خون عشق و محبت
رسول پویان
بیا که دامن صحرا سبز و رنگین است
بهــار نـاز طـبـیـعـت غـرق آذیـن است
به هرطرف نگری مرغکان می خوانند
چونغمه های خوش دلبران شیرین است
در ایـن غـریب دیار بـه چـنگ اقیانوس
هوای سنبله چون حوت وفروردین است
بـه روی مـاسـۀ دریـا قــدم زدن بـا یـار
پـر از تـرنّــم امـوج چین در چین است
بـه خلـوتی که رهـا می کـنـیم دل ها را
شـمیـم راز دل و گفـتـمان دیـریـن است
به باغ و راغ و چمن تا کنیم سیروسفر
چو یاد مکتب بهـزاد بـس نگارین است
دل از رفاقت دل مست و شاد می گردد
که خون عشق ومحبت درشرایین است
کهـن سـرو دل آراسـت سـنـبـل وحـدت
که عـمق ریـشۀ ما در نهاد پیشین است
به پـیـش هـر قـدم ات بـاغ گل بیفـشـانم
چرا که دامن دل پرگلاب ونسرین است
حـریـم خلـوت دل را کـنیـم حجـلۀ شـاد
به گونه یی که شایان رسـم و آیین است
بیا که چهــرۀ گـردون را کـنـیـم مقـبـول
به خامه یی که زنیزارحال وپیشین است
ز یاد مان نـرود عشق و دوسـتی هرگز
ز یار غمـزه و ناز و ز دل تمکین است
اگـرچه میهن آتـش گـرفـته ویـران است
دلم به تابش خورشید خلق خوشبین است
زنــد بـه قـلـعـۀ بـرفـیـن ظـالـمـان آتـش
که آه سـیـنـۀ ســوزیــدگان آمـیــن است
شب سـیاه سـتم می شـود سـحـر روزی
خدای مهر وخرد همنوای مسکین است
جهان بـه شـکل نوینی اگـر شـود تنظیم
رهـایی از قلل و بـنـد نـیـز تأمیـن است
18/8/2023