فلسطین زخمی ناسور در شرق میانه و قلبی خونین در جهان اسلام
نویسنده: مهرالدین مشید
حملۀ غافلگیرانۀ حماس و حیرت افزایی و حشت زده گی اسراییل
حمله غافلگیرانه زمینی و هوایی گروه های مقاومت فلسطینی حماس و جهاد اسلامی به شهرک های اطراف نوار غزه و همزمان حمله های موشکی گسترده از سوی نوار غزه به شهرک های اسراییلی و شهرهای تل آویو و عسقلان در سالگرد جنگ سال 1973 بین اسراییل و کشورهای سوریه و مصر ضربه ای سهمگین به رژیم تل آویو و دولت بنیامین نتانیاهو وارد کرده است. حمله ایکه اسراییل هرگز فکر نمی کرد تا از سمت نوار غزه اینچنین مورد حمله گسترده قرار می گیرد و تلفات بی پیشینه ای را متحمل می شود. این عملیات فلسطینی ها که “طوفان الاقصی” نامگذاری گردیده، یک شوک بزرگ به دستگاه های امنیتی و نظامی رژیم اسراییل وارد کرد و بسیاری از شبه نظامیان مسلح فلسطینی را نیمه شب و در ساعت آغازین بامداد بالای سر نظامیان در اتاق خواب آنان رساند و دهها نفر از نظامیان اسراییل به اسارت نیروهای فلسطینی درآمده اند.
این حمله پرسش های زیادی را بوجود آورده که چگونه دستگاه های امنیتی موساد و شاباک اسراییل از انجام چنین حمله غافلگیرانه که طرح آن نیازمند هفته ها است، اینگونه غافل مانده اند. حجم و گستردگی و تاکتیک استفاده شده در عملیات طوفان الاقصی نه تنها اسراییل؛ بلکه بسیاری از ناظران دیگر را نیز حیرت زده گردانده است. این حمله ی هوشمندانه حماس به ظاهر ساده؛ اما در در نوع خود در تاریخ منازعه های 8 دهه ای اسراییل با فلسطینی ها بی پیشینه خوانده شده است. این حمله ها در 7 اکتبر 2023 در حالی صورت گرفت که طی ماه های گذشته دولت نتانیاهو با نارضایتی و تظاهرات گسترده رو برو بود. این حمله عصیان بخشی مهم از ساختار های نظامی و امنیتی اسراییل را برضد نتانیاهو به بار آورده است.
بسیاری از اسراییلی ها و به ویژه اپوزیسیون اسراییل، تندروی های کابینه افراطی نتانیاهو را عامل به فوران آمدن خشم فلسطینی ها میدانند که باعث شد در نهایت نقطه جوش تحمل فلسطینی ها به سرآمده و آنها را با انجام چنین عملیاتی واداشت که آبروی تاریخ نظامی اسراییل را به زمین زدند. این نخستین سرافکنده گی نظامیان اسراییل نیست؛ بلکه ارتش این کشور در جنگ 33 روزه تابستان سال 2006 که به پیروزی غیرمنتظره حزب الله لبنان انجامید، نیز سرافکنده گردیده بود. هرچند در سال ۲۰۱۴ میلادی، نیز درگیری میان نیرو های حماس و اسرائیل صورت گرفت که حماس از آن به عنوان عملیات بنیاد استوار یاد کرد. حماس در این جنگ برنده نبود. در این عملیات نیروی هوایی اسرائیل آغازگر حمله بود و نوار غزه را هدف حملههای خود قرار داد و فلسطینیان و گردانهای عزالدین قسام، شاخهٔ نظامی حماس، مناطق تحت کنترول اسرائیل را موشکباران کردند که هجوم زمینی نیرو های نظامی اسرائیل را به نوار غزه در یک صبحگاه در پی داشت. حماس در درگیری های سال 2023 با اسرائیل در نوار غزه نیز چندان برنده نبود. نوار غزه یا باریکهٔ غزه در ساحل شرقی دریای مدیترانه و در منطقهٔ خاورمیانه قرار داشته و از شرق و شمال با اسرائیل و از جنوبغربی با مصر مرز دارد. این ناحیه با 2 میلیون و سیصد هزار نفر جمعیت در حدود 365 کیلومتر مربع، سومین نقطهٔ پرتراکم دنیا است. نوار غزه یکی از دو سرزمین فلسطینی به همراه کرانهٔ باختری است و از سال 2007 توسط حماس که یک گروه شبهنظامی بنیادگرای اسلامی است، اداره میشود.
