دین و دربار در 5 هزار سال پیش- ایلام
دکتر بیژن باران
فرهنگ در باورهای شفاهی و اقلام هنری در 7 هزار سال تاریخ ایران بجا ماند. آثار هنری آیینه باورها از تمدن جیرف و ایلام تا هخامنشی و ساسانی با اشاراتی در کتب یونانی، ارمنی، آشوری، رومی، عبری، عربی اند. نیز تمهای زروانی، مهری، ایلامی، زرتشتی در آداب و رسوم کنونی ایرانی دیده شوند. باید آثار هنری بمثابه نماد باورها به متن تاویل شوند. برخی از تخیلات ایرانی در الهیات، فلسفه، عرفان، علم موافق با تمدن مدرن اند.
تمدن ایلام درهم تنیدگی دین و دربار را از 5هزار سال پیش نشان داد:1- خدایان هم مانند پیروان شکست خورده؛ بدون تاثیر بر جنگ می میرند. 2-در آغاز زن و مرد حقوق برابر در صف خدایان و جامعه داشته؛ بسوی چند خدایی و در نهایت به یک خدای مذکر، مجرد، غیبی، قاضی در ادیان سامی گذار کرد. 3-بردن هدایا به معابد ایلام، دیوار ندبه اروشلیم یهودیان، عریضه به چاه جمکران، نذورات پول و طلا به ضریح معصومان و تولیت شاه در استان قدس در دهه 1330 قدرت این جهان را با وعده آن جهان آمیختند. 4-دین را دربار با ساختن معبد جیره خوار استبداد مطلقه کرد. این وابستگی در عصر صفویه، قاجار استبداد فردی مطلقه وراثتی را با سقط مدرنیته، اصول ثابت خرافی دین را زیر پوست جامعه تحکیم کرد. تا جاییکه سده 20 دین بر دربار نظارت داشته؛ در انقلاب 57 دربار را ساقط و خود، قدرت سیاسی را قبضه کرد.
حمله همسایگان با ثنویت فرار و قرار، شرایط جوی متغیر، سلسله مراتب خدایان آیینه قدرت زمینی در غیب این نتیجه را داد: دین آسمانی امور زمینی، مالی، این جهانی، املاک موقوفه را انجام داد. دین ایلامی با اجزای منشاء، معبد، کاهن، پیرو تاویل شود. معبد محل ثبت اسناد، تصدیق اموال، دادگاه، قانون، قاضی بنا بر 5 هزار آجرنوشته های 4 هزار سال پیش بود.
مسایل استبداد مطلقه، خشگی، بقا، امراض جسمی و روحی، فقر، خرافات در چند هزار سال گذشته در فلات ثابت مانده اند. لذا شعر فردوسی، خیام، حافظ را مردم می خوانند؛ زیرا آیینه اوضاع ثابت این بازه زمانی اند. دکتر مهرداد بهار و صادق هدایت اساطیر باستان، رویدادهای شرق ایران شعر فردوسی، ثنویت دین و دهر خیام، تمهای مهرگرایی حافظ را به نثر تبدیل کردند.
عناصر غالب در مرثیه خوانی تعزیه، 7 دستگاه و 5 آواز موسیقی مجلسی، پهلوانی زورخانه، رقص بابا کرم تبلور باورهای باستان در مراحل گوناگون جامعه اند. مقایسه هنر بومی بمثابه آیینه باورهای اسطوره ای به درک علل، روند، تاثیر آنها کمک کند. آ. بریسبین در رابطه ساختار و کارکرد معماری در 1843 نوشت: روح جامعه بر معماریش مُهر زند. ساختمان غیرزنده یک سامان اجتماعی نو می خواهد. پس معماری دین و دربار در عصر مدرن به بناهای بیمارستان، دانشگاه، ادارات دگرگون شد.
