درکل خود همین طرحیکه از کارت مبایل ده فیصد مردم افغانستان در خزانه دولت جمع میشود یک طرح بدی نیست. ولی مشکل دولت وحدت ملی این است که همیشه بیکاره ترین ، بی سواد ترین اشخاص را در پست های مهم دولتی خصوصا تخنیکی نظر به روابط شخصی و مذهبی و قومی و لسانی و رنگی شامل کار میسازند و به انسانهای کارا و کارکن اصلا اجازه نمیدهند تا با یک عالم تجربه و صداقت کارکنند.
اول باید یک پروگرام دیتابیس پروفیشنل یا حرفه ایی قیمتی مالی و حسابی از یک کمپنی بسیار نامدار دنیا که عموما در این بخش دنمارک ، بلغاریا و امریکا پیشقدم اند میخریدند. بعد یک تعداد زیاد انجنیران و اهل کار افغانی را تریننگ میدادند تا بصورت درست این کار را میاموختند بعد این پروگرام را در وزارت جلییله یی مخابرات به اصطلاح نصب یا انستال میکردند بعد از امتحان این پروسه را شروع میکردند.
همواره و ربع وار باید به ملت در مورد مقدار جمع آوری شده ، مصرف و درک مصارف که عموما در تاسیسات عام المنفعه خصوصا یک شفاخانه مجهز قلبی ، یا سرک و یا …… میبود باید به مردم و ملت گزارش میدادند. تا ملت مانند ملت های دیگر تشویق میشدند و مانند کشور های دیگر به دولت شان نزدیکتر و دلبسته تر وآماده بیشتر کمک و همکاری میشدند.
اما نه همانطوریکه گفته شد قدرت در دست یکتعداد زیاد بی سواد و ناکاره و دزد که نظر به روابط مختلف آمده اند داده شده تا این ملت و این کشور را هر چه بیشتر دربدر خاک بسر تر کنند. مشت نمونه خروار همین ده فیصد کارت مبایل است که صورت حساب اش گم و خوداش به جیب ها رفته است. پول بیچاره ترینان و غریب ترینان که امید وار هستیم آه سزایش دامن دزدان و قدرتمندان و بیکارها و بی سوادان و دروغگویان را هم دراین دنیا و هم در آن دنیا بگیرد که میگیرد انشا الله را به جیب زدند.
یادداشت:مقصد از بی سواد ترین و با سواد این نیست که یک شخص یک چند کلمه انگلیسی بداند و یا دیپلوم از کچه کری پشاور و یا هم از مشهد و یا یگان کشور غربی و یا هم داخل وطن پول بدهد و سند تحصیلی لسانیس و ماستر و …. جور کند بعد نظر به علایق شخصی بیاید و در هرجای که دل اش شد پست را به اصطلاح به زور اشغال کند.
مقصد از باسواد بودن همان است که یک شخص چقدر میتواند در ساحه عمل یکجا با تحصیلات و دانش و تجربه اش موثر و کارا یعنی (Effective and efficient) واقع میشود.
رامین احمدیار