اسرائیل در پاسخ به حمله های هفتم آکتوبر حماس، غزه را به گونه ی کامل محاصر کرد و هدف حمله های هوایی قرار داد. از آن به بعد بمباران های اسراییل بر غزه به شدت ادامه دارد. هرچند اسراییل حملۀ زمینی را آغاز نکرده و اما سیصد هزار نیروی ذخیره را فراخوانده و بخشی از آنان را در مرز نوار غزه جابجا کرده است. تا کنون اسراییل به خواست های سازمان ملل و شماری کشور های دیگر بخاطر پایان بمباران ها پاسخ مثبت نگفته است. اسراییل با وجود بمباران های پانزده روزه هنوز به کم ترین اهداف خود نایل نیامده است.
واکنش ها:
پس از بمباران های هوایی اسرائیل بر غزه واکنش ها در برابر اسراییل تندتر شد. ایران یگانه کشوری بود که گفت، هرگاه حمله های اسراییل ادامه یابد گروه های مقاومت دست به ماشه اند. حزب الله با پرتاب یک موشک ضد تانک به اسراییل، جنگ با این کشور را آغاز کرد. اسراییل به دنبال شلیک راکت از خاک سوریه فرودگاه حلب را بمباران نمود. عربستان گفت، در صورتیکه حمله های اسرائیل ادامه یابد روند گفت و گو ها با اسرائیل را به تعلیق می اندازد. قطر صدور گاز را به غرب تا پایان حمله اسرائیل به تعویق افگند. وال ستریت ژورنال گزارش داد که جنگجویان سپاه در حال انتقال نیرو هایش به مرز سوریه و اسراییل است. سپاه از شهر دیر زور در شرق سوریه به سمت جنوب در منطقه ی دمشق به حرکت درآمدند و جبهه جدیدی برضد اسراییل باز شد.
نتانیاهو اعلان کرد که اسرائیل در حال انتقامگیری است. وی خواهان دولت اضطراری شد. اسرائیل برای حمله ی زمینی به غزه نیرو هایش را در سرحد جابجا کرد و آماده گی خود را برای جنگ بر ضد حزب الله اعلان کرد. آمریکا با استقرار ناو های بحری در منطقه به ایران بخاطر اشتراک در جنگ با اسرائیل هشدار داد.
سازمان ملل و سازمان همکاری های اسلامی و کشور های اسلامی و اتحادیه اروپا و اتحادیه عرب عربستان و قطر و ترکیه و ایران خواهان توقف جنگ شدند. اسرائیل صدها تانک های زرهی را به مرز در نوار غزه انتقال داد و نیرو هایش را در شش کیلومتری غزه جابجا کرده ا ست. دو طرف از مردم خواستند تا منطقه را ترک کنند؛ اما رهبران حماس مانع بیرون شدن مردم از غزه شدند. آکسیون گزارش داده که ایران از طریق سازمان ملل پیام داده که در صورت ادامه حمله ها در غزه در این جنگ مداخله خواهد کرد. ایران برای رهایی گروگان ها اعلام همکاری نمود. حسین عبداللهیان گفت که برای آزادی گروگان ها تلاش خواهد کرد. هفت آبادی در آنسوی سرحد هنوز تحت کنترول حماس است. حماس ده ها تن را از این آبادی ها اسیر گرفتند و تبادله آتش میان دو طرف ادامه دارد.چین به اسرائیل گفت که فراتر از دفاع به حمله به غزه آغاز کرده و خواهان پایان جنگ شد.