یک کمبود عمده ترسیم قالی و معماری ایران به متن است. قالی/قالین واژهای ایرانی به معنای پشم یا پرز است. پشم در زبانها و گویشهای لری، لکی، کردی، طبری هوری، هیری، خوری غالی، قالین، غالین، خالی است. خالی ربطی با خالی/ تهی ندارد. ه به خ و ق، ر به ل ترادیسش/ تبدیل شد. ایران از عصر باستان مرکز بافت فرش و قالی بود. از زمان هخامنشیان فرش ایرانی به مصر و یونان صادر شد. کهنترین فرش جهان یعنی فرش پازیریک از 2500 سال پیش ایرانی است. نگاره های قالی باورهای باستان را به حال ترابری کنند. رودکی بلبل و آهو نقوش قالی/ غالی را بیان کرد: نپرد بلبل اندر باغ جز بر بُسّد و مینا/ نپوید آهو اندر دشت جز بر غالی پرنون. بسد = مرجان سرخ، مینا = گل سفید و طوطی کوچک، پرنون = دیبای منقش پرنیان.
هنرها در زمان اجرا 3 دسته اند: فونتیک در زمان جریان یابند، مانند: شعر، موسیقی، داستان؛ پلاستیک در مکان قرار گیرند، مانند: کتیبه، حجاری، مجسمه، عکاسی، نقاشی، معماری؛ ضمن جاری بودن در زمان، در هر لحظه، مکانی را نیز اشغال کنند، مانند: رقص، نمایش، تعزیه، سینما، ویدیو، پویانمایی. معماری ایلام با هندسه مسطح، اشکال تاقی مدور ساسانی، گنبد کاشیکاری هزاره قبل قابل غور است.
ادیان پیشا شهر نشینی نام بشیران ندارند؛ مانند زروانی، مهرگرایی، ماندایی. باور آنها از گله داری کوچی به اسکان کشاورزی، از مادرسالاری به پدرسالاری گذار کرد. دین بخش فکر تحلیلی مغز را فروکوفته؛ بخش همدردی با دیگران را افزایش داده؛ باور به نیروی غیبی بت را فعال کند. دین ریشه در جادو کاهن، عبودیت به دربار، احترام غیر متعارف به زنانگی ابدی داشت.
تمدن ایلام یا عیلام خوزستان در جنوب غرب فلات ایران در ۲۷۰۰ ق.م. نخستین شاهنشاهی را ساختند. آنها خود را هَتَمَتی یا سرزمین خدا خواندند. اکدیان اِلامتو و سومریان آن را با اندیشهنگار” ن ی م” یعنی بلند نوشتند. سفالینههای نقاشی شده ۳۵۰۰ ق.م. آنجا طرح هندسی از انسان، جانوران، گیاهان، سپهر را دارند. ایلام خوزستان چندخدایی مجمسه ها، 94 سکه نقره 1200 ق.م.، لرستان: نوار نقره زروان 900 ق.م. تاریخ ایلام دوره بندی ق.م. زیرین را دارد: 3700-2700 متقدم، 2700-1600 قدیم، 1500-1100 میانه، 1100-539 نو، 550-330 هخامنشی.
ایلام از راه دریایی با موهنجو دارو- پاکستان، از جاده خاکی با شهر سوخته- سیستان و تمدن اراتا- جیرفت، از راه شوش با تمدن سومر- میانرودان، مصر مراوده داشت. تمدن های جیرفت، ایلام، شهر سوخته شاید بخاطر باستانی بودن، زبان و خط مهجور- در ادبیات باز تولید نشده اند. هر دین، کیش مانند دین چندخدایی ایلام هزاره 3 ق.م اینها را دارد: نام، اصول، منطقه، بشیر، خدایان، باورها، کاهنان، قدرت، پیروان، مناسک، عمر، معابد، مراسم، اوراد، کتب، آثار سنگی، تاثیر از باورهای گذشته، اثر بر آیندگان.
نام و اصول دین تقدیری ایلام اینها بودند: سلسله مراتب، تقسیم کار خدایان کشوری و محلی، خدایان مذکر و مونث، قربانی، زندگی پس از مرگ، عبادت، قدرت معبد و دربار. حفاریها تأیید کنند که باور به جهان پس از مرگ، غذا و نوشآبه برای مردگان پیش از حمله آشور رسم بود. متون حقوقی بابلی هم توصیه کردند: پس از مرگ وصیت کننده، باید منظم هدیه باو داده شود.
