در بارۀ فدراسیون روسیه، پوتین و …
ادامۀ مروری بر پیام رئیس جمهور ولادیمیر پوتین خطاب به مردم روسیه
ا. م. شیری
دو روز پیش (۶ تیر- سرطان)، پیام رئیس جمهور پوتین در رابطه با شورش گروه نظامی «واگنر» خطاب به مردم روسیه را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادیم و نقد خود به دولت روسیه و به بخش نسنجیدۀ پیام پوتین را بصراحت بیان نمودیم و در پایان همان یادداشت، برخی از دلایل حمایت و پشتیبانی خود از فدراسیون روسیه و پوتین را برشمردیم (مروری بر پیام رئیس جمهور ولادیمیر پوتین به مردم روسیه).
اینک، ادامه مبحث و ارائۀ چند دلیل دیگر در رابطه با درستی حمایت و پشتیبانی از حاکمیت فدراسیون روسیه و رهبر آن، ولادیمیر پوتین:
زمانی که پوتین در سال ۲۰۰۰ در رأس هرم قدرت فدراسیون روسیه قرار گرفت، کشور در اثر خیانت دارودستۀ باریس یلتسین با مدیریت ۱۳۰ نفر مأمور سازمان سیا در دستگاه او بطور رسمی (تعداد غیررسمیها مشخص نشده)، در لبۀ پرتگاه قرار گرفته بود؛ اقتصاد ویران شده، جامعه در نتیجۀ تحمیل ناگهانی فقر و بیکاری عمومی و در اثر شوکهای پیایی در سر در گمی بهتآوری بسر میبرد؛ ارتش در آستانۀ از همپاشیدگی قرار داشت…
بدنبال به قدرت رسیدن پوتین، فدراسیون روسیه روند فاصلهگیری از خط غربگرایی را به تدریج، اما با قاطعیت آغاز کرد. مبارزه با گسترش پیمان تروریستی ناتو، علیه سلطۀ امپریالیسم آمریکا، جهان تکقطبی و دلارزدایی از اقتصاد خود را شدت بخشید و با قطعیت تمام، حملات امپریالیسم به یوگسلاوی، افغانستان، عراق و سایر کشورها، از جمله، نابودسازی لیبی را بشدت تقبیح و محکوم کرد. ورود روسیه برای دفاع از دولت قانونی جمهوری عربی سوریه در سال ۲۰۱۵، نقطۀ عطف مخالفت و رویارویی مستقیم آن با غرب امپریالیستی به سردامداری امپریالیسم مهاجم آمریکا بود.
فدراسیون روسیه و جمهوری خلق چین مبتکران و طراحان اصلی کشورهای گروه بریکس، سازمان همکاری شانگهای، اتحادیۀ اقتصادی آوراسیا برای مقابله با غرب امپریالیستی بودند و هدف از همۀ اینها ایجاد نظم نوین جهانی مبتنی بر برابر حقوقی کشورها و ملتها در مقابل نظم تهاجمی موجود آنگلوساکسونی غرب است که به هیچ صراطی غیر از توسل به زور و تجاور به هر کشور «نامطلوب» مستقیم نیست.
چین و روسیه بعد از شروع بحران ساختاری سرمایهداری، روند جدایی از غرب را به شکل مبارزه با تروریسم دلار شدت بخشیدند و بدرستی بر نقش تروریسم دلار، بعنوان ابزار صدور بحران و جنگ تأکید کردند.
روابط سیاسی، اقتصادی- تجاری و نظامی- امنیتی چین و روسیه در دورۀ رهبری پوتین تعیمق یافته و معاهدات مودت، همگرایی و همکاری منعقده بین آنها در همۀ زمینهها به دقت پیگیری و اجرا میشود.
فدراسیون روسیه در سال ۲۰۲۱، ۳ رزمایش بزرگ نه با سردستۀ قلدران جهان، بلکه با مشارکت ایران و چین برگزار کرد.
لازم است به خلاصۀ فوقالذکر اضافه کنیم، که پوتین طی سخنرانی خود در کنفرانس امنیتی مونیخ در سال ۲۰۰۷، به غربیها هشدار داد که روسیه دیگر آن روسیۀ سالهای ۹۰ نیست و حق دفاع از منافع ملی، امنیت و تمامیت خود را محفوظ میدارد.