حمله های پهپاد های ناشناس از جنوب لبنان به داخل اسرائیل نشانه ی گسترش جنگ بود و پس از آن حزب الله لبنان از آماده گی در جنگ به سود فلسطینی ها خبر داد. سخنگوی ارتش اسرائیل از مردم اسرائیل خواست که برای 72 ساعت در خانه های شان آب و نان داشته باشند. اس ایمیل از فراخوانی سیصد هزار سرباز ذخیره ی اسراییل خبر داد. لوای 555 اسرائیل به قصد حمله به غزه جابجا ساخته شد. اسرائیل از آماده گی خود برای حمله به غزه سخن گفت. همزمان با آن انتقال ماشین های جنگی آمریکا در منطقه سرعت گرفت. همزمام با این فراخوان روسیه از ارسال سلاح به سوریه به هدف بمباران اسرائیل خبر داد. با اشغال یک پایگاه نظامی اسرائیل بوسیله ی حزب الله جنگ تشدید یافت. عراق خواهان احیای پیمان مشترک دفاعی اتحادیه عرب شد.
آمریکا سِلاح های بی شماری را به منطقه انتقال داد که حکایت از جنگ باز دارنده ندارد. این انتقالات نگرانی های بیشتر را به بار آورد. اردوغان در صحبت با رئیس جمهور فرانسه از غرب خواست تا برای پایان تشنج در خاورمیانه گام بردارد. اردوغان خطاب به وزیر خارجه آمریکا گفت که به عنوان انسان با مردم رفتار کنید. وزیر خارجه عربستان گفت، اسرائیل باید فوری حمله ها به غزه را متوقف کند.
نشست روز شنبه (۲۱ اکتوبر) در قاهره، به اشتراک رهبران و وزیران خارجه شماری از کشور های عربی و اروپایی بدون حضور نماینده ی آمریکا نتوانست، بن بست در نوار غزه را بشکند. هرچند شواهد آشکاری از نقش ایران در پشت این حمله وجود ندارد؛ اما گفته می شود، بعید به نظر می رسد که حماس چنین عملیات ویرانگر و پیچیده ای را به تنهایی انجام داده باشد. ایران در آموزش و ارائه سلاح به گروه های شبه نظامی نیابتی خود در منطقه، از نوار غزه گرفته تا لبنان، عراق و سوریه، سابقه ای طولانی دارد. ایران از حماس حمایت نظامی میکند و در طراحی و ساخت یک سیستم موشکی داخلی متناسب با قابلیت ها و امکانات موجود حماس را کمک کرده است. ایران برای ساختن این سلاح در غزه، نوار ساحلی پرجمعیت و فقیر تحت محاصره شانزده ساله اسرائیل و مصر، به آن ها کمک کرده است. در طول یک سال گذشته، نشانه هایی از آماده شدن ایران و نیروهای نیابتی اش برای اتخاذ رویکردی تهاجمی تر نسبت به اسرائیل وجود داشته است.
ریشۀ تاریخ منازعه:
منازعه ی اسراییل و فلسطین ریشه ی دیرینه و تاریخی و حتا چند هزار ساله دارد و اکنون در نماد تلفیق دین و سیاست به نقطه ی غیر قابل بازگشت رسیده است. استعمار انگلستان بعد از پایان جنگ دوم جهانی در سال 1918 موفق شد که دولت عثمانی را شکست بدهد و سرزمین های عربی تحت حاکمیت آن را تسخیر نماید. در دوم نوامبر سال 1917 مسئول وزارت خارجه بريتانيا آقای جيمز آرتور بالفور2 طي نامه ای به لورد والتر روتچيل3 از رهبران سازمان سهيونيستي انگليس اعلان داشت که دولت انگليس از ايجاد کشور مستقل يهود در سرزمين فلسطين حمايت مي کند و اين اعلاميه در تاريخ بنام “اعلاميه بالفور 1917” ياد مي شود. 4 سال 1917 همزمان است با اشغال فلسطين توسط قوای بريتانيای کبير که از مصر وارد آنجا شدند.
