اقتدارم آرزوست
چون فصل بهار زنده و بیدارم آرزوست
سرسبز شده و تازه و گلزارم آرزوست
تاکی بود اندر دل یخ بند زمستان
اندیشه ئ پرجوش چون شرارم آرزوست
از خواب و از خیال شبانگاه تارِ سرد
بیداریِ صبحگاهی و هوشیارم آرزوست
ننگ است ز دامان عزیزان دست برهانم
در رزم بی امان وطن، یارم آرزوست
رنجور و زرد و زار شده هر فرد این وطن
درمانگر درد های وطندارم آرزوست
فریاد وطن تا به فلک زوزه کشیده
یک رهبر دلسوز و فداکارم آرزوست
پیوند شویم گرچه گسسته ایم به هرنام
یک مشت آهنین و اقتدارم آرزوست
الگوی انقلاب شکوهمند نسل ها
چون کارمل فقید و غمگسارم آرزوست
(م ع اصیل) جدی 1401 آفتابی