سازمانهای اطلاعاتی آمریکا با اجرای پروژههای جنایی افکار عمومی را دستکاری میکنند

ولادیمیر پراخواتیلوف (Vladimir PROKHVATILOV)، کارشناس نظامی
ا. م. شیری- تقدیم به دلشدگان حقوق بشر و دموکراسی آمریکایی، دو ابزار کارآمد مغزشویی، تجاورات تروریستی و مداخلات نظامی ایالات متحدۀ آمریکا.
نقشههای شوم شستشوی مغزی گسترده در پشت پردۀ «آزمایشهای علمی» میشود.
کاندیس اونز، روزنامهنگار آمریکایی، در داستانهای دورۀ کودکی امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه، چند نکتۀ عجیب کشف کرده است. او کشفیات خود را در کانال یوتیوب خود به اشتراک گذاشت.
اونز گمان میکند که مکرون در دورۀ کودکی توسط برنامۀ MK-Ultra، برنامۀ مخفی سازمان سیا شستشوی مغزی داده شده است.
لازم به ذکر است که حدس و گمان روزنامهنگار آمریکایی هیچ مدرکی ندارد و فقط فرضیات اوست.
با این حال، از همه مهمتر این است که اونز وجود برنامۀ شوم سازمان سیا را افشا کرد.
اونز گفت: « MK-Ultra آزمایشهای روانشناختی انجام داد. آنها افراد را جدا کردند و به آنها مواد مخدر، از جمله، الاسدی و داروهای روانگردان تزریق کردند تا ببینند آیا میتوانند این افراد را به ارتکاب جرم یا عمل دیگری وادار کنند. به سخن دیگر، آنها در تلاش بودند تا یک «کاندید منچوری»، یعنی فردی که از دستوراتشان بیچون و چرا اطاعت کند، آماده کنند. آنها از او به عنوان نوعی سلاح استفاده میکردند».
این پروژه را آلن دالس، رئیس سازمان سیا در ١٣ آوریل ١٩۵٣ تدوین کرد.
آزمایشهای «کنترل شعور» MK-Ultra، عمدتاً بر تغییر رفتار از طریق الکتروشوک، هیپنوتیزم، دروغسنج، تشعشع و مواد مخدر، سموم و مواد شیمیایی مختلف متمرکز بود. این آزمایشات بر طیف افراد منکوب متکی بود. برخی از آنها داوطلب شدند. اما، بسیاری از آنها نمیدانستند که در یک برنامۀ مخفی سازمان سیا شرکت میکنند یا نه.
سیا، اغلب زندانیان را به عنوان خوکچه هندی انتخاب میکرد.
وینیتی بولگر (Vnitey Bulger)، سرکردۀ سابق گانگستر، در مورد تجربیات خود به عنوان یک زندانی مورد آزمایش در برنامۀ MK-Ultra نوشت.
بولگر که دورۀ محکومیت خود را زندان آتلانتا گذرانده بود، آزمایشهای سال ١٩۵٧ در آنجا را چنین توصیف کرد: ««هشت زندانی در حالت وحشت و پارانویا؛ از دست دادن کامل اشتها؛ توهمات؛ تغییر شکل اتاق؛ ساعتها حس پارانویا و خشونت. ما دورههای وحشت واقعی را تجربه کردیم، زمانی که کابوس روی میداد و حتی از دیوارها خون جاری میشد. بچهها درست در جلوی چشمانم به اسکلت تبدیل میشدند. من دیدم بند (اتاق) به سر سگ تبدیل شد. احساس میکردم دارم دیوانه میشوم».
بولگر معتقد بود که به او دیاتیل آمید اسید لیسرژیک (الاسدی)، یک عنصر کلیدی سیا در برنامۀ MK-Ultra تزریق شده است.
آمریکاییها آزمایشهای شوم خود را در خاک فرانسه نیز انجام دادند. در ١۶ اوت ١٩۵١، در شهر کوچک پونت سنت اسپریت واقع در جنوب شرقی فرانسه، چیزی که بعدها «هیستری جمعی» نامیده شد، رخ داد.
به طور ناگهانی، صدها نفر دچار توهم شدند. برخی احساس میکردند که در آتش میسوزند. برخی دیگر احساس میکردند که مورد حملۀ مارها قرار گرفتهاند. چند نفر سعی کردند از پنجرهها بیرون بپرند و مجبور شدند به آنها جلیقههای بازدارنده بپوشانند.
در پونت سنت اسپریت پنج نفر جان باختند، دهها نفر در بیمارستان بستری شدند و مدتهای طولانی در کلینیکهای روانپزشکی به سر بردند.
«تا همین اواخر، اعتقاد بر این بود که علت این «هیستری جمعی» ناشی از آردی بود که برای پخت نان در نانواییهای محلی استفاده میشد. اما این آرد حاوی ارگوت قارچی طبیعی خطرناک و سمی بوده است».
بیبیسی مینویسد: «با این حال، امروز جنین تصور میشود که هیستری جمعی نتیجۀ یک آزمایش مخفی با استفاده از داروهای روانگردان بود که توسط سیا انجام گرفت».