بریتانیا درصدد اخذ قیمومیت فلسطین از جامعه ملل برآمد. “ماکس نورودو” یکی از شخصیت های برجستۀ صهیونیزم در سال 1919-م ضمن نطقی تعهدات متقابل صهیونیست ها و هیات حاکمه بریتانیا را بدین سان تشریح کرد : ما می دانیم که شما از ما چه می خواهید شما می خواهید که ما پاسداران کانال سوئز باشیم. نگهبان راه شما به هند از طریق خاور نزدیک باشیم. برای انجام این خدمات دشوار نظام آماده ایم. اما باید اجازه دهید قدرتی باشیم تا بتوانیم این وظائف را انجام دهیم . (1)
روز بیست و پنجم اپریل سال 1920-م شورای عالی متفقین برای انگلستان اجازه قیمومیت فسلطین را داد که در آن تشکیل کانون ملی یهود در فلسطین امری الزامی شناخته شده بود تا دولت مقیم دولت مقیم یعنی انگلستان باید استقلال و خودمختاری کانون مزبور را فراهم نماید . از یهودی ها خواسته شده بود تا با دولت مقیم در تاسیس کانون ملی همکاری داشته باشد و از انگلستان خواسته شده بود که امکانات لازم را در اختیار آنان قرار بدهد. در سال 1920-م قیمومیت فلسطین بعد از بررسی در نشست ” سان رمو” به دولت انگلستان واگذار شد. سپس “هربرت سامویل” به عنوان کمیسر عالی فلسطین انتخاب گردید.
انگلستان در سال 1922 طرح موسوم به “کاغذ سفيد5” از سوی دولت انگليس که مشهور به طرح “چرچيل” وزیر خارجۀ پیشین بریتانیا نيز است، برای ايجاد کشور يهود در فلسطين اعلان شد . در سال 1922 قانوني از سوی دولت بريتانيا در مورد فلسطين وضع شد که متضمن شناخته شدن دولت يهودی بود که به تمامی تلاش های اقتصادی، اجتماعي و ديگر فعاليتها برای تاسيس کشور ملي يهود در فلسطين قانونيت داد. انگلستان تمام قوای خود را برای حمایت از یهودیان صهیونیست تحت اختیار آنها گذاشته بود و برای جلوگیری از هر گونه شورشی از طرف مسلمانان، امارتی در شرق اردن تشکیل داد تا دولت اسرائیل بدون هیچ دغدغه و دردسری تشکیل شود.(2)
یهودی ها هم برای اروپایی ها تعهد سپردند که در فلسطین دولتی را تشکیل خواهند داد که از منافع ملی آنها برای همیش پشتیبانی خواهند کرد. چنانچه پیامبر صهیونیزم به نام «تئودور هرتسل» کتابی تحت عنوان “دولت یهود” منتشر کرد که به سرعت در میان یهودیان منتشر گردید و در آن آمده است: ما بخشی از استحکامات اروپا در مرز با آسیا و به عنوان طلیعه دار تمدن اروپا در رویارویی با بربرها خواهیم بود. اروپایی که وظیفه خواهد داشت، وجود و بقای ما را تضمین کند.(3)
انگلیس ها برای عملی شدن برنامۀ شان تلاش های همه جانبه به خرج داده و به شیوه های گونه گونی دست یازیدند. چناچه انگیس ها با شاه حسین سعودی کنار آمدند و در سال 1927 برای وهابی های سعودی اجازۀ تشکیل اولین دولت آل سعود را دادند . این کار راه برای را عملی ساختن دولت یهود یک گام نزدیک تر نمود. مهاجرت یهودی ها از سراسر جهان به فلسطین آغاز شد و صد ها هزار یهودی وارد فلسطین شدند. با جا بجا شدن یهودی ها در فلسطین عرصۀ زنده گی برای فلسطینی ها تنگ تر می گردید . فلسطینی ها اندک اندک به