بهار امید
غنچه ای آرزوی من شگفتن ات آغاز کن
بر رخ ما بهار خوش ، در ز امید باز کن
عالم یأس خیمه ات ، چین ز سرای میهنم
خورشید آرزو بتاب، چارهء هر نیاز کن
جغد سیاه بختی ها ، آه که دگر نبینمت
از بر و بوم میهنم دور برو، پرواز کن
مرغک خوش نوا نشین باز به روی شاخه ای
نغمه ای زان گذشته ها ،سر بنما وساز کن
باز بهار بیغمی، تازه گی بخش باغ ما
زآن همه آرمان یکی، قصه ای دلنواز کن
دد منشان دل سیه ،دشمن ما و خانه را
آه یتیم بجان شان ، شعله ای جان گداز کن
هیچ کسی بفکر آن خانه و آشیان نشد
همره ی ما خرد بیا ، راه نجات باز کن
شاعر عصر آ سرا ، شعر گذر ز تیره گی
صبح امید بر دَم و تیره دل غماز کن
مهرو ولیزاده مارچ ۲۰۲۳