درس عبرتی از چین
![](https://mashal.org/media/logo_new.jpg)
به قلم یونس غیاثوند، ۹ اردیبهشت، ۱۴۰۱ خورشیدی
سال ۱۹۷۹ میلادی، مصادف با ۱۳۵۷ خورشیدی، دو حادثه در ایران پهلوی و چین سوسیالیستی رخ داد: اولین حادثه انقلاب ۵۷ بود که اخبار آن تن هر دولت غربی را میلرزاند. زیرا دیگر ایران تفنگچی آمریکا در غرب آسیا نبود و مسئولین این انقلاب با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، ایران را وارد عصر جدید سیاسی خود کردند؛ دومین حادثه که در آن زمان از نظر افکار عمومی مهم نبود و کمتر کسی به آن توجه داشت، اصلاحات اقتصادی ۱۹۷۹ چین بود که با سرکردگی اصلاحطلبان این کشورهمچون دنگ شیائوپینگ رقم خورد و حاصل آن ایجاد هژمونی اقتصادی چین بر بازارهای جهانی است که منجر به ترس عظیم آمریکا از این کشور شده است.
سال ۱۹۷۶، سال سرنوشتسازی برای ملّت چین بود. آنها رهبر بزرگ خود، مائو تسه تونگ را از دست داده بودند، کشور دچار خلاء قدرت شد و دو جبهۀ در حزب کونیست، به عنوان حزب حاکم بوجود آمدند. دستۀ اول کسانی بودند که خواستار ادامۀ شیوۀ حکمرانی اقتصادی- سیاسی مائو در قالب انقلاب فرهنگی و مبارزه با سرمایهدوستان بودند و رهبری آنان را بانو چیانگ همسر مائو و رؤسای انقلاب فرهنگی بر عهده داشتند. دستۀ دوم، اصلاحطلبان وطنپرست بودند و بر این باور بودند که شیوۀ اقتصادی مائو و همپیمانان سیاسیاش منجر به رکود در سطح توسعۀ زندگی مردم و در حوزههای فناوری و کشاورزی و صنایع سبک گشته بود. حق با دسته دوم بود. در ادامه، به آمارهای اقتصادی دوران مائو می پردازیم.
در دورۀ مائو، سیاست اقتصادی از حالت سرمایهداری به سوی سیاست اقتصادی سوسیالیستی و عدالتمحور رفت و با محوریت برنامههای پنج ساله و برنامهریزی مرکزی برای امور اقتصادی سراسر کشور، توجه فراوان و حتی بیش از حد به صنایع سنگین و بخصوص فولاد شد. در حالی که چین با داشتن جمعیت زیاد، تنها ۲۰ درصد زمینهای قابل کشت را تحت اختیار داشت و هر فرد تحلیلگر منصفی میداند که دولت چین میبایست توجه خاصی به تولید محصولات کشاورزی و صنایع سبک، به ویژه، گندم میکرد. از سال ۱۹۴۹ تا ۱۹۸۰ که سیاستهای اقتصادی مائو بر چین حکمفرما بود، شاخص تولید گندم که در سال ۴۸ میلادی، چیزی نزدیک به صفر بود. فقط تا سال ۸۰ میلادی به کمتر از ۱ رشد یافت! این رشد کم تولید گندم در چین پرجمعیت به معنای این بود که در صورت وقوع بلایای طبیعی، جنگ و … کشور بشدت دچار کمبود گندم و نان و آرد میشد. در حالی که شاخص تولید فولاد در سال ۴۹ از صفر، به ۵.۵ در سال ۱۹۸۰ رسید و تولید فولاد در کشور به سرعت افزایش مییافت.
در نتیجۀ همین عدم توجه کافی به مسئله کشاورزی، در اثر سیلابهایی که در اوایل دهۀ ۱۹۶۰ گریبانگیر چین و منطقه رود زرد آن، در واقع، قطب اصلی تولید نیازهای غذایی مردم شد و بیش از ۵۰ درصد از زمینهای آن را درنوردید، بدون اغراق، چین دچار یک قحطی در برخی از مناطق خود شد و نزدیک به ۱۰ میلیون نفر از مردم جان خود را از دست دادند. البته، دولت چین تلاش فراوانی بخرج داد تا بتواند با آزادسازی محصولات انبارشده، جیرهبندی غذا و … مردم خود را از شر قحطی نجات دهد. ولی به دلیل عدم تولید فراوان محصولات کشاورزی از قبل و تحریمهای ظالمانۀ آمریکا و اردوگاه سیاسی غرب و کاهش روابط اقتصادی با اتحاد شوروی در دورۀ خروشچوف، نتوانست تمام مردم را از شرّ این بلای هولناک مصون دارد.
دولت مائو، بخصوص از سال ۱۹۵۸، با کلید زدن طرح صنایع سنگین به نام جهش بزرگ به جلو، پودمان (پروژه) تقریباً رؤیایی و دستنیافتنی را تدوین کرد که از سال ۵۸ میلادی تا سال ۶۳ میلادی، دولت میبایست تولید محصولات مرتبط به صنایع سنگین را چند برابر کند و قشر عظیمی از کشاورزان را که قرار بود محصولاتی همچون برنج، گندم و جو بکارند، به سوی تولید محصولات صنعتی بیکیفیت همچون چدن در محلات خود جمعآوری کرد (البته تمامی محصولات بیکیفیت نبودند) و دولت با شعار ما از انگلیس سبقت میگیریم و … کاری را اجرا کرد که تنها بین سالهای ۵۹ تا ۶۰ میلادی، تولید گندم ۳۱ درصد کاهش داشت. در حالی که در طول همین دو سال، تولید فولاد ۱۰۷ درصد، سیمان ۵۹ درصد، ذغال سنگ ۳۹ درصد، برق ۹۴ درصد، محصولات پتروشیمی ۱۹۴ درصد و … رشد یافتند!