زیرا آخرت فرد متوفی را تعیین کند. روح او را از گرسنگی/ عذاب جاودان نجات دهد. گاهی هم . اجساد را سوزانده، خاکستر را در قبر گذاشتند. در گورهای شوش 7 لوحه دربارهٔ جهان دیگر به اکدی پیدا شدند. این رسم در سده 20 با بردن گل و گل پلاستیکی به مزار برای شادی روح مرده برگذار شود.
منطقه شمال خلیج فارس، کوههای شمال، جلگه های جنوب، رودهای پرآب – در مرحله کشاورزی و شهرنشینی بود. دین ایلام از هزاره 4ق.م. تا انقراض دولت در خوزستان منطبق با خدمت به شاهان، نیاز مردم، گذار جامعه از مادر سالاری به پدر سالاری بود. بمرور با تحول جامعه، تداخل زروانی، مزدیسنا، مهرگرایی تجارت و سفر ناچیز، استحاله یافت.
بشیر و پیامبر ادیان تاریخی نام خاص دارند: در خاور میانه: موسی، عیسی، محمد. دین عبودیت و احترام غیر متعارف به زنانگی ابدی داشته؛ ریشه در جادو داشت. مهرگرایی از زرتشتی کهنتر است چون نام بشیر نداشته؛ اساطیر و مناسک دینی را پیروان بجا آوردند. لذا اگر اوستا همزبان با ودا از هزاره 2ق.م باشد؛ مهرگرایی پیش از هزاره 2ق.م است. این دین با فرهنگ سکاها، تمدن جیرفت، بهمن یشت در اوستا سازگار بود. در دین ایلام افسانه ها در زیگورات/ معبد تدوین و تکرار شدند.
گیرشمن زیگورات را از ذیققوررت اکدی از زیقورات سومری، زیقورتو ایلامی گرفت. به معنای بلند ساختن و برافراشتن بود. به شکل هرم پلکانی با قاعده مربع از خشت گلی پخته/ آجر، خام، آجر لعابدار بود. در آن سر در تاقی، ملات/ ملاط گچ، آهک، رس، قیر مخلوط بوده؛، تنبوشه برای آبرسانی، ناودان باران پیدا شدند.
خدایان ایلام 2 نوع فراگیر کشوری برای امنیت از هجوم همسایگان و زیستبومی زلزله، محلی برای مسایل داخلی با نام خاص به لهجه بومی بودند. دین ایلام از مادرخدایی به پدرخدایی در هزاره 2 ق.م.، بعد به شورایی با یک سرور مرد مطلقه دگردیسی یافت. با شتاب شهر نشینی صفآرایی مجدد و مشابه مقامات شهری در میان خدایان روی داد. خدا – مادر نیز جای خود را به یک خدای مذکر داد.
در هزاره 3 ق.م.، بزرگ مادر خدایان از سایر خدایان برتر بود. آنها با الگوی خانواده و تقسیم کار محاط غیبی، راس امور مهم و در زندگی مردم موثر بودند: هجوم خارجی، تیمار ضعیفان، دبه در آوردن در معاملات تجاری شفاهی، نفاق خریدار و فروشنده. کریریشا هم خدای محلی هم خدای کشوری کرانه خلیج فارس، جنوب شرقی مادر خدایان بود. از 2 واژه کری: الهه، ریشا: بزرگ. پادشاهان و حاکمان معابدی وقف او کردند. درهم تنیدگی دین و دربار آغاز شد.
لوح گلی از 2240-2270 دوره ی هيتا شاه 11 سلسله ی اوان ایلام همزمان با نارامسین شاه اکد میانرودان بود. مجمع/ پانتئون 37 خدای ایلامی بر 6 ستون لوح شاهد پیمان دوستی 2 شاه آمد. پینی کر مونث اول بود بعد هومبان مذکر نفر اول شد. ناهونته بمعنی خورشید در آغاز نانهونده بمعنی آفریننده روز بود. بعدی خدای ماه، پدر یتیمان، بود. وفور یتیمان ناشی از جنگها و امراض واگیری بود. هوتران فرزند هومبان خدای کشوری و کی ریشنا بود. در لوحی آمد: “ای پینیکر الهه و شما ای خدایان نیکوی آسمان، بشنوید! شاه نوکر باوفای ناهونته است.”
