جنگی که بجای فروریزی دستگاه تروریست پرور، دندان های آن را تیزتر کرد

نویسنده: مهرالدین مشید
جنگی که امید ها برای نابودی بزرگ ترین حامی تروریسم را به یاس بدل کرد
پس از درگیری میان هند و پاکستان، جنوب آسیا بار دیگر در معرض تنش قرار گرفت. تنشهای مرزی، رقابت تسلیحاتی، و جنگهای نیابتی همواره سایه سنگینی بر روابط هند و پاکستان انداختهاند. در میان این تلاطمها، افغانستان بهویژه در چهار دهه ی اخیرقربانی خاموش سیاستهای منطقهای بوده است. از نگاه بسیاری از مردم افغانستان، پاکستان نه یک همسایه، بلکه معمار اصلی بحران امنیتی افغانستان است. جنگ هرچند در ذات خود ویرانگر است؛ اما در سیاست منطقهای گاه، جنگ نه تنها ابزار تقابل، بلکه زمینهساز تحولات ژئوپولیتیکی عمیق میشود. بنابراین، هرگونه تضعیف یا فروپاشی پاکستان در نتیجه درگیری با هند، از سوی برخی نخبگان و مردم افغانستان بهمثابه فرصتی تاریخی برای پایان تروریسم سازمانیافته در منطقه تلقی میشود.
پاکستان و نقش آن در تروریسم منطقهای
شواهد بینالمللی و منطقهای در طول دههها نشان داده که نهادهای امنیتی پاکستان، بهویژه ISI، بهطور مستقیم یا غیرمستقیم از گروههای شبهنظامی، اسلامگرای افراطی و طالبان حمایت کردهاند. از لشکر طیبه در کشمیر گرفته تا تحریک طالبان و گروه حقانی، این «بازیگران غیردولتی» بخشی از دکترین ژئوپلیتیکی پاکستان در ایجاد عمق استراتژیک و توازن در برابر هند بودهاند.
با تاسف که افغانستان، ناخواسته، میدان آزمایش این دکترین بوده است؛ جایی که تروریسم نهفقط ابزار سیاست، بلکه بخشی از واقعیت روزمره شده است. پس از ایجاد پاکستان به مثابه غده ی سرطانی در جنوب آسیا، اوضاع کشور های منطقه پسا تهاجم و استعمار بریتانیا دچار تنش های تروریستی شده که در پشت همه ی این درگیری ها گروه های نیابتی مورد حمایت نظامیان پاکستان قرار دارند. عقده مندی پاکستان از افغانستان به زمان ایحاد این کشور بر می گردد که عبدالرحمان پژواک نماینده ی وقت افغانستان در سازمان ملل با توجه به خط دیورند، از شناخت پاکستان بحیث کشوری مستقل انکار ورزید. پس از آن سیاست های ضد افغانستانی وارد دکترین نظامیان پاکستان گردید؛ اما این دکترین تا زمان پیش از ریاست جمهوری داوود دفاعی بود و پس از تهاجم شوروی شکل تهاجمی را به خود گرفت. چنانکه مداخله ی پاکستان در افغانستان سبب شد تا رزم آوران آزادی بخش افغانستان به جنگ جویان نیابتی بدل شوند و در مرحله ی بعدی با ساختن گروه های تروریستی مانند طالبان از چهار دهه بدین سو با استفاده از ضعف مدیریت و فساد و خودخواهی های رهبران جهادی و طالب، سرنوشت مردم افغانستان را به بازی گرفته است.
درگیری های پاکستان و هند
هند و پاکستان دو کشور دارنده ی سلاح اتومی از زمان استقلالشان از بریتانیا در سال 1947، چندین جنگ و درگیری نظامی عمده با یکدیگر داشتهاند که بیشتر آنها در محور مناقشه کشمیر متمرکز بودهاند. در تمامی این جنگ ها هند برنده و پاکستان بازنده بوده اند. نظامیان پاکستان با راه اندازی این درگیری ها خواسته اند تا اهداف تروریست پروری های شان را بوسیله ی حکومت های ملکی این کشور توجیه و چالش های درونی پاکستان را پنهان نمایند. هرچند میان هند و پاکستان درگیری های زیادی صورت گرفته؛ اما سه درگیری آن در سطح بزرگتر بوقوع پیوست.
