خانم ماریا دارو
در این مقطع زمان که گروه منفور؛ فاقد سواد و فرهنگ با افکار قرون وسطایی و معامله گر سایه تظلم را بر ملت ما افگنده است و درب معارف و مکاتب را بر روی بانوان شجاع و مستعد ما بسته اند؛ نباید احساس ناامیدی کرد زیرا قلم به دستان ما در داخل و خارج ازکشور پیوسته در نگارش ادامه میدهند و زبان و فرهنگ مان را با گلواژه های شان عطور زندگی می بخشند …
از این جمله نویسندگان مجرب و چیره دست یکی هم بانوی گرانسنگ و نویسنده کتب متعدد خانم ماریا جان دارو است که با وجود مشکلات محیطی شجاعانه می نگارد و برغنای معنوی ما می افزاید.
در همین روزها کتاب تازه شان تحت عنوان (اتاق شماره ۲۲) درآنلاین منتشر گردیده است.
در همین رابطه مصاحبه اختصاصی با این خواهرما انجام دادم و شما دوستان را به خوانش آن دعوت میکنم.
سوال – تاکنون چند کتاب و با کدام عناوین را نوشته اید و هموطنان ما از کدام مرجع می توانند آنها را بدست آورد ؟
جواب – جناب محترم ظفر گرامی وارث الشعرا شیوا بیان ؛ ژورنالست آگاه و فعال و نویسنده توانا ؛ خدمت شما وعلاقمندان کتاب عرض سلام و ادب دارم.
باید بگویم که تا حال هفت جلد کتاب در بخش های مختلف درغربت سرای کانادا طبع کرده ام.
اولین کتاب بنام آوای ماندگار زنان افغانستان بود که با تحقیقات چند سال از ( ۲۰۰۵ الی ۲۰۰۸) م- تکمیل و طبع گردید.
دومین کتاب بنام ( پابرهنه بازگشت) می باشد که سرنوشت یک خانواده نجیب و با عزت وطن ما دستخوش حوادث ناگوارجنگ های داخلی میشود؛ درسال (۲۰۰۹) م- در کانادا به طبع رسید.
سومین و چهارمین کتاب؛ یک کتاب خیلی ضخیم بود. می خواستم تحت عنوان تغییراتی حوادث سیاسی و تاثیر آن بالا فرهنگ و ادبیات طبع کنم.
اما زمانی که کتاب را برای بررسی و ادیت خدمت دانشمندان گرانقدرهر یک دکتورعبدالغفور روان فرهادی ؛ دکتور عنایت الله شهرانی و محترم عبدالله شادان فرستادم ؛ نظر لطف ایشان چنین بود؛ که باید کتاب را تحت دو عنوان جداگانه ترتیب و چاپ نمایم. بناٌ بخش هنرمندان تاریخ ساز تیاتر را جدا و متابقی هنردوستان و فرهنگیان و شعرا و نویسندگان را تحت عنوان چهره های جاودان به زیور چاپ آراسته گردید.
پنجم کتاب :
پوهاند سید سعدالدین هاشمی یک کتاب خیلی ضخیم را تحت عنوان ( نگاهی به نخستین کتاب در باره جنبش مشروطه خواهی درافغانستان ) را نوشته بود؛ برایم ارسال کردند تا در باره آن چیزی بنویسم.
البته درحدود ۱۵ الی ۱۷ صفحه تایپی در مورد آن کتاب نوشتم ودرسایت های افغانی معرفی کردم. بعداٌ پوهاند هاشی گرامی تصمیم گرفت و فرمودند که اندکی طویلتر بنویسم تا در کابل چاپ شود؛ زیرا ارسال کتاب من به آن ضخامت خیلی مشکل میباشد.
بنده در حدود (۱۵۱) صفحه؛ تحت همان عنوان کتاب ( نگاهی به نخستین کتاب درباره جنبش مشروطه خواهی درافغانستان ) نوشتم و درکابل با پرداخت هزینه مادی پوهاند هاشمی چاپ و رایگان به اختیار هموطنان ما گذاشته شد.
کتاب ششم :
خورشید شرق سید جمال الدین افغان میباشد که رفرنس اصلی آن کتاب بیدارگرعصر نوشته استاد فضل الرحمن فاضل ؛ ادیب و نویسنده چند کتاب اند؛ میباشد.
همچنان تحقیقات درباره سید جمال الدین افغان را از سایر منابع یعنی حدود نه جلد کتاب نویسندگان معاصر افغانستان نیزگرفته ام ودر حدود ۲۵۳ صفحه ؛ نوشتم. این كتاب نیز درکابل طبع شد و رایگان به هموطنان عزیز توزیع گردید.