در هزاره 2 ق.م. هومبان مقام 3 با فره ویژه فرمانروا، سرور آسمان و همسرش بانوی آسمان با پیروان محلی، بود. پینیکر و بعد کی ریشنا همسر بزرگ نام گرفتند. هوتران مقام 15 و ناهونته مقام 5 بودند. اینشوشیناک که شاه تابعش بود، “سنجنده ارواح،” داور مردگان، به دو الهه راهنما بنام های ایشنی کاراب و لاگا مال فتوا داد تا راهبه ها را به حضور پذیرفتند. خدایان نشانه قانون بودند: تا زمانی که بشر، حتی پادشاهان، در روشنایی زمین راه روند، باید به خدای خورشید وفادار باشند. اما هنگامی که به قلمرو تاریکی رسیدند، تابع داور مردگان شوند.
خدای آسمان، توان نفرین یافت. بعدها در شوش پایتخت، بزرگ بانوی معبد پینیکر، الهه بومی جدا بود. آشوریان پینیکر را شبیه ایشتار /عشتار همتای اینانای سومری، مرتبط با الهه عشتروت سامیان شمال غربی خواندند. بزرگ مادر خدایان، ایشتار یک الهه برتر، نشان از عهد مادر سالاری بود. در اساطیر بابلی ایشتار خدای عشق و باروری بود که عاشق تموز شد. ولی تموز با حمله یک گراز کشته شده؛ به دنیای مردگان یا دوزخ آرلو برده شد. با شکست دولت، خدایان هم مردند؛ بی آنکه به امور مردم لطمه وارد آید. فاتحان این را دانسته؛ پس از فتح معابد را تخریب کرده؛ بتها را به یغما/ هجرت بردند. برخی خدایان در تمدنهای همجوار شبیه بودند. پس زیستبوم و مرحله تجارت آنها یکی بود.
گال/ خدای بزرگ کشوری، شیموت/ سیموت خدای کشوری، برجستهتر از همه، «قاصد نیرومند خدایان» با منزت / همسر، پی نیکیر/ بزرگ مادر خدایان و سرور مانا، روهوراتیر/ خدای محلی انزان با هیشمتیک/ همسرش، بودند. پس از حمله آشور در هزاره 1ق.م. پینی کر مادر خدایان محلی پایدار ماند. نوسکو/ خدای آتش، اَدَد / خدای هوا با نین الی/ همسرش، ایشنی کاراب/ الهه سوگند، نپراتپ/ الهههای روزی دهنده بودند. 3 واژه خدا خنثی، ایزد مذکر، الهه مونث مترادف بکار رفتند.
خدایان توان رازناک غیبی کیتِن، فر ایزدی مشابه هاله ماه نماد قدرت داشتند. آن را برای حمایت و حتی تنبیه به کار بردند. لذا بتهای کوچک با کیتن توانمند بودند. این کوچکتر شدن بتها نسبت به بتهای غولین آشور، اکد، سومر به تجرید خدای غیبی اهورا، یهوه تکامل یافت. به زبان اکَدی «کیدِنُو» بود. کیتن هُومبَن/ فره ایزدی ویژه فرمانروایان هم بود. شاه نماینده زمینی و سلطه کیتن آسمانی، سلطه خود را بنا بر حمایت رازآمیز کیتن، احترام رعایا، ارتش پنداشت. در 3 هزار سال تمدن شمار ایزدان کمتر شده؛ یا جابجا شدند. ایزدان هم زندگی خانوادگی داشته؛ در مجسمه ترکیب سر-انسان با تن- گاو در نماد هوش و شکیبایی بودند. آنها نگهبان نخلستان، با نظر قربانی، حامی امنیت پیروان بودند.