مقاومت پرداختند که بالاخره در سالهای 1936 تا 1939 قیام های فلسطینی ها به اوجش رسید که احزاب و گروههای متعدد فلسطيني عليه اشغالگران بريتانيايي و مهاجران يهودی به پا خاستند . در مقابل دولت بريتانيا در فلسطين بين 6000 تا 14000 پوليس يهودی را آموزش و تجهيز نمود تا در برابر قيام فلسطينيان در کنار ارتش بريتانيا بجنگند. در طي اين سالها بود که هزاران فلسطيني کشته و زخمي شدند و صدها هزار ديگر آواره گرديدند. *
سر انجام در سال 1947 پس از تقسيم هند به دو کشور هند و پاکستان، سازمان ملل متحد تصمیم گرفت تا برنامۀ یاد شده را بر فلسطین نیز تطبیق نماید و باصدور قطعنامه 181 تاسيس دو دولت مستقل عرب و يهود را در فلسطين با 33 رای موافق بر 13 رای مخالف و 10 رای ممتنع قانونيت بخشيد. نظر به اين فيصله %56 از سرزمین های تحت کنترول ادارۀ فلسطينی بريتانيا با جمعيت حدود %80 به يهودی ها تعلق گرفت. در اين قطعنامه بيت المقدس شهر فاصل بين دو دولت عرب و يهود تحت اداره سازمان ملل متحد ذکر شده است. اين فيصله در آن زمان از سوی اکثريت يهوديان پذيرفته شد؛ اما از سوی اکثريت فلسطينيان مسلمان و دولتهای عرب رد شد. کشورهای عربي خواستار بازگرداندن اين موضوع به محکمه بين المللی شدند وتاسيس دولت يهود را نپذيرفتند؛ اما اسرائيل دولت مستقل خود را در سال 1947 که شامل اکثريت اراضی فلسطينيان می شد، اعلان کرد و اعراب جنگ را عليه دولت اسرائيل آغاز نمودند. اين در حالی بود که بريتانيا توانست، همراه با ساير متحدين خود در جنگ جهاني دوم جبهه ی مخالف خود شامل ترکيه را شکست بدهد . بريتانيا که نقش اساسی در ايجاد کشور يهود داشت. پس از جنگ جهاني دوم نيز يک ابر قدرت قوی مانند گذشته باقی ماند؛ اما در عوض کشورهای اسلامی يا زير سلطه غربيها قرار گرفتند و يا دچار نابسامانی ها و آشفتگی های سیاسی و اجتماعی گردیدند. جنگ يکساله (1949-1948) اعراب و اسرائيل نه تنها که دولت اسرائيل را سقوط نداد؛ بلکه حاکميت ظالمانه آنرا با شکست اعراب در سراسر فلسطين گسترش داد.
حرب کارگربریتانیا پس پیروزی در جنگ دوم جهانی از ايجاد و برسميت شناختن دولت اسرائيل حمايت کرد. در سال 1948 اولین دولت يهود به رهبری دويد بن گوريون تاسيس شد و آخرين سربازان بريتانيا بعد از پایان ماموریت شان از فلسطین خارج شدند. تاسيس دولت اسرائيل در همان آغاز در سال 1947 از سوی دو دولت بزرگ جهان يعني دولت امريکا برياست جمهوری هری ترومن و اتحاديه جماهير شوروی برهبری جوزف استالين برسميت شناخته شد.(4)
پروسه تحکيم پايه های حکومت اسرائيل همچنان ادامه يافت و نزاع اعراب و فلسطين بطور لاينحل باقي ماند تا اينکه در سال 1967 جنگ مشهور” 6 روزه اعراب و اسرائيل” با پلان از پيش طرح شدۀ قدرتهای ذينفع به وقوع پيوست و در اين جنگ اسرائيل موفق شد اراضي بيشتری از اعراب را تحت تصرف خود در آورد و کشورهای عربی را شکست دهد. جنگهای ديگر اعراب و اسرائيل چون جنگ 1974- 1973 و 1982 نيز به پيروزی اعراب منجر نشد.
