تلهٔ اروپایی برای ارمنستان
دولت ارمنستان پیشنویس قانونی را برای آغاز فرایند پیوستن این کشور به اتحادیهٔ اروپا تصویب کرده است. این تصمیم در جلسهٔ کابینه در روز پنجشنبه، ۹ ژانویه، اتخاذ شد و خبر آن توسط خبرگزاری «ارمنستان نیوز» گزارش گردید. این سند اکنون برای تصویب نهایی به پارلمان این کشور ارائه خواهد شد. بر اساس توجیه دولت، تصویب این طرح «انتظارات شهروندان جمهوری ارمنستان برای تبدیل شدن به عضوی کامل از اتحادیهٔ اروپا را واقعیتر خواهد کرد» و همچنین محیطی کاری برای بررسی این مسأله ایجاد میکند.
نیکول پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان، تأکید کرد که تصمیم برای پیوستن کشور به این اتحادیه تنها از طریق یک همهپرسی عمومی قابل اتخاذ است. او افزود: «اما باید توجه داشت که پیش از برگزاری همهپرسی، باید اقداماتی صورت گیرد: از جمله بحث دربارهٔ نقشه راه با اتحادیهٔ اروپا».
در سپتامبر، ارمنستان و اتحادیهٔ اروپا مذاکراتی دربارهٔ لغو ویزا برای سفرهای کوتاهمدت شهروندان ارمنی به اروپا آغاز کردند. شرط لغو ویزا برای سفرهای کوتاهمدت، اجرای «اصلاحات اساسی» از سوی مقامات ارمنستان بود، که شامل حوزههایی چون کنترل مرزها، مدیریت مهاجرت و مبارزه با فساد میشود.
در هنگام ارائهٔ پیشنویس قانون، آرارات میرزویان، وزیر امور خارجهٔ ارمنستان، اظهار داشت: «در سالهای اخیر، بین ارمنستان و اتحادیهٔ اروپا روابطی بسیار فشرده و پویا توسعه یافته است».
این بسیار جالب است، اما باید پرسید: حتی اگر همهپرسی مردمی با اکثریت آرا به نفع پیوستن ارمنستان به اتحادیهٔ اروپا باشد، آیا این تصمیم بهتنهایی بر موضع رسمی بروکسل تأثیر خواهد گذاشت؟ آیا رهبری اتحادیهٔ اروپا در حال حاضر بهدنبال گسترش مرزهای این اتحادیه است؟ با توجه به وضعیت سیاسی و اقتصادی ارمنستان، چه چشماندازی برای پیوستن این کشور به اتحادیهٔ اروپا وجود دارد؟
علاوه بر این، نباید فراموش کرد که ارمنستان عضوی از اتحادیهٔ اقتصادی اوراسیا (EAEU) است و این عضویت بهاحتمال زیاد تأثیری مثبت بر چشمانداز ادغام اروپایی این کشور نخواهد داشت.
تحلیلگران برجستهای نظرات خود را در این زمینه با وبسایت آذربایجانی Caliber.Az به اشتراک گذاشتند.
دکتر «محمت پرینچک»، نویسندهٔ «یونایتد ورلد اینترنشنال» و دکترای علوم تاریخی، گفت: «ما ترکها بسیار خوب میدانیم که روند پیوستن به اتحادیهٔ اروپا چگونه است. این یک دام بزرگ برای ترکیه بود و البته برای ارمنستان نیز هست. کشورهای غربی با وعدههای بیپایان خود ترکیه را مجبور کردهاند که با دوستان و شرکای واقعی خود در اوراسیا همکاری نکند و از درهای جهان غرب دور نشود. از سوی دیگر، هرگز ترکیه را به اتحادیهٔ اروپا نپذیرفتهاند و نمیپذیرند. همین وضعیت برای ارمنستان نیز صدق میکند. با اقتصادی بسیار ضعیف و بحرانهای سیاسی بیپایان، اتحادیهٔ اروپا هرگز ارمنستان را بهعنوان عضو نخواهد پذیرفت.»