جنگ اول هند و پاکستان (1947–1948): زمینه این جنگ تقسیم هند بود که پس از تقسیم هند، ایالت مسلماننشین کشمیر با حاکم هندو دچار بحران شد. مهاراجه کشمیر تصمیم گرفت به هند بپیوندد، که باعث خشم پاکستان شد و جنگ میان دو کشور به وقوع پیوست. پی از آن میان هند و پاکستان درگیری رخ داد. در این درگیری قبایل مسلح و نیروهای پاکستانی وارد کشمیر شدند. هند نیز نیرو اعزام کرد و درگیری ادامه یافت. بالاخره بالاخره به وساطت سازمان ملل آتش بس برقرار شد و خط کنترل (LoC) تعیین گردید. کشمیر به دو بخش تحت کنترل هند و پاکستان تقسیم گردید.
جنگ دوم هند و پاکستان (1965): ادامه ی مناقشه هر دو کشور بر سر کشمیر بازهم زمینه ساز این جنگ شد و آتش جنگ میان دو کشور را شعله ور گردانید. پاکستان عملیات «جبرالتار» را آغاز کرد تا شورشهایی را در کشمیر برانگیزد.
درگیری گستردهای در کشمیر و نواحی مرزی پنجاب رخ داد. تا آنکه پس از درگیری های خونین با وساطت اتحاد جماهیر شوروی زیر نام (معاهده تاشکند) آتشبس برقرار شد و جنگ پایان یافت.
جنگ سوم هند و پاکستان (1971): برگزاری انتخابات در پاکستان زمینه ی این جنگ بود. اولین انتخابات عمومی سراسری پاکستان در سال 1970 برگزار شد. حزب عوامی لیگ (Awami League) به رهبری شیخ مجیبالرحمان در پاکستان شرقی، اکثریت مطلق کرسیهای مجلس (160 از 300) را به دست آورد. طبق قانون، او باید نخستوزیر کل پاکستان میشد؛ اما ارتش و رهبران پاکستان غربی (از جمله ذوالفقار علی بوتو) از پذیرش نتایج خودداری کردند. این اقدام به خشم شدید مردم پاکستان شرقی انجامید بحران سیاسی و انسانی در پاکستان شرقی (امروزه بنگلادش) و سرکوب مخالفان توسط ارتش پاکستان پای هند را به این جنگ کشاند.
دراین درگیری هند از جداییطلبان بنگالی حمایت کرد. پاکستان به هند حمله کرد؛ اما پاکستان در این جنگ شکست سنگین و افتضاح بار را متحمل کردید و منجر به استقلال بنگلادش گردید. در این جنگ بیش از 90 هزار نیروی پاکستانی به اسارت هند درآمد. تا کنون نظامیان پاکستان هر تلاشی که کرده اند و نتوانسته اند، انتقام این شکست را از هند بگیرند و تا بهای شرمساری خود را به مردم این کشور بپردازند.
جنگ کارگیل (1999): این جنگ در نتیجه ی نفوذ نظامیان پاکستانی و شبهنظامیان به مواضع هندی در ناحیه کارگیل (کشمیر) به راه افتاد. درگیریهای شدید در مناطق کوهستانی کشمیر صورت گرفت و نیرو های پاکستانی شماری مواضع نیرو های هندی را تسخیر کردند. در نتیجه ارتش هند مواضع از دست رفته را بازپس گرفت. پاکستان تحت فشار بینالمللی عقبنشینی کرد.
سایر درگیریها: بحرانهای مرزی: مانند بحرانهای 2001–2002 و درگیریهای مرزی مکرر در امتداد خط کنترل. حملات تروریستی؛ از جمله حمله بمبئی در سال 2008 که روابط را تیرهتر کرد. درگیریهای دیپلماتیک و سایبری: همچنان ادامه دارند.
این جنگ ها هرچند تبعات سیاسی، نظامی، اجتماعی و فرهنگی برای هر دو کشور داشت؛ اما تبعات هر سه جنگ برای پاکستان سنگین تر از هند بوده است. در جنگ نخست هر دو کشور ادعای مالکیت کل کشمیر را حفظ کردند، اما هند موقعیت ژئوپولیتیکی بهتری یافت. در جنگ دوم هند پیشرویهایی در خاک پاکستان داشت؛ اما با آتشبس عقبنشینی کرد. هرچند این جنگ نتیجه نظامی مساوی داشت؛ اما از نظر استراتژیک و روانی، هند برنده تلقی میشود؛ زیرا هند توانست تهاجم پاکستان را دفع کند. هند در جنگ سوم برنده قطعی شمرده شد و منجر به استقلال بنگلادش کردید. پاکستان در این جنگ بیش از 90 هزار سرباز را تسلیم هند کرد، کشور جدید بنگلادش تأسیس شد و این بزرگترین شکست نظامی و سیاسی سنگین و افتضاح بار پاکستان در تاریخ معاصر بود.
