شاهین اندیشه
رسول پویان
نبـض هـسـتی ذرگان را در تکاپـو آورد
ارتعاشی، جنبشی در هـرشش سـو آورد
ذره یی مانند هـم پیدا نگـردد در جـهـان
چون تغیّر، ارتعـاش و لرزه در او آورد
حرکت هستی ندارد حد ومرزی وغایتی
هـر قـدر در هـر کجـا بیرون نیرو آورد
کائنات را گرچواقیانوس پنداری به ذهن
بی نهـایت آب در هـر برکه و جـو آورد
گر انرژی قشنگ و خوب از دل برجهد
انعـکاس سـالـم و مقـبـول و دلـجـو آورد
از خیال ذهـن و رویا مـوج می آیـد پدید
از دل دریا گهـر هـرلحـظه بـر رو آورد
رویش عشق و محبت در جهان بیکـران
بـی نهـایـت جـــذبـۀ گلـواژه و بــو آورد
قدرت احساس دل با سرعت بی بی انتها
گرمی دل را به دل بی سحروجادو آورد
گر ز روی عـشق پـاک دل کنی یاد دلی
ارتعـاش ذهـن تصویـری به هردو آورد
دردل عشاق اگرنیروی عشق خالصست
خصلـت آهـن ربـایی وصـل نیکـو آورد
گر پـدیـد آیـد موجی با سـرانگشت خیال
موج هـای بیکران چـون پرپر قـو آورد
عشق راستین کاهش ورنجش نمیآردپدید
دوسـتـی و هـمـدلی نـیــروی بـازو آورد
نفـرت از کین و ریا و خوی بـد آید ببار
شـوق احساس محبت قلب خوشخو آورد
شـاهین انـدیشه با پـرهـای رویا می پرد
اوج هـستی را بـه یک آنی فـرارو آورد
25/2/2023