کاهنان در معبد از هر دو جنس بوده؛ بیانگر برابری زن و مرد در 4 هزار سال پیش بود. این برابری در خدایان آنها هم وجود داشته که در ایران سده 21 وجود ندارد. در راس ساختار کارکنان معبد، کاهن بزرگ در دربار نفوذ داشت. او در لشگر کشی همراه پادشاه بود. ازدواج با محارم در دربار رایج بود. بنا بر تصاویر مُهرها و اشیاء کوچک هزاره 3 ق.م. در مراسم مذهبی عریان یا پوشاک رسمی بودند. گرمی هوا در تابستان تا 50 درجه سانتی گراد بود.
کاهنان، کاهنه ها، خادمان به امور عبادی، نظافت، مرمت پرداختند. برخی کاهنه ها، خادمان الهه بزرگ، در ازای خدمت، جو مطالبه کرده؛ دریافت کردند. در فروش خانه همکار پیشه وری، سند مالکیت را کاهنه ای با ناخن خود مُهر زد. اثر ناخن بر لوحه است. کاهنان بر املاک موقوفه معبد، هدایا به خدایان نظارت داشته؛ غیبگو هم بودند. گاهی به عالم خلسه هم رفتند. آنها فرمان خدایان را در جگر و اعضای دیگر گوسفند قربانی جویدند. آنها اساطیر را با اعتقاد آمیخته؛ در معبد تکرار کردند. خدمتکاران پینی کر یا کری-ریشا مستغلات داشته که به زوار و تاجران اجاره دادند.
قدرت هر دین به نیروی قهریه دولت بستگی دارد. حاکمیت برای کنترل مردم دین را رسمی کرده؛ قانون را بنا بر استبداد فردی و عقیدتی در آورد. دین با قبضه قدرت سیاسی مخالفان را سرکوب کند. اختلاف با ادیان همسایه منجر به جنگ شود. کتب، لوحه های میانرودان، برخی کتیبه های ایلام از خدایان و باورهای پیروان سخن گویند.
پیروان هویت، آرامش، نقشه راه سعادت در دین گیرند. معابد و الهه ها در باور پیروان مهم بوده؛ تخریب شان باور پیروان را مخدوش نکرد. مردم هدایا به الهههای بومی و کشوری آوردند. عقاید نادرست و درست با حمایت قدرت مطلقه فردی یا حکومت مشورتی گروهی ضبط اند. در تاریخ، عقاید درست منطبق بر منطق، تجربه، طبیعت، کاربرد در مدنیت اند. آنها در قانون، مهندسی، اخلاق صنفی برای بهبود زندگی مردم، تکامل جامعه، افزایش تولید بکار روند.
بسیاری از این عقاید مانند باورهای سرخ پوستان، بومیان اقیانوسیه، قبایل آفریقا ناپدید شده؛ یا در عقاید جدید بازتولید شده اند. برای بررسی تاریخ، باید عقاید عتیق با علوم جدید طبیعی و انسانی را بکار برد. درستی نقل قول از گذشتگان، دیگران، مشاهیر با علوم راستی آزمایی شده تا سد ترویج خرافات شود. تا تاریخ، نشخوار نظرات غلط عتیق نشود.
مناسک تمرین عبودیت در دین با اعمال و عبادات، وجه اهدایی به کاهنان، پذیرش فرمان شاهان اند. مناسک حج اسلام اینها یند: اعمال و عبادات حج، طواف کعبه، دویدن بین صفا، مروه، اقامت در عرفات، قربانی کردن. از عروسکهای معبد، کتیبه ها، حجاریها قربانی گوسفند، حالت خضوع و خشوع، اسناد مستغلات مناسک ایلامی دیده شوند.