او معتقد است که هدف آنها چیز دیگری است:
«آنها میخواهند ارمنستان را از کشورهای منطقه و اتحادهای منطقهای جدا کنند. زیرا بهخوبی میبینند که در حال حاضر یک ابتکار منطقهای در قفقاز جنوبی در حال توسعه است. پلتفرم ‘۳+۳’ وجود دارد و کشورهای منطقه با تلاشهای خود در حال حل مشکلات منطقهای هستند. پس از جنگ دوم قرهباغ، زمینهٔ مساعدی برای برقراری صلح پایدار در قفقاز جنوبی ایجاد شد. امکان امضای توافق صلح میان ارمنستان و آذربایجان پدید آمده است. اما صلح یا تثبیت منطقه مانعی بر سر راه برنامههای غرب است. بنابراین، آنها میخواهند در منطقه هرجومرج یا درگیریهای دائمی ایجاد کنند. برای این کار به یک پایگاه عملیاتی نیاز دارند و ارمنستان مناسبترین کشور برای غرب بهعنوان پایگاه عملیاتی است.»
پس از بازپسگیری کامل تمامیت ارضی آذربایجان، غرب ابزار نفوذ خود در امور منطقه را از دست داده است. اکنون، با بهرهگیری از فرایند «پیوستن به اتحادیهٔ اروپا»، قصد دارد ارمنستان را از منطقه جدا کرده و از آن بهعنوان سکویی علیه تمامی کشورهای منطقه ـــ از جمله ترکیه، آذربایجان، روسیه و ایران ـــ استفاده کند. در این مسیر، آنها شرایط جدید و بیشتری برای پیوستن ارمنستان به اتحادیهٔ اروپا مطرح خواهند کرد، و به این ترتیب، حاکمیت ملی ارمنستان را نابود خواهند ساخت. آنها کنترل کامل قدرت ارمنستان را بهدست خواهند گرفت. این فرایند، در واقع، یک روند خلع کامل ارمنستان از حاکمیت ملی است.
این نهتنها دامی برای ایروان، بلکه دامی بزرگ برای مردم ارمنستان نیز بهشمار میآید. این روند، بهگفتهٔ این تاریخدان، ذهنیت و افکار مردم ارمنستان را نیز تحریف خواهد کرد.
این روند، به اعتقاد او، همچنین ارمنستان را بین همسایگانش منزوی خواهد کرد، زیرا این کشور از اتحادهای دیگر ـــ چه اقتصادی و چه نظامی ـــ خارج خواهد شد.
به این ترتیب، ارمنستان در منطقه تنها خواهد ماند. مردم ارمنستان و دولت در ایروان تصور خواهند کرد که غرب از آنها حمایت میکند، اما ما بهخوبی از تاکتیکهای غرب آگاهیم ـــ استفاده کردن و سپس دورانداختن. آنها از ارمنستان برای اهداف خودخواهانهٔ خود استفاده خواهند کرد و دوباره دشمنی میان ارمنستان و همسایگانش را ایجاد خواهند کرد. آنها از ارمنستان علیه کشورهای منطقه استفاده خواهند کرد و سپس ارمنستان و مردم آن را رها خواهند کرد.
آیندهٔ ارمنستان در برنامههای غرب جایی ندارد. آیندهٔ ارمنستان در این توهم به نام «پیوستن به اتحادیهٔ اروپا» نیست. آیندهٔ این کشور در امضای معاهدهٔ صلح با آذربایجان و همکاری با ترکیه و روسیه نهفته است.» پرینچک با اعتقاد کامل بر این نظر است.
استانیسلاو پریچین، دکترای علوم تاریخی و پژوهشگر ارشد مرکز مطالعات پساشوروی در مؤسسهٔ تحقیقات اقتصاد جهانی و روابط بینالملل پریماکوف در آکادمی علوم روسیه (مسکو)، معتقد است که بحران نسبتاً جدی در اتحادیهٔ اروپا مشهود است. بهعنوان نمونه، منطقهٔ شینگن تازه به بلغارستان و رومانی گسترش یافته است، در حالی که این دو کشور از سال ۲۰۰۷ عضو اتحادیهٔ اروپا بودهاند.
این کارشناس تأکید میکند: «تمام این مسائل با رسواییها، اختلافات و مصالحههای جدی پذیرفته شد، زیرا بلغارستان و رومانی از نظر استانداردهای زندگی و بسیاری معیارهای دیگر به سطح متوسط کشورهای اتحادیهٔ اروپا نمیرسند.
علاوه بر این، ما شاهد مثالهای معکوس هستیم، مانند مورد گرجستان، که عملاً روند پیوستن به اتحادیهٔ اروپا را بهدلیل درخواستهای بیش از حد و دیکتههای کمیسیون اروپا در موضوعاتی که باید در حوزه قضایی خود کشور باقی بمانند، متوقف کرده است. در چنین شرایطی، برنامههای ارمنستان برای پیوستن به اتحادیهٔ اروپا کاملاً نظری و خیالی به نظر میرسند.»
