ميسر نميشود
28/12/25
نوشته نذير ظفر
پير م وصال يار ميسر نميشود
وقت خزان بهار ميسر نميشود
بيكار م اينكه شعر و غزل را سروده ام
در اين ديار كار ميسر. نميشود
اندر قمار عمر ريا بيشتر. شده
پاكى درين قمار. ميسر. نميشود
زين گلشن هر كى يك گل زيبا گرفت و رفت
بر ما گياه و خار ميسر. نميشود
از شش جهت محاصره استم بدست غم
يك درب بر فرار ميسر نميشود
بى طالع ام ظفر كه بر ايم درين جهان
جز درد و انتظار ميسر. نميشود











