جهان و ۱۱ سپتامبر دروغین
نگاهی به دو دهه مبارزه آمریکا با تروریسم ساختگی؛
امروز مصادف است با بیست و دومین سالگرد بزرگترین دروغ قرن در جهان توسط آمریکا، دروغی که تاریخ جهان را تغییر داد و حوادث بزرگ و کوچکی را بویژه در منطقه خاورمیانه رقم زد که نتیجه آن جز غارت منابع کشورها و صدور ناامنی و بی ثابتی توسط آمریکا به سراسر جهان زیر پرچم مبارزه با تروریسم نبود.
روز ۱۱ سپتامبر مصادف با افشای بزرگترین دروغ قرن آمریکا به بهانه حمله دروغین تروریستی به مرکز تجارت جهانی در آن کشور است، ادعای کذبی که همه بهانه ها را به دست این قدرت استعماری داد تا بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی (سابق) به یک قدرت بلامنازع در یک جهانی، تک قطبی تبدیل شود.
چون آمریکا بعد از حذف رقیب خود یعنی شوروی(سابق) و از بین رفتن بازوی های نظامی آن، دیگر توجیهی برای ادامه جنایت همیشگی و موجودیت پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) نمی یافت، مگر اینکه سناریویی را طراحی کند که بتواند همچنان به سیاست های استعماری خود بدون رقیب سیاسی قبلی ادامه دهد و آن سناریو چیزی جز نمایش ۱۱ سپتامبر نبود.
برخی تحلیلگران با موشکافی بازیگران فرعی حادثه ۱۱ سپتامبر معتقدند که دولت آمریکا بعد فروپاشی تشکیلات سیاسی و نظامی رقیب (اتحاد جماهیر شوروی) با یک کارگردانی قوی این سناریو را طوری به کمک دست نشاندگان مسلمان نمای خود طراحی کرد که بتواند هم به ملت خود و هم به جهانیان، رقیب دیگری را برای توجیه سیاست های جنایتکارانه اش معرفی کند و آن رقیب قوی جز “فرهنگ و تمدن اسلام” نبود.
به همین دلیل هم بود که بعد از افشای حقایق پشت پرده حادثه ۱۱ سپتامبر، گسترش مطالعات درباره مسلمانان در سراسر جهان به ویژه در خود غرب موجب بازتولید و تقویت ساختارهای شرقشناسانه درباره اسلام شد و حتی باعث افزایش تعداد محققانی شد که تلاش می کنند نمایندهای برای صدای اسلام باشند و جهان بینی و معرفت شناسی اسلامی را به جهانیان بشناسانند.
در واقع ۱۱ سپتامبر حادثه بزرگی بود که اگرچه ظاهر آن مورد تایید همه جهانیان هست، اما در باطن آن حقایق بسیاری نهفته است که هنوز بخش زیادی از واقعیت های آن در پرده ابهام قرار دارند، اما تحلیلگران با استناد به شواهد و قراردادن رویدادهای قبل و بعد آن حادثه در کنار هم به نتایج جدیدی رسیده و می رسند که افشاگر یک جنایت بزرگ در تاریخ بشریت است.
حادثه هدایت شده و شومی که طبق اعلام کشور اصلی موجد و میزبان آن یعنی آمریکا، جدای خسارت های مالی هنگفت، حدود ۳ هزار نفر در آن جان باختند و حتی ۲۵ هزار نفر دیگر هم زخمی شدند، اما بی صداقتی حکومت آمریکا در علنی کردن تحقیقات این پرونده و تعلیق پیگیری شکایات خانواده قربانیان این رسوایی ملی آمریکایی، به تدریج آنرا به لکه تاریکی در پرونده دولت های آمریکا تبدیل کرده است.
طبق اخبار منتشر شده از این حمله ساختگی تروریستی، ۱۵ تبعه سعودی، دو تبعه اماراتی، یک تبعه مصر و یک لبنانی در آن شرکت داشتند که همگی عرب و عضو شبکه گروه تروریستی “القاعده” دست پرورده آمریکا بودند، اما تاوان هنرپیشگی آنها به کارگردانی آمریکا را ملت های بی گناه دیگر دادند، چون دولت آمریکا از همان ابتدا انگشت اتهام را به سوی افغانستان، ایران و عراق اشاره رفت و به قدری این ادعا را توسط رسانه های تحت امر خود تکرار کرد تا مخاطبان از میان شهروندان جهان فرصتی برای تجزیه و تحلیل این فرافکنی ها پیدا نکنند.
دولت های آمریکایی بعد از ۱۱ سپتامبر و به بهانه آن حملات تروریستی، هزینه های سنگینی به کشورهای منطقه از جمله افغانستان و عراق و پس از چند سال در سوریه و همچنین از طریق اعمال تحریم های ناعادلانه اقتصادی علیه ملت ایران – آن هم به بهانه جنگ علیه تروریسم – تحمیل کردند و خاکستر مرگ بر آسمان منطقه پاشیدند.
