اسیا ماده رقابت
قدرتهای جهانی
اسیا در متن دکتورین جدید سیاست خارجی روسیه جا داده شده گفته شده است که ” سیاست راهبردی روسیه در قرن ۲۱ تبدیل اروایشیا به فضای تمام قاره ای با هدف صلح ، ثبات ، اعتماد متقابل توسعه و رفاه است “
بخشی از روسیه در اسیا و بخشی از ان در اروپا واقع است ، این موقعیت چانس روسیه را در داشتن متحدین اسیایی نسبت به امریکا بیشتر میسازد .
گذشته تاریخی علایق روسیه در مورد اسیا به قرن هیجده و نزده میرسد ، در دستگاه دپلماسی روسیه تزاری بخش ” اداره اسیایی ” وجود داشت که بیشتر به توسعه نفوذ روسیه بر اسیا توجه میداشت . روسیه اولین کشوری بود که در ان زمان با چین موافقتانامه امضا کرده بود و با جاپان نیز سرو کار داشت اما در جنگ سال ۱۹۰۵ با جاپان شکست خورد .
نظر روسها در مورد امپراطوری ترکیه عثمانی چنان بود که ان مناطق اسیایی تنها بروسیه ارتباط دارد .
روسیه با امیر نشینهای ضعیف اسیای میانه مشکلی نداشت انچنانکه در جنوب شرق اسیا داشت ( شکست در جنگ با جاپان ) ازینرو به اسانی تا کناره های امو دریا رسید ه توانست . ان وقت رقابت روس و انگلیس معین کننده مناسبات هردو امپراطوری در مورد اسیا بود .
پس از جنگ جهانی دوم علایق دولت جدید ( اتحاد شوروی ) نسبت به اسیای میانه کما فی السابق محفوظ بود که سیاست توسعه انقلاب سوسیالیستی تا هند را در بر میگرفت و برای پیشبرد ان نمایندگی کمینترن را در سرخان دریای ازبکستان در کنار دریای امو تاسیس کرد که شبکه های مخفی تا باجور میرسید .
امریکایی ها بیش از یک قرن در مورد نفوذ روسیه در اسیا نگرانی داشتند ، رئیس جمهور روزولت ضمن این نگرانی می گفت ” هیچ ملتی در جهان نیست که به اندازه روسیه سرنوشت سالهای اینده در دستانش نباشد ” در سال ۱۹۰۴ که جاپان بروسیه حمله نمود امریکا جانب جاپان را گرفت ، با انهدام کشتی جنگی روسیه توسط جاپان گفت ” من از پیروزی جاپان کاملآ خوشنودمزیرا در حقیقت بازی مارا انجام میدهد ” .
بعد از جنگ جهانی دوم که ادامه نفوذ در اسیا در نصب العین اتحاد شوروی قرار داشت امریکا سیاست مهار و سد بندی را پیش گرفته و در سال ۱۹۵۴ پیمان اسیای جنوب شرقی ( سیتو ) را تشکیل داد . سیاست سد بندی امریکا توام با حملات نظامی بر برخی کشور های اسیایی مانند لائوس ، ویتنام و کمبودیا بود . ایزنهاور رئیس جمهور انوقت امریکا میگفت سقوط لائوس بدست کمونیستها به معنی سقوط همسایه های ان ( کمبودیا و یتنام جنوبی ، تایلند و برما ) میباشد .
حمله امریکا بر ویتنام و کوریا جزء همین سیاست بود که میخواست خط مهار را از فلیپین تا جزایر ایکوارشی بلاکو ، اوکیناوا تا الاسکا وصل نماید و سد مانع در برابر تحرکات اتحاد شوروی گردد .
سفارت خانه امریکا در ان وقت در سایگون از بزرگترین سفارتخانه ها در جهان بود که علایق امریکا در اسیا را نشان میداد. امریکا تبلیغ میکرد که توازن جهانی در گرو هندوچین است .
با در نطرداشت سوابق رقابت روسیه و امریکا در مورد اسیا دکتورین جدید سیاست خارجی روسیه درین مورد بی تشدید مداخلات امریکا باقی نمی ماند . امریکا حالا بیشتر روی تایوان متمرکز گردیده است تصویب سپردن سلاحهای مدرن به ان جزیره در روز قبل مفهوم سیاست امریکا در مورد ان منطقه اسیارا بخصوص در رقابت با چین تمثیل میکند .
روسیه که با طرح این سیاست میتواند پشتوانه قوی در عرصه های اقتصادی ، محصولات زراعتی ، توسعه تجارتی و صادراتی بدست اورد برای امریکا قابل هضم نمی باشد زیرا اسیا از لحاظ منابع زیر زمینی ، نیروی فراوان کار ، حاصلخیزی زراعتی و کثرت نفوس برای هردو قدرت جهانی ارزش جداگانه دارد .