او تصریح میکند که ارمنستان تحت هیچ شرایطی و بر اساس هیچ معیاری، شانس پیوستن به اتحادیهٔ اروپا را ندارد. این پژوهشگر میگوید: «حتی اگر صرفاً از منظر جغرافیا به موضوع نگاه کنیم، ارمنستان با هیچیک از کشورهای اتحادیهٔ اروپا مرز مشترک ندارد و حتی مانند گرجستان، مرز آبی نیز ندارد تا بتواند حداقل از طریق مسیرهای دریایی ارتباط مستقیمی با کشورهای اتحادیهٔ اروپا برقرار کند. ارمنستان از نظر جغرافیایی دورافتاده و منزوی است. اگر بخواهیم سایر مسائل را نیز بررسی کنیم ـــ از جمله استانداردهای زندگی، تطابق با معیارها، و تجربهٔ طولانیمدت گرجستان در مسیر آمادهسازی برای حتی کاندیداتوری عضویت در اتحادیهٔ اروپا ـــ درمییابیم که این مسیری بسیار پرهزینه، پیچیده، و در بسیاری از جهات غیرقابل پیشبینی است، که در مورد ارمنستان عملاً دستیابی به آن بسیار دشوار است.»
بنابراین، به نظر میرسد این موضوع بیشتر شبیه به یک بازی بزرگ سیاسی باشد، به این معنا که برای مردم ارمنستان این تصور ایجاد میشود که هدفی بلندمدت و دستیافتنی وجود دارد. دولت نیکول پاشینیان و تیم او از این ایده به هر شکلی بهرهبرداری میکنند. آنها با تکیه بر امید مردم به زندگی بهتر، شبیه به آنچه در اروپا تجربه میشود، امتیازهای سیاسی کسب میکنند. در همین حال، تفکر انتقادی و رویکرد منطقی برای ارزیابی عملی بودن این برنامهها کنار گذاشته میشود. این همان چیزی است که سیاستمداران به آن نیاز دارند.».
او دربارهٔ اتحادیهٔ اقتصادی اوراسیا (EAEU) نیز به تناقضات جدی اشاره میکند.
«برای مثال، بحران اوکراین دقیقاً به این دلیل آغاز شد که اتحادیهٔ اروپا با ایجاد یک منطقه مشترک که شامل یک منطقهٔ آزاد تجاری در داخل اتحادیهٔ اروپا باشد و با اتحادیهٔ اقتصادی اوراسیا (که در آن زمان در حال شکلگیری بود) هماهنگ شود، موافقت نکرد. پس از امتناع یانوکوویچ از امضای چنین توافقنامهای، اعتراضات آغاز شد و اتحادیهٔ اروپا از سرنگونی یانوکوویچ حمایت سیاسی کرد…. به همین دلیل میتوان گفت که این تناقضات در سطح سیاسی بسیار جدی هستند. در سطح نهادی نیز این تناقضات عملاً ناسازگارند، همانطور که تجربهٔ اوکراین نشان داد که هماهنگی میان اتحادیهٔ اروپا و اتحادیهٔ اقتصادی اوراسیا غیرممکن است.»
پریچین در پایان گفت: «اگرچه ارمنستان، در حالی که عضو اتحادیهٔ اقتصادی اوراسیا بود، موفق شد توافقنامهای برای منطقهٔ آزاد تجاری با اتحادیهٔ اروپا امضا کند (آنها یک شکل مصالحه پیدا کردند)، اما از نظر سیاسی، اگر ارمنستان به سمت اتحادیهٔ اروپا حرکت کند، هرچه بیشتر خواستههای بروکسل را اجرا کند، استانداردهای اتحادیهٔ اروپا را بپذیرد، شفافیت خود را افزایش دهد، و بازار خود را برای کالاهای اروپایی باز کند، در این صورت احتمال بروز مشکلات وجود دارد و دیر یا زود موضوع تعلیق عضویت ارمنستان در اتحادیهٔ اقتصادی اوراسیا مطرح خواهد شد.»
منبع: یونایتد ورلد اینترنشنال، ۱۴ ژانویهٔ ۲۰۲۵
https://english.۱۰mehr.com/۲۳۲۲۷ ـ ۲/