اسراییل در این مدت چنان از در خشونت و وحشت آفرینی های بی باکانه با فلسطینی ها پیش آمد که هنری فورد صاحب شرکت بزرگ موتر سازی فورد، در کتاب «یهود یگانه مشکل جهان» (5) می نویسد: ” اگر جهان می دانست یا اجازه داده می شد که بداند چگونه یهودیانِ(صهیونیست) زمینهای فلسطین را از دست مسلمانان بیرون آوردند، چنان بیزاری و نفرتی نسبت به یهود در دلش ایجاد می شد که هرگز فراموش نمی شد. تمام این اعمال با اطلاع نمایندۀ انگلستان رسانده میشد؛ اما کسی قادر نبود تا از این وقایع و غارتها و آدم کشی ها صحبتی به زبان آورد؟ حتا یکی از کارمندان دولت انگلستان وقتی به دولت خود گزارشی راجع به زمین دزدیِ یهود داد. وی فوری از كار برکنار شد.”
تا کنون برای پایان این جنگ تلاشهای گوناگونی صورت گرفته؛ اما تا اکنون به نتیجه نرسبده است. از جمله مهمترین تنها توافقنامه اوسلو بود که در سال 1993 میان سازمان آزادیبخش فلسطین به رهبری یاسر عرفات و دولت اسراییل به رهبری اسحاق رابین به امضا رسید. این توافقنامه که به نام “راه حل دو دولت” شناخته میشود و منجر به تشکیل دولت فلسطین می شد؛ اما این توافقنامه به دلیل جناحهای بنیادگرای داخل اسراییل عملی نگردید و دولت اسرائيل به بهانه ی حماس و سازمان الجهاد اسلامی به تعهدات اسلو عمل نکرد. مخالفت بنیادگرایان تندرو در اسراییل منجر به قتل اسحاق رابین گردید. انگیزه مخالفت این جناحها دینی بود.
معبد سلیمان در زیر مسجد الاقصا که در دو نوبت، یکبار به دست بابلیان و یکبار به دست رومیان ویران شده و به باور یهودیان، مسلمانان مسجد خود را بر بالای آن ساختهاند. این معبد قداست منحصر به فردی نزد یهودیان بنیادگرا دارد؛ اما سایر گروههای یهودی، چون، یهودیان چپگرا، و یهودیان ارتدوکس با این رویکرد مخالف اند. یهودیان چپگرا در این زمینه رویکرد سکولار دارند و طرفدار تشکیل دولت مشترک از یهودی و مسلمان هستند. آنان نمی خواهند که روایت های کتاب مقدس مانع همزیستی یهودیان و مسلمانان شود. یهودیان ارتدوکس بدین باور اند که تا زمان ظهور مسیح موعود باید، منتظر بمانند و نباید پیش از ظهور او به تشکیل دولت اقدام کنند.
