دو جهت شناخت- مکمل بودن و وابستگی آنها به یکدیگر
یوری آنتونوف (Yuri Antonov)
ا. م. شیری
فرآیند شناخت در دو جهت مرتبط شناخت واقعیت عینی از طریق مشاهدۀ واقعیات و رویدادها و شناخت از طریق تدوین نظریه، مدل و تحلیل تعامل عوامل این مدل با یکدیگر روی میدهد.
چرا این اتفاق میافتد؟ برای اینکه فقط از واقعیت عینی میتوانیم در مورد پدیدههای تشکیلدهندۀ آن و احتمالاً در مورد اشکال این پدیدهها اطلاعاتی به دست آوریم. محتوا و ماهیت این پدیدهها پس از تحلیل و محاسبات درون الگو قابل روشن شدن است.
نتایج محاسبات در مقایسه با واقعیت عینی تأئید میشوند و یک تصادف احتمالی میتواند به عنوان اثبات درستی مدل عمل کند.
وجود مغایرت نیز ممکن است و میتواند مبنایی برای بازنگری مدل و تفسیر مجدد نتایج باشد. در بیشتر موارد، ما در یک وضعیت نامشخص قرار میگیریم و در نتیجه، برای روشن کردن تفاوت و رفع تناقض یک آزمایش مصنوعی ضرورت مییابد.
گاهی اوقات یک مدل باید به طور اساسی تغییر کند. آن وقت این به عنوان یک انگیزه برای توسعۀ علم در جهات مختلف عمل خواهد کرد.
هر چه مدل به دنیای خارج نزدیکتر باشد، پیشبینیهای ما در مورد فرآیندهای طبیعت اطراف دقیقتر خواهد بود.
رویزیونیسم و جزمگرایی تنها در علوم اجتماعی خود را نشان نمیدهد.
رویزیونیسم و جزمگرایی معمولاً در علوم طبیعی اعم از طبیعی و انسان ساخته مورد توجه قرار نمیگیرد. اما مبارزه با آنها به صورت پوشیده پیش برده میشود.
مدل واقعیت عینی چیست؟ در واقعیت امر، این یک گام میانی برای توضیح ماهیت دنیای اطراف است و به این دلیل لازم است که نظامسازی برای تجزیه و تحلیل انبوهی از واقعیتها ضروری است و نظامبندی با نظم خاص منطبق بر ایدههای بشری انجام میگیرد و ایدههای بشری الگوی جهان هستند.
عدم وجود یک مدل امکان تجزیه و تحلیل آماری واقعیتها را فراهم میکند، اما از آنجائیکه ماهیت آن احتمالی است، جوهر پدیده را به طور کامل آشکار نمیکند. تحلیل هدفمند فقط با یک مدل شکلگرفته امکانپذیر است. این دلیلی برای تأئید یا تدقیق و جایگزینی آن است. در صورت ناکافی بودن، واقعیتهای اضافی از طریق آزمایش به دست میآیند.
در همه موارد، هم آزمون عملی نظریه و هم تحلیل واقعیتهای به دست آمده باید با اطمینان کامل به واقعیت آنها انجام شود. اطلاعات نادرست میتواند به خطاهای جدی منجر شود.
نقل از: پورتال روسو– وبسایت دانشمندان سوسیالیست روسیه
٢٣ خرداد- جوزا ١۴٠٣