وآخرین کتاب بنام (اتاق شماره ۲۲) می باشد.
این کتاب را درسالهای قبل نوشته بودم و منتظرفرصت؛ برای بررسی و دوباره خوانی آن بودم اما درنوشتن مقالات روزمره ؛ پیش برد سایت انترنیتی که هر هفته مطالب جدید منتشر میشود و هم حنان مصروف نوشتن مطالب ومعرفی کتاب دیگردوستان و نویسندگان ارجمند مصروف شدم ؛ نتوانستم آن را دوباره مرورکنم.
درهمین اواخر وضع صحی بنده خوب نبود وآن راعاجل ازبسترمریضی آنلاین منتشر نمودم… میدانم به بررسی و ادیت ضرورت داشت. اما ترسیدم که شاید عمر وفا نکند وشاید کتاب نزدم باقی خواهند ماند ؛ بناٌ ازخوانندگان محترم قبلا پوزش میخواهم.
در پاسخ بخش دوم سوال تان باید به عرض برسانم که تمام کتاب هایم درسایت ( mariadaro.com) موجود است و بدسترس علاقه مندان قرار دارد.
سوال : چرا کتاب اخیر تان را «اتاق شماره ۲۲» نامگذاری کرده اید؟
داستان این کتاب تراژیدی سرنوشت یک پسر جوان هموطنان ما را بیان میکند. حوادث ووقایع جنگ چهل ساله را که مردم عزیز ما گوشه های آن جنگ را دیده اند و برای نسل آینده ما بازگو میدارد.
در این جنگ چهل ساله هیچ برنده ای وجود نداشت ونخواهد داشت. بجز اجانب ذیدخل. بهای سنگین این جنگ را مردم عزیز ما پرداختند.
همانطورکه سیاست پشت و روی ندارد؛ جنگ هم ترحم ندارد. دراین بی رحمی بیشترین صدمه را زنان؛ جوانان؛ اطفال و کهنسالان دیده اند.
تصویر پشتی کتاب « اتاق شماره ۲۲» جنگ قدرت هشت ثور و راکت پرانی های جهاد را نشان میدهد. مردم عزیز ما از ترس راکت بازی های تشنه گان قدرت ؛ دواطلبانه به زندان پلچرخی پناه برده بودند. د رانجا چه دیدند؛ کتاب بیان میدارد.
سوال – درهرهنر سبک خاص وجود دارد وشما در نویسندگی کدام سبک یا (ژانر) استفاده می کنید؟
جواب – خدمت شما باید عرض کنم که شیوه نوشتاری من ریاستیک میباشد. به همین دلیل دوست دارم قصه های واقعی را به شکل رومان بنویسم؛ مانند کتاب ( پابرهنه بازگشت و اتاق شماره ۲۲ ) در این دو کتاب ازوقایع جنگ درکشور بحث گردیده است که خیلی تراژدی میباشد. بناٌ اگر شیوه رمانتیک در قصه و داستانهای تراژیدی داده شود؛ برای خوانند دلچسب می گردد.
دررومان نویسی؛ اصل داستان مانند یک درخت شاخ و پنجه می کشد. اما نویسنده باید تمرکز فکری خود را بالای حقایق واصل قضیه داشته باشد.
بعضی از نویسندگان محترم بخاطر جالب ساختن کتاب ؛ به حاشیه نویسی می پیجند و ازاصل قصه انحراف میکنند. خوانندگان کتاب همیشه کرکتر اول کتاب و حقایق حادثه را تعقیب میکنند تا به نتیجه برسند. درغیر آن خواننده در حاشیه خوانی مصروف میشود و مسیر اصلی داستان از ذهنش فرار خواهد کرد.
سوال- به نظرشما تالیف یک کتاب مشکل است ویا نگارش کتاب و فرق این دو چیست؟
جواب – خدمت تان عرض میدارم که درجهان نویسندگان معروف داستانی؛ تاریخی و ادبی و سیاسی خیلی زیاد بوده اند و میباشند؛ اماهیچ کدامشان به یک شیوه نوشته نکرده اند. زیرا هر نویسند نظر به حادثه ؛ قضیه روانی وافکار منفردانه دارند.
شیوه و افکارهر نویسنده ازهم فرق دارد زیرا هر نویسنده قضیه رااز زاویه دید خود می نویسد و هیچ یک آنها یک مطلب معین را همگون وبه یک شیوه نوشته نکرده اند.