اگر راه حل دو دولت به اجرا گذاشته میشد، و در مورد اماکن مقدس میان پیروان این سه دین توافقی صورت میگرفت. در آن صورت مناقشه پایان می یافت. مانع اصلی این کار نفوذ فزاینده افراطگرایان مذهبی در دو طرف است. حماس مخالفت به رسمیتشناختن دولت اسراییل و تندروان مذهبی اسراییل مخالف تشکیل دولت فلسطین اند. مردم مظلوم فلسطین از 70 سال بدین سو شاهد بدترین جنایات وحشتبار یهودی ها بوده و داغ های آن هنوز هم بر پشت و پهلوی هر فلسطینی سخت سنگینی دارند. فلسطینی ها که درهمان آغازین مخالفت شان را با صدور قطعنامۀ 181 سازمان ملل اعلان کردند و برای رسیدن به داعیۀ شان که همانا تاسیس دولت مستقل فلسطین فراتر از مرز های تعیین شده است، پایمردانه می رزمند و به مقاومت خویش ادامه میدهند. گرچند کشور های عربی در این نبرد حق طلبانه با فلسطینی ها همدردی دارند و اما برای تحقق داعیۀ فلسطینی ها گام های جدی و عملی را نگذاشته اند؛ زیرا اکثر کشور های قدرتمند عرب دردام سیاست های امریکا اسیر هستند که اسراییل را متحد استراتیژیک خود می خواند . چنانکه هیلاری کلنتن در روز های حملۀ وحشیانۀ اسراییل به غزه در نوومبر 2012 گفت دوستی اسراییل با امریکا مانند سنگ محکم و ناشکستنی است که این حرف کلنتن نمایانگر پشتیبانی چشم بستۀ امریکا از این کشور است. بنابراین، این گفتۀ بی شرمانۀ او مبنی بر این که امریکا بر بلند رفتن حیثیت فلسطینی ها در سازمان ملل اظهار تاسف میکند، دروغی محض است. از همین رو است که اسراییل هر از گاهی برمصداق سخن: خیز زدن از میخ امریکا برابر به ضرب المثل معروف ” گوساله از میخ خود خیز میزند” فلسطینی ها را مورد حملات بمباران های سنگین هوایی و زمینی قرار میدهد. اسراییل این گونه حملات را بر مردمی اجرا می نماید که از داشتن اسلحۀ هوایی و پیشرفته زمینی محروم اند؛ اما با آن هم فلسطینی ها بر مصداق غلبۀ خون بر شمشیر در برابر تهاجم بیرحامانۀ اسراییل به دفاع جانان پرداخته و با چنگ و دندان در برابر اسراییل غاصب ایستاده گی نموده اند. فلسطینی ها چنان به مقاومت آهنین در برابر اسراییلی ها پرداخته اند که شکوۀ مقاومت آنان اسراییل را وحشت زده گردانیده است. چنانکه فلسطینی ها در آخرین جنگ خونین هشت روزه در سال 2012 دلاور مردی های شان را در برابر اسراییل به نمایش گذاشتند. شاید شماری ها با کشته شدن 126 فلسطینی و سه اسراییلی در این جنگ برنده اسراییل را به حساب آورند و اما با یک سبک و سنگینی توازن قوا به ساده گی می توان برنده و بازندۀ اصلی را تفکیک نمود؛ اما حمله ی غافلگیرانه ی حماس بار دیگر ضرب شصت فلسطینی ها را بر ناف اسراییلی ها نقش بست و با دور زدن گنبد آهنین ارتش تا دندان مسلح اسراییل را رسوا و شرمسار گردانید.
فلسطینی ها در واقع در برابر تهاجم اسراییل با نیروی ایمانی و ملی عمل کرده و برای رسیدن به داعیۀ شان از هیچ نوع قربانی دریغ نمی کنند. این در حالی است که اسراییل از حمایت های کامل نظامی، مالی و سیاسی امریکا برخوردار بوده و فلسطینی ها نه تنها از داشتن حامیان نظامی، مالی و سیاسی اندک برخوردار اند، بلکه تحت تعزیرات شدید نظامی نیز قرار دارند. موضع شکننده و غیر فعال کشور های عربی درگذشته نتوانسته است تا حلال مشکل فلسطینی ها شود؛ زیرا اتحادیۀ عرب در هر باری که فلسطین مورد تجاوز اسراییل قرار میگیرد، اضافه تر از پرداختن به قطعنامه های غیرعملی کاری بیشتری انجام نداده است. اکثر اتحادیۀ عرب در این گونه تصمیم گیری ها دست و پابین تصامیم امریکایی ها بوده اند؛ هرچند با دمیدن بهار عربی توازن نیرو ها بیشتر به نفع فلسطینی ها بهم خورد که مایه ی نگرانی اسراییل را فراهم کرد؛ اما بهار عربی در نتیجه ی ناتوانی ها و نامدیریتی های رهبران جنبش های بهار عربی با مداخله های کشور های غربی به شکست مواجه شد. این شکست آرزو های فلسطینی ها را به یاس بدل کرد.
