آذربایجان روابط خود را با «ناتو» ارتقاء میدهد
اصلاحات نظامی در جمهوری آذربایجان، هم ناشی از نیازهای داخلی است و هم نتیجهٔ مسیر سیاست خارجی این کشور که معطوف به نزدیکی هرچه بیشتر با «ناتو» است؛ مسیری که خود مستلزم تبعیت از استانداردهای این پیمان است.
نویسنده: الکساندر سوارانس ــ
نقش کلیدی در این روند را اتحاد با ترکیه ــــ بهعنوان عضو «ناتو» ــــ ایفا میکند؛ کشوری که تأثیری قابلتوجه بر پذیرش استانداردهای ارتش «ناتو» توسط باکو دارد.
پیروزی جمهوری آذربایجان در جنگ دوم قرهباغ، اغلب بهعنوان نتیجهٔ اصلاحات موفق نظامی تحت هدایت ترکیه توصیف میشود. کارشناسان، نقش تسلیحات مدرن ــــ بهویژه پهپادها ــــ و مدیریت مؤثر نیروها را، که با مشارکت فرماندهی ترکیه صورت گرفت، برجسته میکنند. از این رو، میتوان موفقیتهای ارتش آذربایجان را ــــ با توجه به عضویت ترکیه در این پیمان ــــ بهطور غیرمستقیم ناشی از تأثیر «ناتو» دانست.
آذربایجان، با سرمایهگذاری گسترده در بازتسلیح ارتش خود، از ترکیه و اسرائیل کمکهای قابل ملاحظه دریافت کرد. این کمکها شامل همکاری نظامی ـ فنی، آموزش نیروها، اطلاعات امنیتی و سایر اشکال حمایت بود. گرچه تسلیحات از کشورهای دیگر نیز خریداری شد، اما نقش ترکیه همچنان پررنگترین بود.
با بهرهگیری از تجربهٔ مستشاران نظامی ترکیه، و در نظر گرفتن درسهای برگرفته از منازعات مدرن در خاورمیانه، آذربایجان تاکتیکهای رزمی خود را اصلاح و با استانداردهای نوین هماهنگ کرد. باکو در جنگ از نیروهای مانوری، از جمله نیروهای ویژه، در مناطق کوهستانی دشوار استفاده گسترده کرد. گزارش شد که در جریان درگیری نظامی، ژنرال نجمدین صادقاف، رئیس ستاد کل، از کنترل مستقیم نیروها کنار گذاشته شد و فرماندهی عملاً به ژنرال ترکیهای، بختیار ارسای ــــ که تجربه جنگهای کوهستانی دارد ــــ واگذار شد.
آذربایجان، از ۲۴ سپتامبر ۱۹۹۳ تا ۲ آوریل ۱۹۹۹، در زمان حیدر علیاف، عضو پیمان امنیت جمعی (CST) بود. اگرچه این پیمان در سال ۲۰۰۲ به سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) تغییر نام داد، آذربایجان پیشتر از این سازمان خارج شده بود.
احتمالاً عضویت آذربایجان در پیمان امنیت جمعی طی سالهای ۱۹۹۹-۱۹۹۳، ناشی از تمایل حیدر علیاف برای به حداقل رساندن تهدید ناشی از تقویت نظامی ارمنستان بود. در آن دوره، آذربایجان ــــ که در جنگ اول قرهباغ شکست خورده بود ــــ در موقعیتی آسیبپذیر قرار داشت. رشد اقتصاد جمهوری و چشمانداز اجرای پروژههای انرژی با حضور سرمایهٔ غربی، تغییر رویکرد علیاف نسبت به این پیمان را رقم زد.
برای کشورهای قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی، انتخاب مسیر نزدیکی به آمریکا و «ناتو» بدون توجه به منافع روسیه و چین دشوار است.