تالیف ؛ مولف و یا نگارنده همه یک مفهوم را می رساند. کسی که قلم می زند خون دل میخورد. چنانچه شاعری چنین گفته است. (هرکی سخن را به سخن ضم کند – قطرهء ازخون جگرکم کند.) همه قابل احترام اند.
نویسندگی درمجموع کار دشواراست. یک نویسنده درباره موضوع تاریخ ادبی نوشته میکند؛ موضوع معین است؛ مطالب پراکنده وجود دارد آنرا جمع آوری ودر یک کتاب به خواننده تقدیم می کند؛ برایش مولف گفته میتوانیم. مانند آن نویسنده جوان و ادیب که کم زیست و بسیار نوشت ( مرحوم محمد حیدر ژوبل) تاریخ ادبیات را تالیف کرد ؛ زبان و ادبیات وجود داشت؛ مرحوم ژوبل همه را جمع آوری کرده تحت عنوان تاریخ ادبیات به جامعه تقدیم کرد.
مولف تاریخ ادبیات زبان دری مرحوم « حیدرژوبل »میباشد. یا مثال دیگر: کتاب های فارسی دری : مولف آن محمد آصف مایل است.
مگرقصه نویس یا داستان نویس که از تراوش ذهن خود بروی کاغذ نگاشته میشود؛ نگارنده برایش کلمه ؛ موزون وخوب است؛ مثال دکتور اکرم عثمان چشم دیدش رااز اجتماع طی یک قصه یا داستان جالب می نگاشت. مانند مرد ها ره قول اس…وقتیکه نی ها گل می کند وغیره.
سوال – زیادتر نویسندگان وطن ما در سرای غربت بسرمی برند امکانات مادی خوبی ندارند آیا شما هم ردیف آنها هستید؟
جواب – بلی .
شاید من بیشتراز دیگران با مشکلات مادی دست و پنجه نرم کرده باشم … زیرا یک مادر که وظایف پدری و مادری را دریک کشور میزبان بدوش دارد و پرورش و مسُولیت مادی و معنوی فرزندان هم متوجه او میباشد. همه مشکلات را به تنهایی بدوش می کشد ؛ مشکلات زیاد دامنگیرش میشود.
ازیک طرف مشکلات مادی واز طرف دیگر تربیت تحصیل فرزندان که یکی ازوظایف اولیه و فرضیه برای والدین میباشد.
سوال – کدام نویسندگان معاصر وطن را بيشتر دوست دارید ؟
جواب – به تمام نویسندگان وطن و نویسندگان جهان احترام دارم .
بعضی نویسندگان بخاطر نوشتن حقایق حیات خویش را به خطر مواجه ساخته اند ؛ ونسل بعدی را در جریان واقعایای تاريخ ؛ هنر؛ فرهنگ و سیاست گذشته قراردادند ؛ همه قابل قدر واحترام میباشند. درغیر آن از گذشته ومبارزه ملت و استبداد حکومت ها عاقل می ماندم. هرگاه از گدشته خویش اگاهی نداشته باشیم. مسیرآینده خویش را تعین کرده نمی توانیم؛ دوست ودشمن وطن را بایددر پرتوتاریخ تفکیک نماییم.
کتاب های مختلف راخوانده ام وسبک و یا شیوه نوشته هر نویسنده را دربخش مسلکی اش منفردانه دوست دارم.
در عرصه تاریخ نویسی : مرحوم فیض محمد کاتب؛ مرحوم میرغلام محمد غبار؛ پوهاند سید سعدالدین هاشمی؛ دکتور عبدالغفور روان فرهادی؛ دکتور عنایت الله شهرانی ؛ دکتور صبورالله سیاه سنگ ؛ محترم عنایت الله سادات ؛ محترم نصیر مهرین ومحترم رزاق مامون و غیره . الحمد الله تعداد نویسندگان زیاد است ؛ هر کدام ایشان قابل قدردانی می باشند . تا جای که آثار نویسندگانی عزیز به دستم رسیده و مطالعه کرده ام؛ شیوه نگارش شان را درگتگورهای مختلف دوست دارم.
درعرصه فرهنگی ؛ ادبی و داستانی و فولکلور : مرحوم عبدالرحمن پژواک؛ مرحوم علامه صلاح الدین سلجوقی ؛ مرحوم دکتور اکرم عثمان؛ مرحوم پوهاند میرحسین شاه ؛ مرحوم پوهاند عبدالشکور رشاد؛ مرحوم دکتورمحمد رفیق یحیایی؛ مرحوم عبدالحق واله ؛ محترم عتیق رحیمی؛ محترم خالد نویسا و ازجمله زنان وسیمه عباسی میباشد.