.نتیجه:
هرگاه در این مدت کشور های عربی در برابر اسراییل یک دست عمل میکردند و موفق به تصامیم مهم و حیاتی در برابر اسراییل و فشار آوردن بر غرب میگردیدند . ممکن اندکی از دشواری های کنونی فلسطینی ها کاسته می شد و امروز به مثابۀ زخمی ناسور در شرق میانه و قلب خون آلود در جهان اسلام نمی بود؛ بویژه اینکه برای مدتی موفق به بستن دریای نفت به روی غرب می شدند. این فشار نسبت به هر فشاری برای غرب، بویژه امریکا خورد کننده است؛ زیرا استفاده از ابزار نفت برنده ترین سلاح در برابر حامیان اسراییل است، اما وابستگی های مرگبار سیاسی و نظامی کشور های عربی به غرب چنین فرصتی را از آنان گرفته است. حکومت های عربی نظام های سرکوب بوده و چماق و شلاق ها را بر فرق مردم شان نگهداشته اند. غرب هم از ترس به قدرت رسیدن اسلام گرا ها، ترجیح میدهد تا از دولت های مستبد عربی پشتیبانی کند. شگوفایی بهار عربی در سال 2011 فصل جدیدی را بر روی فلسطینی ها گشود؛ اما آرزک های فلسطینی ها قربانی اشتباه های اخوان المسلمین مصر و آسیب پذیری های سودان گردید. ظهور داعش و القاعده در عراق و سوریه آخرین امید های فلسطینی ها را به یاس بدل کرد.
هشت دهه جنگ میان اسراییلی ها و فلطینی ها به اثبات رسانده که گزینۀ نظامی راۀ حل ندارد و بلکه این گزینه فرصت ها برای صلح میان دو کشور را از میان می برد. به اسراییلی ها ثابت شده که فشار های روز افزون سیاسی و اقتصادی این کشور بر فلسطینی ها کارگر نیفتاده و برعکس آنان را مقاوم تر و عصبانی ترساخته است. اسراییل در این مدت هر روز عرصه را برای فلسطینی ها تنگ تر و دشوار تر گردانیده است؛ اما نتیجه بخش نبوده است. این منازعه زمانی پایان می يابد که گروههای مذهبی هر سه طرف یعنی یهودیان، عیسوی و مسلمانان به انعطاف روی آورده و با توجه به بازخوانی جدید دینی بجای انتقامگیری، دگرستیزی و سلطهجویی، به همدیگر پذیری، مصالحه و همزیستی های مسالمت آميز تن بدهند تا میلیون ها انسان اسراییلی، فلسطینی و لبنانی را از فتنه ی این جنگ خانمانسوز رهایی ببخشند. یگانه راه برای پایان منازعه تشکیل دو دولت اسرائيل و فلسطین است. این جنگ در حالی شعله ور گردیده که رقابت ها و تنش های قدرت های جهانی و منطقه ای جهان را بر لبه ی پرتگاه قرار داده ایت. جهانیان باید هرچه زودتر این جنگ را مهار نمایند و در غیر آن شعله های این جنگ از مرز های اسراییل و فلسطین و لبنان به سوریه و مصر و سایر کشور های عربی کشیده خواهد شد که پس لرزه های آن غرب را هم خراب خواهد است. یاهو