عمر دین، مانند هر پدیده اجتماعی است: چرخه حیات زایش، بالش، میرش دارد. ایلام از هزاره 3 تا 1ق.م. بنا بر تغییرات زیست بومی و هجوم اطرافیان از مادرسالاری به پدرسالاری و زوال رسید. در ۲۰۹۴ ق.م. ایلام را شولگی، دومین پادشاه اور حاکم بر آشور و بابل میان رودان فتح کرد. ایلام در ۲۰۰۴ ق.م. با شکست اور از سومر آزاد شد. در ۶۳۹ ق.م آشوربانیپال شاه آشور، ایلام را گرفت؛ با غارت شوش؛ خدای کشوری معدوم کرد. این خدا کشور و خود را نتوانست حفظ کند. سرانجام منطقه سوزیانا یا شوش در امپراتوری هخامنشی با منشور آزادی ادیان کوروش کبیر ادغام شد. آیا شوش یا سوزیانا همان خوز است؟
آغاز دین در شهر پاسخ شفاهی به پرسش حیات و آخرت، تبلیغ تخیل شخصیتی کاریزماتیک، انطباق پاسخها با مرحله اجتماعی است. سپس گفته های این شخصیت کتابت یافته؛ در مراکز پرستش تکرار و تصفیه شوند. نخبگان دیگر با این نظرات مجادله کنند. پس از شکست، اهالی خدای خود را عوض کنند. پس توان باورهای شان، به شمار پیروان بستگی دارد؛ نه خود باور. با زوال پیروان، باور هم ناپدید شود. با رشد شهرنشینی اساطیر به ادیان و داستان نویسی تکامل یافتند. شِلایرماخِر ۱۸۳۴-۱۷۶۸ هرم ادیان را در تاریخ اینگونه خلاصه کرد: بدویِ آنیمیسم/ جاندارانگاری در پایین مانند آفریقا، چندخداباور در میانه مانند هند و یونان، توحیدی چون مسیحی در غرب و یهود در اسراییل. در اساطیر، بعد زمان در کمیت سالها ناهنجار است. رستم 700 سال، زال چند 100 سال، نوح 950 سال زیست. در عصر اسطوره یادمان شخصیت بخشی از عمرش محسوب شود. نیز روند همزمانی ، پیشی، پسی رویدادها در اسطوره مخدوش شود.
باور از تولید مثل جانوران و گیاهان گذشته؛ به آخرت و رستاخیز راه یافت. شامان واژه مغولی ست بمعنی عابد هادی نیروی غیبی به جهان مادی برای شفا، دمیدن فره ایزدی، پیشگویی. شامان تخیل، پاسخ پرسشهای محفلی، بیان قوی داشته؛ نبض مخاطب را هم خوب داند. طالع بین، دعانویس، جنگیر جلوه های آن در سده 20 بودند. پیران و شامانها تاریخ زیستبوم و جامعه را برای پیروان روایت کردند. بمرور این قصه ها برای جوانان تکرار، ادبی تر، شاخ و برگدار شدند.
باور مومن در مغز در هجوم خارجی ثابت ماند. او باز از بتها امید کمک در امور فردی داشت؛ دعا برای حاکمان کرد. این اغماض مهلکه با منطق روزمره رابطه با یک فرد دیگر تناقض دارد. کسیکه زیر پیمانش زده؛ مومن رابطه با او را بازنگری کند. باور به ایمان، معجزه، شفا با استناد به مدارک، مقایسه با ادیان همسایه، اساطیر همزمان انجامد.
مراسم، پرستش با موسیقی و اوراد همراه بودند. در کلیسای مسیحیت زبور و مزامیر انجیل و تورات را خواندن گروهی/ کر و آلات موسیقی ارگ تلاوت کنند. روغن پاشی/ رنگرزی، فدیه گوسفند هم رسم بود. در ۲۲۵۰ ق.م.، پادشاه کوتیک اینشوشی ناک، به رامشگران حقوق داد تا بامداد و شامگاه جلوی معبد وقفش بنوازند و آواز بخوانند. قربانی روزانه نیز رسم بود. در مراسم افتتاح ۲۰ مشگ روغن/ رنگ به دروازه معبد پاشیدند. شاه گفت: «یک گوسفند در معبد بالا و یک گوسفند در معبد پایین ذبح شود» تا بین پیروان تقسیم شود.
