپارچه گی شهروندان شان می پندارند .
از جانب دیگر ، ایالات متحده ی امریکا که درواقع ایجادگر و تمویل کننده ی بزرگ جنگ اوکراین است ، دیگر نمی خواهد بارِ بزرگ این جنگ را به دوش بکشد.
مجلس نماینده گان امریکا که پس از جار جنجال ها و اختلافات بسیار، آخرین کمک شصت میلیارد دالری به جنگ اوکراین را تصویب کرد ، به این باور قاطع رسیده است که پس ازین ، اروپا باید بیشتر بار جنگ اوکراین را به دوش بکشد . زیرا از نظر امریکا دلیل اصلی این جنگ ، حفظ امنیت اروپا بوده است نه حفظ امنیت امریکا . مخصوصاً حالا که اروپاییان قصد دارند هرچه زودتر اوکراین را به عضویت اتحادیه ی اروپا بپذیرند ، طبیعتاً امریکا از اروپاییان می خواهد تا باید بار این عضو جدید شان را بیشترخودشان به دوش بکشند .
با پیوستن اوکراین به اتحادیه ی اروپا ، مالیه دهنده گان اروپایی مکلف می شوند تا هزینه های سنگین اعمار دوباره ی صدها زیرساخت ویران شده در جنگ و هزینه ی چرخیدن چرخ نظام فاسد اوکراین را به شانه های خود بردارند ؛ که بی تردید این بارکشی های دوامدار ، آرام آرام کمر این اتحادیه را هم خواهد شکست .
حقایق نشان می دهد که سهمگیری مستقیم دولتهای اروپایی در تمام جنگهایی که امریکا به راه انداخته است – ازجمله درجنگ اوکراین و پیروی از تحریم های بی رویه ی امریکا علیه چندین کشور جهان ، مخصوصاً تحریم های شدید علیه روسیه ، سبب ایجاد بحران های جبران ناپذیر اقتصادی دراروپا شده و تاکنون صدها و شاید هزاران میلیارد دالر به اقتصاد و تجارت اروپا صدمه وارد کرده است .
این جنگ ، کیسه های هراروپایی متوسط الحال را خالی تر و دسترخوان شان را کم رونق ترکرده است .
حالا اروپاییان به این شکِ نزدیک به یقین رسیده اند که امریکا با براه انداختن جنگ اوکراین در اروپا ، در پهلوی تضعیف و ازهم پاشی روسیه ، تضعیف و ازهم پاشی اتحادیه ی اروپا را نیز مد نظر داشته است . واشنگتن می خواهد با ادامه ی جنگ ویرانگر اوکراین ، با یک تیر چندین فاخته را شکار نماید .
ولی آیا امریکا تا چه زمانی و تا کجا می تواند این سیاست دورویی اش را با اروپاییان به پیش برده ، از نام اروپا و حالا حالا از امکانات مالی – نظامی اروپا برای پیشبرد سیاستهای خودخواهانه و جنگ طلبانه اش سود ببرد ؟
آیا اروپاییان این را نمی دانند که ایالات متحده ی امریکا از هفتاد هشتاد سال به اینسو ، آنان را با خدعه و نیرنگ ، پشت هرجنگی که براه انداخته ، کشانده است ؟ آیا آنان نمی دانند که نظام تک قطبی برهبری امریکا آخرین روزهایش را سپری می کند ؟
بدون شک همه را می دانند . و اظهارات اخیر اولاف شولتز نخست وزیر آلمان با گویای این بیداری و آگاهیست . تلویزیون دولتی ” زِد . دِی . اِف ”
به باورمن اروپاییان با درک همین حقیقت و حقایق بسیار دیگر، دیر یا زود به سیاست های دنباله رویِ بی چون چرا از امریکا پایان داده ، به جای رو در رویی با جهانِ جنوب – بخصوص رو یا رویی با چین ، روسیه و ایران ، سیاست همزیستی و همکاری را در پیش خواهند گرفت و جهان نو را با واقعیت های انکار ناپذیر نو قبول خواهند نمود . فروغی