جنگ چهارم هند و پاکستان
این جنگ با حمله های هماهنگ هند علیه آنچه که آن را زیرساختهای تروریستی در پاکستان و کشمیر تحت کنترل پاکستان توصیف کرد، آغاز شد. این کمپین پس از تیراندازی مرگبار ۲۲ اپریل در کشمیر مورد مناقشه که منجر به کشته شدن ۲۶ غیرنظامی شد، آغاز شد.این نبرد شامل یکی از بزرگترین درگیریهای هوایی بین دو کشور در دوران اخیر بوده است. یک مقام پاکستانی گفت که بیش از ۱۰۰ هواپیما در یک نبرد هوایی که بیش از یک ساعت طول کشید، شرکت داشتند که یکی از بزرگترین نبردهای هوایی از زمان جنگ جهانی دوم خواهد بود. این درگیری تلافیجویانه، جدیترین درگیری بین این رقبای جنوب آسیا از سال ۱۹۹۹ تاکنون است و مشخص نیست که این درگیری تا چه حد میتواند تشدید شود.
درگیری چهارم در سطح عملیات پهبادی و جبهه ای در حالی آغاز شد که پاکستان بحیث کشوری با اقتصاد ورشکسته و اوضاع سیاسی به شدت متشنج و درگیر با حمله های تی تی پی و آزادی خواهان بلوچ، بیش از هر زمانی آسیب پذیر است. سفر صادق خان نماینده خاص پاکستان در افغانستان به کابل با آغاز جنگ، تلاشی برای پیشگیری از حمله های تی تی پی و آزادی خواهان بلوچ بود که با توجه به حمله های این گروهها در زمان جنگ صورت گرفت.
ممکن یکی از اهداف نظامیان پاکستان با راه اندازی تبلیغات جنگ میان مسلمان و هندو، خواسته اند تا بسیج ملی را بوجود آورند و گروه های مخالف خود را زیر نام جنگ میهنی متوجه هند بسازند. کاری که خمینی با کشاندن ایران به جنگ عراق نمود؛ اما بعید به نظر می رسد که نظامیان و سیاستگران پاکستان به اهداف خود نایل آیند؛ زیرا مار های تروریستی را که نظامیان پاکستانی در آستین پروریده اند و حالا همه هار شده و از کنترل آنان بیرون شده اند. این جنگ برای نظامیان پاکستانی فرصت های تازه ای را برای بسیج گروه های تروریستی فراهم کرد. سخنان خواجه آصف وزیر دفاع پاکستان مبنی بر حضور طالبان مدرسه های پاکستانی در صف مقدم نبرد با نیرو های هندی گواه آشکار بر سیاست های تروریست پروری پاکستان و حتا چرخش تازه برای نشدید جنگ های نیابتی است. وی گفت، صدها طالب در صفوف مقدم جبهه به کمک نیرو های این کشور حضور دارند. از سخنان اصف فهمیده می شود که پاکستان تمامی گروه های تروریستی را به صف نخست جبهه در جنگ با هند بسیج نموده است. این نشان دهنده این واقعیت است که این جنگ دندان های تروریسم را تیزتر کرده و صف آرایی گروه های تروریستی در پاکستان را بار و برگ جدید بخشیده است.
پاکستان؛ دشمن استراتژیک یا شریک ناپایدار؟
پاکستان برای اکثریت مردم افغانستان نه فقط یک همسایه بدرفتار، بلکه ریشه گذار و عامل بحرانهای چند دهه در این کشور است. در ذهن مردم افغانستان، جنگ میان هند و پاکستان فقط یک درگیری خارجی نیست؛ بلکه آیینهای است از امیدها، کینهها، و رویاهای فراموششده برای رهایی از زنجیر تاریخی اسلامآباد. از پناه دادن به رهبران طالبان گرفته تا مهندسی جنگهای نیابتی و پنهانکاری اطلاعاتی، اسلامآباد در ذهن مردم افغانستان به عنوان «کارخانه تولید بیثباتی» شناخته میشود. از این منظر، جنگی که ساختار سیاسی و امنیتی پاکستان را تضعیف کند، ممکن است از دید بسیاری شهروندان افغانستان، آغازی برای پایان یک قدرت مزاحم منطقهای تلقی شود.