هنک آلبارلی، روزنامهنگار آمریکایی در سال ٢٠٠٩، به اسناد سیا با «سربرگ» زیر دست یافت: «کاخ سفید. واشنگتن. پاسخ به درخواست اطلاعات در مورد پروندههای پونت سنت اسپریت و پروندۀ اولسون. آنها را به بالین تحویل دهید و مطمئن شوید که نابود شدهاند».
فرانک اولسون دانشمندی بود که برای سیا کار میکرد. در آن زمان، او در حال انجام تحقیقات مربوط به الاسدی بود و آزمایشگاه خصوصی که تحقیقات در آن انجام شد، در چند صد کیلومتری پونت سنت اسپریت واقع بود.
آلبارلی در یک کتاب تحقیقاتی با عنوان «یک اشتباه وحشتناک: قتل فرانک اولسون و آزمایشهای مخفی جنگ سرد سیا» که در سال ٢٠٠٩ منتشر شد، ادعا کرد که سیا بدون اطلاع ساکنان شهر، آزمایشهای شیمیایی گستردهای را در پونت سنت اسپریت انجام داد. آلبارلی همچنین سازمان سیا را همراه با ارتش آمریکا به توطئه برای مسموم کردن نان با الاسدی متهم کرد تا اثرات آن را بر روی مردم محلی بیخبر آزمایش کند.
آلبارلی ادعای خود را با متنی از مکالمه بین سیا و آزمایشگاه ساندوزِ سوئیس، کاشف الاسدی در سال ١٩٣٨، تأئید کرد. این آزمایشگاه به «راز پونت سنت اسپریت» و « دیتنیل آمید»، یکی از اجزای الاسدی اشاره کرد.
علاوه بر این، او ادعا میکند دو دانشمند که برای سازمان سیا کار میکردند، به او گفتند که از هوا گَردِ الاسدی بر روی شهرک پاشیده شد تا مردم را به استنشاق این ماده مجبور کند. آن دو نفر گفتند از آنجائیکه این روش پخش ناموفق بود، سیا مجبور شد به غذاهای آلودۀ محلی روی بیاورد.
سازمان سیا آزمایشات بی رحمانۀ خود را در کانادا نیز انجام داد. در مونترال، در دانشکدۀ یادبود آلن در دانشگاه مک گیل، بر روی افرادی که با بیماریهای جزئی مانند روانرنجوری به کلینیک مراجعه کرده بودند، آزمایشهایی با استفاده از عوامل عصبی، سموم، الاسدی و داروهای روانگردان و همچنین، تشنج الکتریکی انجام شد.
به شرکتکنندگان در آزمایشها به طور مداوم مواد شیمیایی تزریق میکردند یا در اثر شوک الکتریکی به حالت اغما میانداختند. آنها مجبور میشدند طی چند ماه به صداها یا دستورات ساده و تکراری ضبط شده روی نوار که مکرراً پخش میشد، گوش دهند. هدف از این آزمایشها توسعۀ روشهای پاک کردن حافظه و بازسازی کامل شخصیت بود.
آزمایشهای شوم سیا تا زمانی که جان ونس، یکی از کارمندان ادارۀ کل بازرسی سیا، از پروژه MK-Ultra در بهار سال ١٩۶٣ مطلع شد، ادامه یافت.
در سال ١٩٧٧، کنگرۀ آمریکا در مورد اثرات MK-Ultra به تحقیقاتی دست زد. اما مقامات سیا ادعا کردند که «نمیتوانند» جزئیات بسیاری از پروژههای آزمایش انسانی یا حتی تعداد افراد درگیر در آزمایشات را به خاطر بیاورند. علاوه بر این، معلوم میشود که تمام پروندههای MK-Ultra در سال ١٩٧٣ از بین رفته است.
اخیراً فاش شده است که MK Ultra یگانه برنامۀ شستشوی مغزی سیا نبوده است.
در ژانویه ٢٠٢۵، آرشیو ملی آمریکا، اسناد مربوط به برنامۀ آزمایشی مخفی کنترل ذهن سیا را از حالت طبقهبندی خارج کرد. این گزارش که زیر عنوان «سیا و علوم رفتاری: کنترل ذهن، آزمایشهایی با مواد مخدر و MKULTRA» منتشر شد، «بیش از ١٢٠٠ فقره پروندۀ اصلی راجع به یکی از بدنامترین و توهینآمیزترین برنامههای تاریخ سیا را گرد آورده است».
در گزارش آمده است: «سیا تحت نامهای رمز MKULTRA، BLUEBIRD و ARTICHOKE، با استفاده از مواد مخدر، هیپنوتیزم، انزوا، محرومیتهای حسی و سایر روشهای افراطی، آزمایشهای وحشتناکی را بر روی افرادی انجام داد که اغلب شهروندان آمریکایی بودند و اکثراً نمیدانستند با آنها چه کار میکنند یا اینکه بخشی از آزمایش سیا هستند».
