آئینه دار عالم بالاست فارسی

در تالاری که در کدام کشور اروپایی گروهی از افغانها گردهم آمده بودند محفل را با سرودی در وصف زبان فارسی آغاز کردند همه به پا ایستاده و عده ای دست به سینه بودند گویا آنرا به مثابه سرود ملی قبول نموده باشند . یکی از مصراع آن سرود این بود ” آئینه دار عالم بالاست فارسی ” .
این حقیقت است که زبان فارسی از جمله غنی ترین زبانهای جهان است ، زبان سیاست و دولتداری ، زبان تصوف و عرفان ، زبان شعر و ا ب و زبان حماسه و تاریخ است . زمانی زبان فارسی از سرزمین شام تا کشور پهناور هند زبان مسلط و رسمی بوده است . شاهنامه فردوسی. مثنوی مولانای بلخ ، غزلیات و مثنوی های بیدل ، سروده های سعدی و حافظ،و تصوف ابولمجد مجدود ابن آدم سنانی غزنوی و دها متفکر و سخنسرای دیگر با عذوبت و غنای این زبان در جمله داشته های تاریخ بشر میباشد .
تذکره الاولیاء شیخ فرید الدین عطار نیشابوری و منطق الطیر آن، نفحات الانس نورالدین عبدالرحمن جامی ، مناجات های خواجه عبدالله انصاری و نگاشته ها و سروده های دهها بزرگوار گذشته و حال زبان و ادبیات فارسی به مثابه شاهکارهای این زبان با گذشت قرنها قدسیت دارد و غنای تاریخی نه تنها ما فارسی زبانان که غنای تاریخی جهان ادب و عرفان است .
این زبان که در زمان امپراطوری های بزرگ خاور زمین زبان دربارها بود غنای ان طی قرنها حفظ بوده و گذشت مان بر آن افزوده است و هنوز هم نویسندگان . محققین و شعرای بلند مرتبت بر غنامندی آن می افزایند ، اما سیاست بازان متعصب که برای مقاصد معین از آن بهره سیاسی برمیدارند و مرتبت آنرا تا ” عالم بالا” میبرند مانند ادعای پیامبری برای یکی دو تن ممدوحان شان دچار بدعت میگردند.
نورالدین عبدالرحمن جامی در وصف مثنوی مولانا جلال الدین محمد بلخی میگوید :
مثنوی معنوی مولوی
هست قرآن در زبان پهلوی
من چه گویم وصف آن عالی جناب
نیست پیغمبر ولی دارد کتاب
چامی مثنوی را کلام مولانا میگوید نه آمده از عالم بالا . مولانا شناسان میگویند که فهم مثنوی بدون داشتن فهم از قرآن و حدیثدشوار است ازین جهت جامی آنرا قرآن زبان فارسی می نامد .
اما زبان فارسی و آیینه داری عالم بالا غلوی تعصب است ، آنچه از عالم بالا به بشریت نازل شده قرآن است و بزبان عربی . فارسی را در پهلوی این کلام آیینه دار عالم بالا گفتن خبط است . الحق که تعصب عقل را می زداید و عقیده را به بیراهه میبرد، شخص را به جایگاه غیر شایسته حالش قرار میدهد ، چه بسا که خود خواهان زیادی در تاریخ ادعای خدایی کرده اند چون فراعنه مصر .
اما در مورد آیینه داری؛
آئینه داری در کلام عرفا عالیترین مقام سیر و سلوک است که عرفای پاک شده از عیوب باطنی و ظاهری با باطنی که چون آیینه مصفا میگردد به آن مقام میرسند و آیینه صنع الهی میگردند( آئینه بر خاک زد صنع یکتا ) یعنی انسان کامل آیینه دار قدرت صنع الهی است که از خاک آفریده شده و این موجود خاکی آئینه دار صنع او گردیده است .
زبان فارسی را با همه غنا و فخر تاریخی اش در جایگاه آیینه داری عالم بالا آن هم در موجودیت قرآن بردن ؟؟