چراه و چگونه مردم افغانستان خواهان فروپاشی پاکستان اند؟
افغانستانِ گرفتار در دالان تاریک طالبان، امروز به شدت از ناامیدی سیاسی و انسداد ژئوپولیتیکی رنج میبرد. یکی از موانع کلان در مسیر بازسازی و دگرگونی، نقش نفوذی پاکستان در تحکیم طالبان است. در صورت تضعیف یا فروپاشی نسبی ساختارهای نظامی پاکستان، اتفاق های ذیل محتمل به نظر می رسد. در این صورت شبکه های پشتیبانی طالبان دچار گسست می شوند و فضای بینالمللی برای مهار اسلامگرایی منطقهای بازتر می گردد. در این صورت قدرت های جدید منطقهای (هند، ایران، روسیه) شانس بازی بیشتر را در افغانستان پیدا میکنند. احتمال دارد که طالبان با قرار گرفتن در میان پرتگاه و پلنگ ناگزیر برای اشتی با مردم افغانستان شده و احتمال دارد که ملاهبت الله به خواست مردم افغانستان تمکین نماید.
خالا که جنگ میان هند و پاکستان در نتیجه ی میانجیگری واشنگتن پایان یافت؛ زیراپاکستان از دیرباز همکار امنیتی واشنگتن بوده و در عین حال مشارکت استراتژیک واشنگتن با هند در بحبوحه تلاشهای آمریکا برای مقابله با قدرت نظامی رو به رشد چین در منطقه هند و اقیانوسیه، اهمیت بیشتری یافته است. رئیس جمهور امریکا اعلان کرد که دوکشور همجوار با میانجیگری واشنگتن به آتش بس فوری وکامل موافقه کردند. مقام های هند وپاکستان نیز از حصول توافق آتش بس کامل خبردادند. گرچه جنگ میان هند و پاکستان پایان یافت؛ اما این آتش بس شکننده است؛ زیرا اختلاف های این دو کشور پایان یافتنی نیست و بازهم احتمال رویارویی های دو کشور موجود است. چنانکه گزارش ها حاکی از نقض آتش بس از سوی پاکستان است و نگرانی هایی در این زمینه وجود دارد. این نگرانی ها بوده که ایالات متحده از دولت پاکستان خواسته است که اقدامهای ملموس و قاطعی را برای پایاندادن بهحمایت از گروههای افراطی و تروریستی در داخل خاک خود اتخاذ کند. این درخواست در جریان تماس تلفنی مارکو روبیو، وزیر خارجه امریکا، با شهباز شریف، نخستوزیر پاکستان، مطرح شده است. همچنان مارکو روبیو، وزیر خارجه ایالات متحده، در گفتوگویی جداگانه با همتای هندی خود، سوبرامانیام جیشنکر، بر حمایت امریکا از اقدامهای هند در مقابله با تهدیدهای تروریستی تأکید کرد و خواستار کاهش تنشها و برقراری ثبات در منطقه شد.
مردم افغانستان بدین باور اند که تشدید این جنگ بالاخره معادله های ژئوپولیتیکی و بالکنیزیشن پاکستان را تسریع بخشیده و در سطح منطقه روند بالکنیزیشن تسریع می یابد. هرچند بالکنیزیشن کشور های منطقه در سطح بزرگ در دست اجرا به نظر نمی رسد؛ اما باور ها بر این است که یک درگیری تمامعیار یا حتا نیمهگسترده میان دهلی و اسلامآباد میتواند: نهادهای امنیتی پاکستان را از تمرکز بر سیاستهای نیابتی باز دارد. خطوط تأمین مالی و لوجستیکی گروههای تروریستی را مختل کند. در سطح جهانی، پاکستان را زیر فشار شدید دیپلماتیک قرار دهد و بالاخره دولت مرکزی پاکستان را در برابر چالشهای قومی، اقتصادی و سیاسی آسیب پذیرتر و زمین گیرتر کند. در نتیجه پاکستان ضعیف تر شده و به پرتگاه فروپاشی نزدیک می شود. آشکار است که در چنین وضعیتی، طالبان، شبکه حقانی و سایر گروههای تروریستی، پشتیبان بزرگ خود را از دست خواهند داد.