طراح اصلی برنامۀ MKULTRA سیدنی گوتلیب، ملقب به مسمومکنندۀ ارشد سیا بود. تحت رهبری او در خانههای امن به مردم مخفیانه الاسدی و سایر مواد تزریق میشد. بسیاری از افراد مورد آزمایش متحمل آسیبهای روانی شدید شدند و برخی «برای همیشه در هم شکستند».
در بخش دیگری از گزارش گفته میشود: «میراث MKULTRA بسیار فراتر از پروژههای فرعی مختلفی است که در این اسناد توضیح داده شده و اغلب آنها در اواسط دهۀ ١٩٧٠ بسته شدند… برنامههای تحقیقاتی سیا در مورد کنترل رفتار، سهم مهمی در توسعۀ تکنیکهایی داشت که آمریکاییها و متحدانشان در بازداشتگاههای ویتنام، آمریکای لاتین، افغانستان، عراق، گوانتانامو و زندانهای مخفی در سراسر جهان از آن استفاده میکردند و تکنیکهای MKULTRA مندرج در کتابچۀ راهنمای بازجویی KUBARK سازمان سیا در سال ١٩۶٣، مبنای بازجویی از زندانیان در ویتنام و بعداً در دیکتاتوریهای ضد کمونیستی در آمریکای لاتین قرار گرفت».
آمریکا ادعا میکند که همۀ برنامههای کنترل ذهن در حال حاضر تعطیل شده است. اما این درست نیست. چنین برنامههایی در حد قابل توجهی ارتقاء یافته و به مجامع خارجی گسترش یافته است. علاوه بر این، سیا به دلیل رسوایی بخاطر ایفای نقش رهبری در استفاده از سلاحهای کنترل رفتار در کشورهای هدف، در پشت پنتاگون پنهان شد.
میتوان انتظار داشت که اوکراین در برنامههای مردمشناسی نظامی که اکنون مرکز ملی اطلاعات زیستفناوری (NCBI) در سراسر جهان راهاندازی کرده است، قرار گیرد. آمریکا در متن از دست دادن سلطۀ جهانی خود، مفاهیم تغییر شکل شعور تودۀ جمعیت محلی را که در عراق و افغانستان توسعه یافته بود، مطابق با مفاهیم استراتژی رفتاری «سیستم زمین انسانی» که توسط انسانشناسان نظامی آمریکایی توسعه یافته است، به اجرا درآورد.
مردمشناسان، جامعهشناسان، دانشمندان علوم سیاسی و زبانشناسان در توسعۀ برنامۀ نظامی پنتاگون، «سیستم زمین انسانی» و توسعۀ طرحهای کنترل شعور جمعیت عراق و افغانستان در طول تهاجم ارتش آمریکا به این کشورها مشارکت داشتند.
از زمان راهاندازی آن در سال ٢٠٠٧، برنامۀ «سیستم زمین انسانی» مورد انتقاد شدید مردمشناسان و روزنامهنگاران بوده است.
تقریباً بلافاصله، در ٣١ اکتبر ٢٠٠٧، شورای اجرایی انجمن مردمشناسی آمریکا بیانیهای صادر کرد و طی آن، «سیستم زمین انسانی» را بهعنوان «استفادۀ نامناسب از تخصص انسانشناسی» و مغایر با منشور اخلاقی انجمن مردمشناسی آمریکا محکوم کرد. مردمشناسان آمریکایی در سال ٢٠١۴ موفق شدند برنامۀ شستشوی مغزی را در عراق و افغانستان تعطیل کنند.
در سالهای اخیر، در متن رقابت فزاینده بین آمریکا و چین برای نفوذ در منطقۀ اقیانوس آرام، آمریکاییها مفاهیم تغییر شکل ذهن تودهای جمعیت محلی را که در عراق و افغانستان توسعه یافته است، مطابق با مفاهیم استراتژی رفتاری «سیستم زمین انسانی» توسعهیافته توسط انسانشناسان نظامی آمریکایی، به اجرا گذاشتهاند.
این روشهای آدمخواری تحت نظارت مرکز ملی اطلاعات بیوتکنولوژی قرار دارد که با پنتاگون ارتباط نزدیک دارد و در حال حاضر مطالعات خود را بر روی ویژگیهای قومی و نژادی بومیان جزایر اقیانوس آرام متمرکز کرده است.
مردمشناسان نظامی آمریکایی میگویند: «جزایر اقیانوس آرام مکانهای ایدهآلی برای مطالعۀ اکولوژی رفتاری انسان هستند. این مطالعات توسط تحلیلگران مرکز ملی اطلاعات زیستفناوری که اخیراً، تشکیل یک رشتۀ علمی جدید بنام علم «احساسات آنتروپوسن» را اعلام کردند، مدیریت میشود.
تمام این فعالیتهای مخرب در پشت عنوان تحقیقات علمی پنهان شده است. اما این، در اصل، همان گرگ درنده در پوستین میش است.
٢۶ بهمن- دلو ١۴٠٣