بدیل امریکا برای افغانستان
با در نظر داشت اینکه امریکای شکست خورده دست از افغانستان بر نمیدارد طی یک و نیم سال اخیر با سیاست های دو پهلو ، ظاهرآ نا معین توام با فشار زندگی مردم را طوری در مضیقه اورده است که اگر در زمان حضورش با سلاحهای مدرن تا استعمال مادر بمب میکشت حالا با دست مرموز سیاست و دپلماسی نفس مردم را در سینه ها قید کرده که نه می میرند و نه به زنده بودن امید دارند .
عصاره این سیاست اخیرآ در مطبوعات ان کشور با این فورمولبندی خلاصه گردید که امریکا به اپوزیسیون افغانستان در خارج دفتر بکشاید و با ان علنآ داخل تعامل گردد ( این تعامل از زمان ترک عساکر امریکا از افغانستان بصورت غیر علنی تاسیس شده بود ) .
باز مانده های اشغال بیست ساله که از امتیازات ان دور مدیونهای امریکا هستند در حالت ریزف بصورت پراگنده در انتظار اشارات امریکا اند و میخواهند بار دیگر وسیله خدمت شوند .
گرچه برای امریکایی ها معلوم است که مردم افغانستان نه از بیست اشغال توام با کشت و خون و نه از چهره های شناخته شده ابزاری ان وقت دل خوش ندارند اما برای امریکا گزینه دیگری جز همین خدمتگزاران به پا ایستاده وجود ندارد ، طی چهل و سه سال اخیر که افغانستان در اتش جنگ میسوزد مراجع امریکایی به هیچ نیروی سالم وطندوست اتکا نکرده بر جنگجویان ویرانگر ، تروریستها و چپاولگران حساب کرده است . از لحاظ منطقوی بهترین مرکز تربیت ، پرورش و صدور این گروهها دشمن تاریخی افغانسنان یعنی پاکستان را برگزید( که از درد و پندیدگی ان سیاست حالا خود در نالش است) و به قدر کافی از دولتهای نظامی و دیکتاتورهای ان دستگیری نموده ایشانرا از طریق نفوذ بر تنطیمها در امور افغانستان دست باز و دراز داد . روشنفکران ، چیز فهمان مخالف جنگ و طرفدار ایجاد دولت با ثبات و هوا خواه ترقی و پیشرفت افغانستان مستقل را قطعآ مجال نداد یا اینکه انها خود در بستر امتیازات غرب لمبیدند و جز فریادهای مطبوعاتی کار دیگری نکردند .
حالا که با گذشت زمان طولانی چهره ها ، تشکلات و اواهای افغانستان خواهی و ترقی پسندی متبارز نیست یا در انزوا قرار داده شده اند بهترین ها برای امریکا همین یاران جنگ و اشغال و چپاول میباشند که زیر نام به اصطلاح مقاومت در پی احیای مجدد شان است . درین میانه نه اصل رضائیت مردم ونه معیار دولت سازی در میان است بلکه عنصر زور و تجدید اشکال اعمال قدرت برای امکان سازی جابجا کردن مفسدین کما فی السابق عملی میگردد .
وضعیت جهان و منطقه مانند بیست قبل به نفع امریکا در چرخش نیست ، مراجع نظامی امریکای امادگی جنگ با چین را تا دو سال دیگر اعلان کرده اند ، تعمیل جنگ اوکراین از سرحدات اروپا بر روسیه ایده بیش از یک قرن روسها را در مورد اسیای میانه و افغانستان زنده تر ساخته است که نخواهند خواست جنوب ان کشور به دوزخ دیگر جنگبه نفع امریکا مبدل گردد ( مگر اینکه مانند دوران بازی بزرگ که روس و انگلیس به تفاهم رسیدند تا افغانستان خارج از ساحه نفوذ و دسترسی روسها باشد و روسها در اروپا امتیازاتی بدست اورند ) تغیری در مناسبات و محاسبات قدرتها به میان اید .
صدای زنگ خطر بروز جنگهای محدود محلی بر بنیاد سیاست تفرقه و نیرنگ امریکا با گذشت زمستان از ورای این اعلان تعامل و دفتر برای به ا صطلاح مقاومت به گوش می اید تا بحران و تشنج و ناارامی های مطلوب امریکا عملی گردد ، این جنایت دیگری در حق مردم کشور بوده میتواند .