این در حالی بود که رد پای دولت های عربی غیر از عراق و سوریه در این ماجرا به قدری واضح و غیرقابل انکار بود که بقیه فرضیه ها را به حاشیه برد و باعث شد که کنگره آمریکا همان زمان لایحه ای را تصویب کند که براساس آن خانواده های قربانیان بتوانند بطور مشخص علیه دولت عربستان شکایت کنند، اما “باراک اوباما” رئیس جمهوری وقت آمریکا به دلیل فشارهای شدید سعودی ها، بخصوص تهدید به خارج کردن سرمایه های عربستان از آمریکا این قانون کنگره را وتو کرده بود.
در همان ایام شبکه سی بی اس آمریکا در گزارشی اختصاصی از دست داشتن مستقیم حداقل پنج مقام ارشد یک کشور عربی در این حادثه پرده برداشته بود و حتی ۱۲ روز بعد از آن حادثه جعبه هایی حاوی یادداشت ها و فیلم های خصوصی توسط پلیس انگلیس در بیرمنگام آن کشور کشف و ضبط شده بود که نشان می داد همه اعضای تیم عملیاتی ۱۱ سپتامبر از کشورهای عربی غیر از کشورهای متهم شده (ایران، عراق و سوریه) بودند.
حتی خبرگزاری آشوشیتدپرس آمریکا تلویحا با استناد به گزارش ۲۸ صفحه ای کمیسیون ۱۱ سپتامبر با متهم کردن دولت کشورش نوشته بود که اگرچه همه حقایق اصلی پیرامون این حادثه برملا شد، اما برخلاف انتظار همه، ایران و عراق در محور شرارت قرار گرفتند.
یادآوری می شود دولت ایران اولین کشور مسلمان در جهان بود که حادثه ۱۱ سپتامبر را به شدت محکوم کرد و برای قربانیان آن حادثه نیز مراسم های ویژه برگزار کرد، البته وزیر خارجه وقت ایران در همان زمان به اتهامات و تصمیم آمریکا علیه ایران نیز شدیدا اعتراض کرده بود.
روزنامه انگلیسی گاردین نیز در همان زمان در گزارشی نوشته بود که حتی “جان اف لیمن” عضو سابق کمیسیون ۱۱ سپتامبر از شواهد روشنی سخن گفته است که از دخالت مستقیم وزارت شئونات اسلامی عربستان حکایت می کند و حتی روزنامه نیوریرک تایمز هم گزارش داده بود که مقامات عربستان سعودی حکومت آمریکا را تهدید کرده است که در صورت قید شدن نام این کشور در اتباط با واقعه ۱۱ سپتامبر، دارایی های حود را از آمریکا بیرون می کشد.
به همین دلیل از همان اولین روزهای وقوع آن حادثه و یا اجرای آن پروژه گذایی، ابهامات در باره این پرونده به قدری زیاد بود که تحلیلگران بین المللی به سمت فرضیه سازی رفتند، فرضیه هایی که تا همین امروز هم قابل طرح و بررسی هستند.
یکی از مهمترین فرضیه ها در ارتباط با این حملات این بود که به رغم ادعاهای دولت آمریکا و پشتیبانی هژمونی غرب از آن، این سناریو ساخته و اجرا شده توسط خود آمریکایی ها بود تا با سوء استفاده از این اتفاق هدایت شده، یانکی ها سیاست ها و برنامه های خود را در منطقه خاورمیانه پیاده کنند، به گونه ای که جمعی از افراد پیگیر و خانواده های قربانیان ویدئوی مربوط به “بن لادن” سرکرده القاعده که از قضا شریک تجاری برادر “جورج بوش” رئیس جمهوری وقت آمریکا بوده و مسئولیت آن حملات را نیز به عهده گرفته بود، را جعلی دانستند و مدارک خودشان را نیز بر روی سایت هایی که بعدا طراحی کردند، قرار دادند.
تنها چند روز پس از انفجار برج های مرکز تجارت جهانی و ساختمان وزارت دفاع آمریکا در واشنگتن ۲۰۰ خلبان ارشد خطوط هوایی و همچنین نیروی هوایی این کشور پس از برگزاری یک نشست طولانی درباره حوادث ۱۱سپتامبر بیانیهای منتشر کردند که به عمد از سوی رسانه های غربی نادیده گرفته شد.