معابد را دربار ساخت. پس هیرارشی معبد جیره خوار دربار و نذر خور پیروان بود؛ مانند سده 20. معابد الهه سوم بنام پارتی را هم پرستیدند. معبد آجری زیگورات چغازنبیل حومه شوش از 1250ق.م بجا ماند. چغازنبیل 5 هزار آجرنوشته در وصف و علل ساخت دارد. مراسم دینی و قربانی گوسفند در حیاط انجام شدند. مجسمه گاو نر کوچک با توان کیتن برای حراست از چشم بد بود. میله های شیشیه مارپیچ در رأس زیگورات اتاقک مقدس یا کوکونو داشت. بدنبال کشف نفت در آغاز سده 20 تمدن ایلام زیر تل خاک پیدا شد. رک: خشتهای جاویدان اوراونتاش، یوتیوب.
در ۱۲۵۰ ق.م. اونتاش ناپیریشا، پادشاه ایلام، برای ستایش اینشوشیناک، الهه نگهبان شهر شوش، «دوراونتاش» به معنای شهر اونتاش را ساخت. «چُغا» به معنی تپه و «زنبیل» به معنی سبد به لری است. وجه تسمیه شبیه سبدی واژگون است. این زیگورات در حمله آشور بانیپال به ایلام در ۶۴۰ ق.م. ویران شد. ویرانههایش را در۱۹۵۱-۱۹۶۱ رومن گیرشمن باستانشناس فرانسوی حفاری کرد. رک عبداللهی
در چغازنبیل، تندیسهای کوچک گاو از گل پخته و مزین به سنگ لاجورد، بجا ماند. بنا بر کتیبه معبد، خدای خورشید ناهونته بیشه مقدس وقفی داشت. شاید چراگاه گوسفندان فدیه بود. دو معبد ناشناخته غربی و جنوب شرقی در حصار دوّم چغازنبیل هم بودند. با حمله همسایگان معابد و بتها تخریب شدند. نیروهای جادو اکنون در پردیس این معابد غایب اند. یعنی آن خدایان مردند. پس از خروج مهاجمان، مومنان دو باره رفتار عبادی خود را تکرار و بازسازی کردند. چرا بتها با کمک به مومنان در دفع دشمنان، هحوم آنها را خنثی نکردند؟ حمله های شدید معابد، کتب، آثار، کاهنان را نابود کرده؛ بدون این که نیروی غیبی قدر قدرت از پیروان حمایت کند. پس این خدایان اختراع تخیل پیروان بودند.
زیگورات هرمی با قاعده مربع، 4 سو به شمال، جنوب، خاور، باختر با پلگان عریض به طبقه 2 برای کاهنان بود. دیوارها مایل بوده تا باران بزیر رفته؛ آب در بالا جمع نشود. در معبد فوقانی آجر پخته و قیر بکار رفته؛ تا جلوی نشت آب به داخل ساختمان را گرفته؛ به بیرون رود. این معبد با خشتهای بخط میخی، 12 محراب برای خدایان و الههها داشت. رک جینا ترومن.
در محراب/ چاپل، جدولی برای خون قربانیان و شراب مقدس بود. در آنجا تندیس گوسفند، بز، لاک پشت از چوب، مفرغ یا سنگ را آویختند. ظروف و سلاحهای گوناگون شمشیر، تبر، نیزه گذاشتند. پرستشگاه را فرمان روایان و افراد متنفذ وقف کردند. تمدن ایلام درهم تنیدگی دین و دربار را از 5هزار سال پیش نشان داد. عوام هدایایی چون زینت آلات، مخروط گل رس به قد ۶ سانتیمتر با تلاوت اوراد آوردند. خط هیروگلیف در ۲۲۲۰ ق.م. متروک شد. دو سطر عمودی آن در مخروط بودند. پایان سطر بعدی دعا به خدا برای سلامت شاه بود: «شاه سرزمین سلامت باد.»