نباید فراموش کرد که خواهران زیاد نویسنده در داخل و خارج وطن وجود دارند متاسفانه آثار شان به دستم نرسیده و نخوانده ام و نمی دانم.
درعرصه طنز نویسی؛ مرحوم جلال نورانی؛ محترم عبدالواحد نظری ؛ محترم هارون یوسفی و محترم میرزا ابوالپشم…
خانم ماریا دارو نویسنده چیره دست وطن ومدیرسایت وزین ( ماریا دارو) ا مصاحبه پرُ محتوای تان سپاس نموده و توفیقات بیکران برایتان آرزومندم. نذیر ظفر
ارسال شده در آگوست 14, 2023نویسنده ماریا دارودستهها جوانان، زنان، مطالب تحقیقی و علمی، معرفی کتاب، مقالات عمومی، مقالات ماریا دارو
Sent from my iPhone
> تصویر کربلا در آیینه شعرا نوشته نذیر ظفر
> (( عا شورای حسینی بر همه مو منین تسلیت باد ))
> کر بلا سر زمینی که حقیقت عشق را بر ملا ساخت و حق را از باطل قیاس داد .
> طوفان خونیکه از حنجره های عاشقان حقجو فواره گردید ؛ زمین خشکیده پر از تعصب و جهل را با شقایق حقایق مزین ساخت و ار مغانی بود به موحدین و آزاد منشان جهان که واژه آزادی را در قا موس انسانیت دریافتند.
> سنت شکنی و استکبار یزید پسر معاویه ( لعنت الله علیه ) و موروثی قرار دادن خلافت اسلامی بر خلاف قوانین اسلام و تحمیل جور و ستم اقلیت عیاش و ظالم بنی امیه بر امت مستضعف و دعوت مسلمین از سید الشهدا حسین علیه السلام جشن خون را در کربلا نمایان نمود و به باور تاریخ سید الشهدا با 72 تن از یاران با وفایش رایت آزادی و مبارزه حق علیه باطل را بر افراشت که بازتاب این جانبازی ها در ادبیات فارسی از قرن سوم بوجود آمده و شعرای فارسی زبان درین زمینه اشعاری سروده اند که مختصرا انها را بخوانش میگیریم :
> مو لا نا جلال الدین محمد بلخی در نگاه عرفانی حضرت امام حسین علیه السلام و یاران با وفایش را بسان پاک باخته گان و عاشقان عارف میداند که برای رسیدن به حقیقت و فانی شدن و در آن جانهای خود را نثار کردند تا جانان را بدست آرند و سروده است :
> کجا یید ای شهــــــــــیدان خدایی
> بلا جو یان دشــــــــت کر بلایی
> کجا یید ای سبک روحان عاشق
> پرنــــــــده تر ز مر غان هوایی
> کجایید ای شـــــــــــهان آسمانی
> بدانسته فـــــــلک را در گشانی
> کجایید ای ز جان و جا رهیده
> کسی مر عقل را گوید کجایی
> کجایید ای در زندان شکسته بداده وام داران را رهایی (الخ)
> و عده یی از پژوهشگران این غزل حضرت حافظ شیرازی را از جمله اشعار عاشورایی قلمداد میکنند که ابیات از غزل را مینگارم :
> زان یار دلنوازم شــــــکر است یا شکایت
> گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
> بی مزد بود و منت هر خد متی که کردم
> یارب مباد کس را مخـــــــدوم بی عنایت
> رندان تـــــــشنه لب را آبی نمـــیدهد کس
> گویی ولی شــــناسان رفتند ازین ولایت
> در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
> سر ها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
> اقبال لا هوری متفکر و شاعر بلند آوازه اهل سنت در سروده خویش از حر مت حسین علیه السلام و لاله کاشتن او در در زمین کر بلا و استبداد ستیزی آن حضرت و بیدار ساختن ملت دم میزند و چنین مینگارد :
> آن شنـــیدستی که هنـــــــگام نبرد
> عشق با عقل هوس پرور چه کرد ؟
> آن امام عاشــــــــــــقان پور بتول
> ســــــــرو آزادی ز بستان رسول
> الله الله بای بســـــــــــــــم الله پدر
> معــــــــــــنی ذبح عظیم آمد پسر
> بر زمــــین کر بلا بارید و رفت
> لاله در ویرانه ها کارید و رفت
> تا قیامت قطع اســــــتبداد کرد
> موج خون او چمن ایجاد کرد
> خون او تفسیر این اسرار کرد
> ملـــــــت خوابیده را بیدار کرد
> رمز قران از حسین آموختیم
> ز آتش او شعله ها اندوختیم
> محتشم کاشانی که اشعار عاشورایی مشهور داردو مشهور ترین شعرش را با این مطلع آغاز میشود:
> باز این جه شورش ایست که در خلق عالم است
> باز این چه نـــوحه و چه عزا و چه ماتم است
> باز این چه رستخیز عظـــــیم است کز زمین
> بی نفخ صور خاســـــته تا عرش اعظم است …..