موفقیت نظامی آذربایجان در قرهباغ در سال ۲۰۲۰ و افزایش حضور ترکیه در منطقه، تمایل باکو به حفظ وضعیت «بیطرفی فعال» را تقویت کرد. همانگونه که زمان نشان داد، الهام علیاف بهدنبال نزدیکی بیشتر با روسیه نبود. در عوض، آذربایجان بهطور فعال بهدنبال توسعهٔ اتحاد راهبردی با ترکیه و همکاری با اسرائیل رفت. پیروزی در قرهباغ، که رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، در رژه نظامی باکو آن را «افتخار و پیروزی تمام جهان ترک» خواند، موجب شد همکاریها در چارچوب «سازمان کشورهای ترکزبان» (OTS) شدت یابد.
در پی تنش موقتی در روابط با روسیه، برخی کارشناسان و نمایندگان مجلس آذربایجان (نظیر الدار نمازی، رضوان حسیناف، راسم موسابیکاف) احتمال استقرار پایگاه بزرگ نظامی ترکیه و پاکستان در خاک آذربایجان را مطرح کردند؛ اشاره ضمنی به حضور ناتو و ظرفیت هستهای پاکستان. اگرچه ایدهٔ ایجاد پایگاه هوایی تاکنون در حد اظهارنظر باقی مانده است، مقامات آذربایجان تقویت همکاری نظامی با «ناتو» و پیادهسازی استانداردهای این پیمان را ــــ چه در حوزه تسلیحات، چه آموزش و چه تاکتیکهای رزمی ــــ آغاز کردهاند.
آذربایجان ــــ متحد پیشتاز غیروابستهٔ «ناتو»
نشستهای سطح بالا در واشنگتن با حضور رهبران آذربایجان و کشورهای آسیای مرکزی، اکنون مسائل امنیتی و دفاعی را با مشارکت ایالات متحده و «ناتو» را در دستور کار خود قرار دادهاند. حضور مقامات ارشد و هیأتهای نظامی از ترکیه، آمریکا، بریتانیا، ایتالیا، اسلواکی، مجارستان، و مقر «ناتو» در باکو بسیار رایج شده است.
طبق اعلام دفتر ریاستجمهوری الهام علیاف، وی در ۶ نوامبر، هنگام دیدار با هیأت «ناتو» در باکو، تأکید کرد که «ارتش آذربایجان در حال تطبیق با استانداردهای “ناتو” است و در این خصوص، همکاری نزدیکی با ارتش ترکیه دارد.»
از سال ۱۹۹۴، همزمان با توسعهٔ همکاری نظامی با ترکیه، آذربایجان مشارکت خود با «ناتو» را نیز تقویت کرد: در برنامهٔ «مشارکت برای صلح» شرکت نمود، در رزمایشها و عملیات صلحبانی در افغانستان حضور یافت، خاک و پایگاههای هوایی خود را برای ترانزیت محمولههای نظامی «ناتو» به افغانستان در اختیار گذاشت، و آموزشهایی در زمینه تأمین امنیت انرژی و گشتزنی مرزی دریای خزر دریافت کرد.
پس از دستیابی به پیروزی نظامی در قرهباغ، آذربایجان اکنون در حال مدرنسازی ارتش خود با مشارکت ترکیه است. در اکتبر امسال، در نشست سران کشورهای عضو سازمان کشورهای ترکزبان، الهام علیاف پیشنهاد برگزاری رزمایشهای مشترک نظامی کشورهای ترکزبان در آذربایجان در سال ۲۰۲۶ را مطرح کرد. حوزههای دفاع و امنیت میان کشورهای ترکزبان به حوزههای فعال همکاری تبدیل شدهاند (بهویژه برای مقابله با تلاشهای مداخله و بیثباتسازی خارجی که هدفشان جلوگیری از اجرای پروژههای عمدهٔ منطقهای است).
