حکومت سرپرست افغانستان و شیوهٔ رفتار جهان
نور محمد غفوری
مقدمه:
در برج اگست سال ۲۰۲۱ برای بار دوم حکومت افغانستان در دست تحریک طالبان افتاد و حکومت جمهوری اسلامی «تحت الحمایهٔ ملل متحد» که بیست سال متواتر برای پایداری و تحمیل آن بر خلق میهن تلاش های مزید و کم سابقهٔ جهانیان صورت گرفته بود، با تمام دست آوردها و ادعاهایش از بین رفت.
تحریک طالبان حکومت سرپرست را در کشور اعلان کرد. با مخالفین سیاسی و مدیران دولت جمهوری اسلامی از راه مدارا و و مماشات پیش رفت. عفو عمومی را برای مخالفان سیاسی قبلی خویش اعلان نمود، چیزی که در تاریخ افغانستان کم نظیر است. تا اکنون رهبران بلند پایهٔ نظام جمهوری و عاملان نفوذ خارجیها را به محاکمه نه کشانده و به آزار و اذیت کتلوی و قتل و قتال شان دست نزده است. از آنجائیکه دیده می شود، همه پلانگذاران و مجریان جمهوریت با اندوخته های خویش به کشورهای خارجی به دلخواه خود رفتند و یا در داخل کشور زندگی تشریفاتی و تجملی پر زرق و برق دارند.
رهبران دولت جمهوری قبلی، مردم افغانستان و هکذا نیروهای جهانی نیز با طالبان سلوک و رفتاری را برگزیدند که شرایط حاکمیت را برای شان تسهیل نمودند. اما سختگیری طالبان در امور روزمرهٔ مردم، در ادای مناسک و احکام دینی، ممانعت زنان از تعلیم، تحصیل و کار، حکمرانی بدون قانون اساسی مدون، عدم مدارا و تسامح طالبان با جهان و غیره باعث آن می شود که نظام امارت اسلامی افغانستان از جانب هیچ کشوری به رسمیت شناخته نشود. تا هنوز در اکثر اذهان جوامع خارجی و اعلانات رسمی حقوقی، تعدادی از رهبران بلندپایهٔ طالبان به حیث تروریستان در لست سیاه قرار دارند. در چنین شرایط غامض و مبهم تعین سلوک و رفتار کشورهای دنیا و بخصوص سازمان ملل متحد در مقابل حکومت سرپرست طالبان با مشکلات رو به رو می باشد. در عموم می توان گفت که در مقابل جهانیان در برخورد با امارت در افغانستان دو راه میتواند انتخاب گردد:
- روش از نظر انداختن، اگنور و خصومت با طالبان و فعالیت در براندازی امارت طالبان
- سلوک تسامح، تفاهم و تعامل با حاکمان کنونی امارت اسلامی افغانستان
- روش خصومت، اگنور و در انزوا قراردادن طالبان و امارت اسلامی:
اگر جامعه بینالمللی تصمیم بگیرد که با طالبان تفاهم و تعامل نکند، می تواند برخوردهای متفاوتی اتخاذ شود:
- اولین کاری که جامعهٔ بین المللی می تواند انجام دهد، تحریمهای اقتصادی و دیپلماتیک بر افغانستان بخاطر وارد کردن فشار بیشتر بالای طالبان و منزوی ساختن بیشتر امارت در صحنهٔ بین المللی است که تداوم عدم به رسمیت شناختن نظام امارتی در افغانستان را همراه خواهد داشت.
- ادامه فشارهای شدیدتر بینالمللی بخاطر احترام به حقوق بشر از طریق سازمان ملل و سایر سازمانهای بینالمللی و کشورهای منفرد، تا طالبان را به پیروی از قوانین بینالمللی حقوق بشری وادارند.
- جامعه بینالمللی میتواند علی الرغم عدم تعامل مستقیم با طالبان یک پروسهٔ صلح و دولت فراگیر را در پیش بگیرد و طالبان و تمام طرفهای داخلی در افغانستان و کشورهای همسایه را برای تعمیل آن تشویق و آماده بسازد.
- قطع کردن قطعی و یا تغیر قاطع در روش کمکهای انساندوستانه که به هیچ صورت مساعدت های هومانیته بدست طالبان نیافتد.
- شدید ترین خصومت با طالبان می تواند حمایت مستقیم از مخالفان مسلح و غیر مسلح امارت اسلامی بوده و حتی که یک حکومت در تبعید از جانب ملل متحد و کشورهای جهان به رسمیت شناخته شود.
باید گفت که هر یک از این روشها دارای مزایا و معایب خاص خود هستند و انتخاب آنها بستگی به اولویتها و سیاستهای کشورهای مختلف دارد.
خصومت و نادیده گرفتن طالبان به عنوان یک استراتژی سیاسی در شرایط کنونی افغانستان چالشها و ملاحظات مختلفی را در بر داشته و باعث ازدیاد رنج و درد انسانی و تشدید بحران در جغرافیای افغانستان می شود. عدم تعامل با طالبان علت افزایش ناامنی و از بین رفتن صلح و ثبات نسبی کنونی خواهد گردید. احتمال آن هم می رود که طالبان با گروه های تروریستی دیگر نزدیکتر شود و نظم کشور، منطقه و جهان را مختل بسازد. قطع روابط با طالبان ممکن است که فرصت های محدود موجوده برای بهبود شرایط کشور و مردم افغانستان را هم زایل و معدوم نماید.
تصمیم به خصومت و یا نادیده گرفتن طالبان نیازمند توجه دقیق به تمام پیامدهای بالقوه و ارزیابی مستمر شرایط است. این استراتژی میتواند در کوتاهمدت به عنوان یک ابزار فشار عمل کند، اما در درازمدت ممکن است برای افراد معمولی در افغانستان پیامدهای سختی داشته باشد. انتخاب بهترین راهحل نیاز به تعادل بین اهداف سیاسی، اخلاقی و انساندوستانه دارد.
در مورد موضوع دوم که (سلوک تسامح، تفاهم و تعامل جهان با حاکمان کنونی امارت اسلامی افغانستان) است، در نوشتهٔ بعدی روشنی انداخته خواهد شد.
نور محمد غفوری
14.05.2024