آنها اعلام کردند که “برخورد هواپیماهای مسافربری به برج های دوقلو حساب شده و بسیار پیچیده تر از آن بوده است که خلبانان مبتدی با چند ماه آموزش از روی دستگاه های زمینی هواپیماهای مسافربری بتوانند آن را انجام دهند و چنین اقدامی بدون اطلاع و هماهنگی و حمایت رده های عالی امنیتی و سیاسی کشور غیرممکن است و آنها حداکثر خیانت را به کشورشان کرده اند. “
در بیانیه خلبانان آمریکایی آمده بود:”دولت آمریکا از دستگاه های فوق العاده پیشرفته و جدیدی برخوردار است و توانایی هدایت هواپیماها از راه دور را دارند و این دستگاه ها می توانند هواپیماها را بدون دخالت خلبان به سمت هدف های مورد نظر خود هدایت کنند، با این وجود چگونه می توان پذیرفت نهادهای اطلاعاتی از جمله اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) که مدعی شنود مکالمات در کل جهان هستند و متخصص انواع ترور، توطئه، انفجار و آشوب هستند از وقوع این حادثه بزرگ بی خبر بوده باشند!؟ “
برخی نیز حادثه ۱۱ سپتامبر را کار رژیم صهیونیستی دانستند و آن را اقدامی با ماهیت تحریک آمیز توصیف کردند تا با مداخله آمریکا در منطقه و حاکمیت آشوب و جنگ های داخلی، حاشیه امنیت این رژیم افزایش یابد.
مثلا چندین شبکه تلویزیونی و فرستندههای آنها به طور کاملاً تصادفی در نزدیکی های برج های دوقلو در حال فعالیت بودند و لحظه برخورد دو فروند هواپیمای مسافربری را به تصویر کشیدند و از آن مهمتر این که بر اساس آمار منتشر شده نزدیک به ۲ هزار یهودی در این دو برج فعالیت داشتند، اما بر اساس یک هماهنگی به عمل آمده هیچ کدام از این افراد در روز حادثه در محل کار خود حاضر نشدند و هیچ گاه معلوم نشد که علت غیبت همزمان این افراد چه چیزی بوده است
از مهمترین این ابهام ها، دستور خروج فوری ۱۳ تن از بستگان بن لادن از سراسر آمریکا بود که “ریچارد کلارک” مسئول وقت بخش ضدتروریستی کاخ سفید در این خصوص گفته بود، پلیس فدرال دستور اجازه پرواز خانواده بن لادن را تایید کرد.
با این وجود بسیاری از تحلیلگران، این حادثه ساختگی را مولود و محصول امتزاج پول و لابیگری سیاسی و اقتصادی می دانند که سیستم سرمایه داری آمریکا بهترین محل و بستر پرورش آن است؛ لابی و پول از مبداء برخی کشورهای نفت خیز خاورمیانه که در دهه های اخیر تلاش زیادی برای شکل دهی به آرایش نیروها در آمریکا و اثرگذاری بر تحولات سیاسی این کشور انجام داده اند و وجود همین بستر و زمینه باعث شد که ملت آمریکا قربانی یک قیچی دو لبه ای شوند که یک تیغه آن در واشنگتن و تیغه دیگر آن در خاورمیانه و بطور مشخص در یکی از کشورهای حوزه خلیج فارس قرار داشت.
در هر حال بی صداقتی دولت آمریکا در این فقره از جنایت ضد بشری بسیار محرز است تا جایی که با وجود گذشت بیش از دو دهه از اجرای آن سناریو، این دولت هیچگاه با ملت خود و خانواده های قربانیان آن با صداقت رفتار نکرده است و در مقابل، با فشار سیاسی و پول، حقوق، حیثیت و احساسات ملت آمریکا را در این ماجرا پای دیگر کشورهای ثروتمند خاورمیانه ریخته است.
بنابراین، برخلاف ادعای دولت آمریکا، تاکنون کمتر تحلیلگری در جهان را می توان یافت که معتقد باشد واکنش آمریکا به این واقعه ساختگی، منجر به افزایش امنیت در جهان و خاورمیانه شده باشد و حتی ظهور گروه های تروریستی در دو کشور افغانستان و عراق نیز ناشی از حضور آمریکا و متحدینش در این منطقه از جهان بوده است. بعد از ۱۱ سپتامبر بود که آمریکا به افغانستان و عراق لشکر کشی کرد.
در واقع اجرای پروژه بزرگ ادعایی آمریکا برای گسترش فرهنگ و سیاست لیبرال دمکراسی در خاورمیانه مهد تمدن و فرهنگ اسلامی به کابوسی برای آمریکایی ها تبدیل شد که جز عدم ثبات و امنیت برای جهانیان و حتی خود آمریکایی حاصل دیگری در پی نداشته است.
دولت آمریکا از همان زمان به بهانه «مبارزه با تروریسم» جنگهایی را در سراسر جهان به راه انداخته و باعث رنج و غم بینهایت مردم دیگر کشورها شد که دامنه تبعات آن حتی خود آمریکا را هم در برگرفته است تا جایی که امروزه شاهد افزایش چنددستگی سیاسی و افراطگرایی در موضوعات سیاسی و اجتماعی در خود این کشور هم هستیم.