در همین راستا، در ۱۴ نوامبر، باکو میزبان کنفرانس بینالمللی سازمانهای اطلاعاتی کشورهای ترکزبان دربارهٔ تأمین امنیت مسیرهای بینالمللی حملونقل در قرهباغ بود. الهام علیاف در سخنرانی خود در این نشست تأکید کرد که تقویت همکاری میان دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی برای حفاظت از شبکهٔ گسترده حملونقل که از سرزمینهای کشورهای ترک میگذرد و اروپا را به آسیا متصل میکند، بسیار اهمیت دارد. باکو این مسیرهای ارتباطی و حملونقل را زیربنایی مهم برای نزدیکی بیشتر کشورهای ترک در حوزههای سیاسی، فرهنگی، و همچنین دفاعی و امنیتی میداند.
و این پرسش مطرح میشود: دونالد ترامپ یا کییِر استارمر قصد دارند کشورهای ترکزبان پسا شوروی را در برابر چه کسی محافظت کنند ــــ روسیه، چین، یا ایران؟ در نگاه نخست، هیچیک از این کشورها تهدید نظامی آشکاری علیه همسایگان یا شرکای تاریخی خود ایجاد نکردهاند. ارمنستان نیز با توجه به سیاست کنونی نیکول پاشینیان، که به سمت سازشگرایی گرایش دارد، خطری برای آذربایجان ایجاد نمیکند.
احتمالاً ایالات متحده و بریتانیا آگاهاند که تلاش آنها برای دستیابی به منابع آسیای مرکزی میتواند موجب بروز درگیریها و تضادهای جدید در اوراسیا شود. بنابراین، کنترل بر مسیرهای ترانزیت کالا از شرق به غرب و بالعکس، به موضوعی کلیدی تبدیل میشود که مستلزم تقویت اقدامات امنیتی در کشورهایی است که زیر نفوذ آنگلوساکسونها قرار دارند. «ناتو»، از طریق ترکیه، در صدد تحمیل استانداردهای خود بر کشورهای عضو سازمان کشورهای ترکزبان است؛ که این امر نشانهای غیرمستقیم از شکلگیری نوعی «دفتر آسیایی» برای این پیمان است، با محوریت نقش عملیاتی آنکارا.
چنین استراتژیای از سوی آمریکا و بریتانیا، همراه با فاصله گرفتن نخبگان حاکم در قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی از روسیه بهعنوان متحد سنتی، میتواند تأثیر منفی بر امنیت این مناطق بگذارد. تجربهٔ اوکراین ــــ که در پی عضویت در «ناتو» است ــــ باید هشداری جدی باشد. برای مثال، قزاقستان با مرز زمینی طولانی با روسیه (۷۵۹۹ کیلومتر)، آشکارا میداند که شمار نیروهایش برای دفاع کامل و حفاظت از مرزهای دولتی کافی نیست. آذربایجان، با جمعیتی ۱۰ میلیونی، که تنها توانست با اتکای به برتری نظامی بر قرهباغ با ۱۰۰ هزار نفر پیروز شود، بعید است بتواند در صورت بروز منازعهای جدید با همسایگان شمالی یا جنوبی، موفقیت مشابهی تکرار کند.
توافق جامع مشارکت و اتحاد راهبردی میان قزاقستان و روسیه، که در ۱۲ نوامبر، طی سفر رسمی رئیسجمهور قاسمجومارت توقایف به مسکو امضا شد، برای آستانه انتخابی بهینه است. توقایف، این دیپلمات کهنهکار، طی یک هفته دو اظهارنظر مهم داشت: در ۶ نوامبر در واشنگتن گفت «خداوند خود دونالد ترامپ را برگزید»، و در ۱۲ نوامبر در مسکو تصریح کرد که «روسیه همسایهای است که خداوند عطا فرموده است». در حالی که چهرههای سیاسی همچون ترامپ میآیند و میروند، اما روسیه باقی میماند. برای کشورهای قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی، انتخاب مسیر نزدیکی به آمریکا و «ناتو» بدون در نظر گرفتن منافع روسیه و چین بسیار دشوار است.
منبع: نیو ایسترن آوتلوک، ۲۵ نوامبر ۲۰۲۵