جلوی هر معبد، تندیس کوچک شیر، گاو، جانور یا گریفون بود. کیتن، یا نیروی جادوی آنها برای حفاظت کافی بود. آشور بانیپال با تخریب شوش در 640ق.م. گزارش کرد: “گاوهای وحشی را که زینت دروازههای معبد بود از جای برکندم. معابد ایلام را با خاک یکسان کردم. خدایان و الهههای آن را بر باد دادم. سربازانم وارد بیشهٔ مقدس آن شدند، جایی که هیچ بیگانه در آن پای ننهاده یا حتی به کنار آن نرسیده بود. آنها در آتش سوختند. سردابهای گور پادشاهان ایلام را ویران کردم. استخوانهای آنها را به آشور بردم.” آنها به جهان دیگر باور داشتند. با جلوگیری از اهدای غذا و آشامیدنی، این فاتح روح آنها را آزرد.
لوحهای سدههای بعد گوسفند قربانی کردن را بیان کردند: در معبد، در برابر تخت و مجسمه فرمانروا با انگیزه سیاسی؛ در عزیمت سربازان به جبهه، در برابر تندیس شیر دروازه شهر شوش. در نقش برجسته نیایشگاه نارسینا مراسم مذهبی با حمل مجسمه، قربانی برای خدایان، کتیبه های میخی ایلامی است. دسته راه اندازی، کارناوال موسیقی و رقص، قربانی گوسفند، صرف خوراک گروهی داشتند. در جنوب شهر ایذه ۴ نقش برجسته “اشکفت سلمان یا نیایشگاه تاریشا” از مراسم مذهبی در ۲۷۰۰ ق.م. حک شدند. البته عادت به عبادت و وعده رستگاری در جهان پس از مرگ برای مومن شاید جذاب باشند. ورد خوانی برای اراده و اجرای اهداف شخصی مفید است. در کتب و آثار سنگی در میانرودان و ایلام جملاتی از آیات دینی یافت شوند. عیلام بمعنی کوه در ترجمه فارسی 1928 عهد عتیق/ تورات و الواح آشوری و ایلام در آثار سده 20 فارسی بکار رفتند.
اوراد، بصورت جمله و نقل قول افسانه، اساطیر، سرود در منطقه خوانده شوند. آثار سنگی، خطی موزه ها، تحلیل ی سده 20 عالمان اوراد را بطور قیاسی، تکاملی، علمی بازسازی کردند. اقلام حجاری نقش زنی با دم ماهی، 2 مار در دست، درختان، حیوانات، ستارگان، خورشید مار قدسی؛ نام چند ستاره صور فلکی را نشان دهند. فرمول ثابت آنها تا به امروز، دعا روی سامانه لیمبیک پاداش و تنبه اثر گذارد. این وعده ها با ابعاد آسمانی، باور به جهان پس از مرگ، مرثیه بر مزار یا در معبد- شباهت به اکنون دارند. مرگ و مرض عزیزان هم با ورد، بدون دارو و شفا 50-50 بود. ولی باز مومن به وردخوانی ادامه دهد.
تاثیر از باورهای گذشته و اثر بر آیندگان را شرق شناسان در 2 سده گذشته انجام دادند. ازجمله گیرشمن. در دین ایلام ریشه هایی در کوهپایه های زاگروس با ادراک زمان در رابطه با فصول کشاورزی، گذشته، حال، آینده؛ جلگه شوش با بروج زودیاک و سرنوشت انسان در آسمان؛ میانرودان با افسانه ها و خدایان سومر، اکد، آشور، بابل، آذربانی ماد، مهرگرایی تمدن جیرفت دیده شوند. صور فلکی، نیروهای طبیعی، حتی دریا پرستش شدند. صور فلکی با تقویم قمری، اجرام قدسی، حاکم بر تقدیر افراد بودند. عناصر اسطوره ها در آداب و مناسک ادیان بعدی بازتولید شوند. بنا بر علوم جدید عناصر درست تخیلی بازشناخت پذیرند.
منابع. 2023/01/24 فاکتها از ویکی پیدیا با ویراست آورده شده اند.
جینا ترومن Iraq’s Answer to the Pyramids- BBC Travel 23 Aug 2022
م ح خواجه عبداللهی، خشتهای جاویدان دوراونتاش ۱۳۸۳ مستند https://www.youtube.com/watch?v=GKfBtNpJ2WQ