> حکیم سنایی غزنوی از شعرای سده پنجم و ششم حدیقه الحقیقه در رثای حضرت حسین علیه السلام سروده است :
> پــــــــــــسر مر تضی امیر حسین
> که چـــــون او یی نبود در کو نین
> حبــــــــــذا کربلا و آن تعـــــــظیم
> کز بهشــــــــت آورد به خلق نسیم
> و آن تن سر بریده در گل و خاک
> و آن عزیزان به تیغ دلها چاک ( الخ)
> ظهیر الدین فاریابی که اشعارش در نهایت ملاحت معناستو دارای حلاوت سخن است در واقعه کربلا چنین سروده است
> ای ظهیر از گور نقبی مـــــــیزنم تا کربلا
> من روم گریان به پا بوس حسین تشنه لب
> بسکه چشم غم سرشکم با بلا آمیخته است
> خاک مـــــــیدارد شرف مانند خاک کربلا
> و شیخ عطار نیشا پوری در رثای حسین علیه السلام می سراید :
> کیــــست حق را و پیغمبر را ولی
> آن حسن ســـیرت حسین ابن علی
> آفتــــــــــــاب آســـــــمان معرفت
> آن محمد صورت و حیدر صفت (الخ)
> علامه شهید سید اسماعیل بلخی واعظ ، متفکر و شاعر و عالم متبحر اشعاری زیادی در رثای حسین علیه السلام سروده و این غزل اش را مثال می اورم :
> تاسیس کر بلا نه فقــــــــــط بهر ماتم است
> دانـــــــش ســـــرای مــکتب اولاد آدم است
> از خیـمه گاه سوخـــــــــــته تا ساحل فرات
> تعلیم گاه رهـــــبر خـــــــــلق دو عالم است
> ابهام امر بیـــــن که به یک خیمه یک زمان
> جشن و عزای قاســـــــــــم داماد توام است
> اصغر به صحن معرکه رفتن به دوش باب
> درسی پی حصول حـــــــــــقوق مسلم است (الخ)
> و در فرجام اولین شعرم در رثای سید الشهدا امام حسین علیه السلام در سال 1369 خورشیدی افتخار الهامش را گرفتم :
> شاه نوریان
> با خــون نوشـــــــــت سرور و سلطان کر بلا
> در دفـــــــــــــتر مبـــــــــــارزه عنوان کربلا
> آمـــــــــــد به وعـــــــظ دین خــدا شاه نوریان
> با کار وان غــــــــصه بمـــــــــــــیدان کر بلا
> تفــــــــسیر حــــــــــق و با طل دنیا قیاس کن
> در پله هــــــــای قــــــــر مز مــــیزان کر بلا
> بنگر چسان بنای شقاوت ز هــــــــــم گسست
> امـــــــــواج پر تلاطــــــــــــــم طوفان کر بلا
> اعجــــــــــــاز حق نگر که سر بی تن حسین
> شــــــــد روی نیزه قاری قــــــــــــران کربلا
> هـــــــــــــــــفتاد و دو چراغ فروزان راه حق
> روشــــــــــــن نمود شــــــــام غریبان کر بلا
> این شعر را ز صدق دل و جان( ظفر) سرود
> در پیشــــــــــــگاه جمـــــــــله شهیدان کربلا
> باید خاطر نشان نمود که در زبانهای مختلف جهان در رثای سید الشهدا امام حسین علیه السلام اشعار سروده شده است که من فقط مشت نمونه خروار انتخاب نموده ام.
> از بار گاه رب العزت تمنا دارم تا مسلمان نما های منفور و نفاق افگن و متعصب چون داعش و اشرار طالبان را محو گرداند تا شریعت مبرای نبوی بری از تاجران دین و قا تلان جهال گردد.