بموازات اینها، نظر و نگاه پوتین به علم کمونیسم، به اتحاد شوروی و سوسیالیسم همواره متناقض بوده است. او موفقیتها و دستاوردهای علمی، صنعتی، اقتصادی و اجتماعی اتحاد شوروی در دوره رهبری استالین و بخشاً بعد از آن را همواره ستوده و بر حقانیت سوسیالیسم تأکید کرده است.
پوتین با مطالعۀ برنامۀ حزب کمونیست فدراسیون زیر عنوان ده گام بسوی حاکمیت خلق، ضمن ارزیابی مثبت از آن و منوط کردن اجرای آن به تصمیم دولت، از حزب کمونیست قدردانی کرد و گفت کمونیسم هیچ چیز بدی در ذات خود ندارد…
پوتین بارها و بارها تجزیۀ اتحاد شوروی را بزرگترین فاجعۀ قرن بیستم اعلام کرده است. حتی در یکی از نشستهای مجمع اقتصادی والدای، در پاسخ به اظهارات هنری کیسنجر مبنی بر اینکه به محض شنیدن خبر انحلال اتحاد شوروی شامپاین باز کرده و جشن گرفته است، چنان بر کیسنجر تاخت که شاید برای هیچ کس قابل تصور نبود. او خطاب به کسینجر گفت: جشن گرفتن چنین فاجعۀ عظیم واقعاً حیرتآور است! بعبارتی، واقعاً شرمآور است…
پوتین این مادۀ پیماننامۀ تشکیل اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی را دایر بر اینکه همۀ جمهوریها تا سرحد جدایی و تعیین سرنوشت خود آزاد هستند، حاصل فکر لنین میداند. البته، همینطور هم هست و حتی استالین در مقام کمیسر ملل، با این ماده مخالف بود. اما در نهایت نظر لنین در معاهده ثبت شد.
از این رو، پوتین لنین را به بمبگذاری در زیر پایههای اتحاد شوروی متهم میکند. او معتقد است اگر چنانچه این ماده در پیماننامۀ تشکیل اتحاد شوروی گنجانده نشده بود، سه نفر آدم (باریس یلتسین- روسیه، لئونید کرافچوک- اوکراین و استانیسلاو شوشکویچ- بلاروس) نمیتوانستند معاهدۀ تشکیل اتحاد شوروی را لغو و اتحاد شوروی را منحل کنند. و دلیل اصلی مخالفت پوتین با لنین نیز همین است.
با این همه، پوتین ۱۲ ژوئن، روز «استقلال» فدراسیون روسیه را جشن میگیرد. استقلال از کدام کشور؟ این هم از عجایب مواضع اوست!
برای اجتناب از اطالۀ کلام، در پایان لازم است این واقعیت را بطور فشرده یادآور شویم که بر خلاف تصور کائوتسکی «مرتد» که همۀ کشورهای دارای ساختار سرمایهداری را امپریایستی تعریف میکرد و پیروان او امروز نیز چنین تعریفی ارائه میدهند، نه جمهوری فدراسیون روسیه یک کشور امپریالیستی است و نه ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور آن برغم یکسری تناقضات در نظریاتش، شباهت و وجه مشترکی با مقامات و گردانندگان جهان امپریالیستی دارد.
افزون بر این، لازم به ذکر است مقدمات جنگی را که غرب امپریالیستی امروز در قلمرو اوکراین علیه روسیه، یعنی علیه نوک پیکان مبارزه علیه نظم کهنه، تروریسم دلار و سلطۀ امپریالیسم پیش میبرد، در دهۀ ۹۰ قرن بیستم در قالب گسترش ناتو تدارک دید و از سال ۲۰۱۴ با کودتای ضددولتی و به قدرت رساندن فاشیستهای تحت امر خود در اوکراین، مرحله به مرحله به اجرای آن دست زد. بنابراین، جنگ در قلمرو اوکراین، نه جنگ بین قدرتهای امپریالیستی، بلکه، یک جنگ دفاعی از طرف فدراسیون روسیه است برای تأمین و تضمین امنیت و تمامیت خود و ممانعت از گسترش آتش جنگ امپریالیستی به سراسر جهان!
«در خانه اگر کس است، یک حرف بس است».
برای اطلاعات بیشتر، مطالعۀ مطالب مندرج در پیوندهای زیر پیشنهاد میشود:
ــ ایالات متحده آمریکا تروریست اصلی جهان
ــ حرکت سیل پول در جهت مخالف در جهان
ــ صادرات دلار و جنگ- بنیان اقتصاد آمریکا
ــ در راه تشکیل ائتلاف ضد دلاری
۹ تیر- سرطان ۱۴۰۲