نکته مهم اینکه تضعیف به معنای فروپاشی کامل نیست؛ زیرا تحلیلگران بر این نکته تأکید دارند که هدف، فروپاشی هرجومرجبار یک کشور دارای تسلیحات هستهای نیست؛ بلکه تضعیف توان مداخلهجویانهی پاکستان در کشورهای همسایه و مهار شبکههای تروریستی وابسته به آن است. البته به دلیل اینکه هرگاه پاکستان دچار یک شوک ژئوپلیتیکی شود، فضای منطقهای برای بازآرایی قدرتها بازتر خواهد شد و شاید افغانستان فرصت پیدا کند تا بدون دخالت خارجی، خود درباره آیندهاش تصمیم بگیرد. از همین رو بود که مردم فغانستان، جنگ میان هند و پاکستان را با لبخندی پنهان دنبال کردند؛ لبخندی تلخ، اما امیدوارانه؛ زیرا از نظر میلیونها شهروند افغانستان، پاکستان نه تنها یک کشور بلکه؛ مظهر پنهانِ جنگ، تروریسم و طالبان است. چنانکه ما پیش از این ما شاهد حضور رهبران طالبان در شورای کویته و رهبران شبکه حقانی در شورای پشاور پاکستان بودیم. همین اکنون هم بسیاری از خانواده های رهبران طالبان در پاکستان زنده گی می کنند. طالبان دیروز با دستور گرفتن از این شورا های تحت رهبری ای اس ای دختران افغانستان را در مکتب ها می کشتند و امروز دروازه های همان مکتب ها را بر روی آنان بسته اند. از این رو به هر میزانی که پاکستان ضعیف، دولتش گرفتار بحران و نظامیانش درگیر جنگ های پیاپی شود ومورد حملات گروه های تی تی پی و آزادی بخش بلوچ قرار بگیرد. مردم افغانستان خویش را یک گام نزدیک تر برای رهایی از اسارت طالبان احساس می کنند و آرزومند اند که روزی بدون مداخله ی خارجی ها برای تعیین سرنوشت خود تصمیم بگیرند.
تضعیف پاکستان و خطر ها و تردید ها: اما این دیدگاه با خطر های جدی نیز همراه است؛ زیرا تضعیف کامل پاکستان میتواند منجر به موارد زیر شود: بی ثباتی به منطقه های شرقی افغانستان سرایت میکند؛ مهاجرت ها افرایش یافته و بحران انسانی تر مرز ها بیشتر می شود و از همه خطرناک تر اینکه خلا های امنیتی افزایش یافته و گروه های افراطی مانند داعش و تی تی پی و سایر گروه های تروریستی از آن سو استفاده خواهند کرد. بعید نیست که پاکستان به مرکز و عرصه جولای و صدور گروه های تروریستی بدل شود که در این صورت خطر های بیشتری منطقه را تهدید خواهد کرد. بنابراین، سقوط پاکستان گرچه آرزوی برخی افغانها است، اما تضمینکننده نجات افغانستان نیست، بلکه تنها میتواند یک فرصت تاریخی بیافریند که باید هوشمندانه از آن استفاده شود.
نتیجه
برای بسیاری از مردم افغانستان، جنگ هند و پاکستان تنها یک تقابل خارجی نیست؛ بلکه فال نیکی برای فروپاشی نظام استخباراتیای است که تروریسم را به ابزاری برای سیاست خارجی خود بدل کرده است. از همین رو بود که مردم فغانستان، جنگ میان هند و پاکستان را با لبخندی پنهان دنبال کردند؛ لبخندی تلخ، اما امیدوارانه؛ زیرا از نظر میلیونها شهروند افغانستان، پاکستان نه تنها یک کشور بلکه؛ مظهر پنهانِ جنگ، تروریسم و طالبان است. چنانکه ما پیش از این ما شاهد حضور رهبران طالبان در شورای کویته و رهبران شبکه حقانی در شورای پشاور پاکستان بودیم. همین اکنون هم بسیاری از خانواده های رهبران طالبان در پاکستان زنده گی می کنند. طالبان دیروز با دستور گرفتن از این شورا های تحت رهبری ای اس ای دختران افغانستان را در مکتب ها می کشتند و امروز دروازه های همان مکتب ها را بر روی آنان بسته اند. از این رو به هر میزانی که پاکستان ضعیف، دولتش گرفتار بحران و نظامیانش درگیر جنگ های پیاپی شود ومورد حملات گروه های تی تی پی و آزادی بخش بلوچ قرار بگیرد. مردم افغانستان خویش را یک گام نزدیک تر برای رهایی از اسارت طالبان احساس می کنند و آرزومند اند که روزی بدون مداخله ی خارجی ها برای تعیین سرنوشت خود تصمیم بگیرند. با این حال، این «فرصت» تنها زمانی مفید واقع میشود که مخالفان طالبان، نهادهای مدنی، و جامعه جهانی چه برای دوران کنونی و چه پس از تضعیف پاکستان، برای نجات افغانستان برنامهای روشن و هوشمندانه داشته باشند.