در سال ۱۹۷۹ میلادی، اصلاحطلبان بعد از کنار زدن تندروهایی همچون بانو چیانگ و مدیران انقلاب فرهنگی (۱۹۷۶-۱۹۶۸)، در سال ۱۹۷۶ و یک ماه بعد از فوت مائو، گذشتۀ ۳۰ سالۀ اقتصادی کشور را زیر ذرهبین قرار دادند و برنامۀ نوین و متعادل را در همان قالب برنامههای پنج ساله، امّا با بودجهبندی درست و با اولویت قرار دادن بخش کشاورزی، اصلاح دستگاه مدیریت و اجرایی مزارع اشتراکی و توجه کافی به صنایع سبک (همچون نساجی، تولید لوازم خانگی و…) کار خود را از سال ۱۹۸۰ از حالت نظریه به سوی اجرا در عمل بردند. حالا، روند پیشرفت و گسترش عدالت در چین را (۲۰۲۲-۱۹۸۰) مورد واکاوی قرار می دهیم.
بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۵، دولت چین با تبدیل مزارع اشتراکی به مزارع با مسئولیت خانواده (زمین تحت مالکیت دولت و کار با مسئولیت تمام بر عهدۀ یک خانواده میباشد و این نوع مزارع خصوصی نیستند) و به تبع آن، افزایش میانگین رشد تولید گندم و سایر محصولات کمی بالاتر از ۱۵ درصد، توانست تا سال ۸۵ میلادی، مشکل کمبود غلات و مواد غذایی را در سرتاسر کشور حل کند. از سال ۸۵ تا ۹۰ میلادی، دولت با تمرکز توجه خود به روی گسترش حجم تولید صنایع سبک و سنگین، گسترش سرمایههای خارجی در مناطق ویژه اقتصادی همچون منطقه شنزن (البته، نه توجه آنچنان بالایی) و افزایش صادرات و تعداد کارخانجات در مناطق ساحلی کشور، توانست به اهداف خود برسد و جلوگیری از خصوصیسازی مزارع، مؤسسات تولیدی در حوزههای صنایع سبک و سنگین و گسترش عدالت، ایجاد بیمۀ همگانی برای تمام جمعیت و حفاظت از محیط زیست ( از ۲۰۱۰ تا کنون)، مهمترین کاری بود که دولت چین چه در دهه ۸۰ و چه در دهههای بعد اجرا کرد. در نتیجه، رشد تولید ناخالص ملی سالانه از ۱۰ درصد فراتر میرفت.
در برنامههای پنج سالۀ بعدی، چین به سوی افزایش فناوری در تولید، خدمات و سبک زندگی پیش رفت و توانست برای اولین با در تاریخ این کشور و تا قبل از سال ۲۰۳۰ که قرار بود فقر تا این سال در جهان ریشه کن شود، ملّت چین زیر پرچم حزب کمونیست و با الهامگیری از معلم بزرگ خود، یعنی یوسف استالین توانست فقر را زود تر از موعد مقرر (۲۰۲۱ و در اوج کرونا) ریشه کن سازد و به تاریخ، بویژه به هوادادان فرانسیس فوکویاما، فیلسوف ساکن آمریکا ثابت کند، که لیبرال- دموکراسی پایان تاریخ نیست!
خلاصه مطلب این است، که ایران و چین از سال ۵۷ خورشیدی (۱۹۷۹ میلادی) اصلاحات سیاسی خود را آغاز کردند. ولی ما نتوانستیم عدالت اجتماعی و پیشرفت اقتصادی مثبتی برای مردم خود رقم بزنیم. افسوس، که تاکنون یک فرصت ۴۳ ساله را از دست دادیم. با این وجود، هنوز دیر نشده است!
منابع:
*- کتاب قرن چینی، نویسنده: ولفرام السنر، مترجم: خ. طهوری، تارنگاشت عدالت
*- ویکی پدیا، تاریخچۀ جمهوری خلق چین
*- ویکی پدیا، زندگینامه دنگ شیائو پینگ
*- پایگاه خبری تحلیلی انتخاب، تصاویر: روز مرگ مائو
*- آلفا هیستوری، باند چهار نفره
*- فایننشال تایمز، چگونه بازارها نسبت به جنگ تجاری آمریکا و چین در حال بازخورد دادن هستند؟
*- ریسرچ گیت، میزان رشد بازده محصولات کشاورزی در چین، ۲۰۰۵-۱۹۴۹.
*- ایجاد ساختار جدید اقتصادی و ساخت و ساز سوسیالیستی در چین، ۱۹۷۸-۱۹۵۰، نویسنده: عبدالسعید صوفی.
*- اقتصاد و مالکیت- دولت و بازار در چین امرور، اوراق مارکسیستی، پاورقی شماره ٢، سال ٢٠٢٠.