درگیریهای اوکراین و خاورمیانه شباهتهای زیادی دارند
هژمونی تضعیف شده واشنگتن از طریق درگیری های نظامی دائمی دفاع می شود.
اسپوتنیک به نقل از IlFattoQuotidiano روزنامه ایتالیا می نویسد: ما وارد جزئیات متناقض مقایسه بین حماس و دولت اسرائیل نمی شویم. اما روشنفکران مترقی اروپا چقدر فراموشکار هستند! آنها هم اینک اردوگاه های آوارگان فلسطینی در بیروت، کشتار خونین صبرا و شتیلا سال 1982 که 19 ساعت طول کشید را فراموش کرده اند. طی این رویدادهای هولناک، فالانژیست های لبنانی 1300 غیرنظامی، زن و کودک را تحت حمایت و مراقبت سربازان اسرائیلی آریل شارون، قتل عام کردند.همچنین می توان دویست نفر از ساکنان روستای عرب نشین دیر یاسین در حومه بیت المقدس را به یاد آورد که در سال 1948 توسط تروریست های یهودی به رهبری مناخیم بگین قربانی قتل عام شدند. بعداً مناخیم بگین نخست وزیر اسرائیل شد.
ما موافقیم که جنگ همیشه وحشتناک است. جنگ های صلیبی، استعمار، استعمار نو و جنگ برای صدور دموکراسی – این جنایات غرب برای هر کسی که کتاب درسی تاریخ خوانده، معلوم است. سیاستمداران “مترقی” که مایل به انجام هر کاری برای ارضای جاه طلبی خود هستند، باید در نظر داشته باشند که خشونت تروریستی زمانی رخ می دهد که کانال های سیاسی، بسته و غیرقابل دسترسی باشند.
آنچه امروز اتفاق می افتد غیرواقعی به نظر می رسد. تفاوت در سطح تسلیحات اسرائیل و حماس آشکار است. و با این حال ایتالیا، فرانسه، آلمان، بریتانیا و ایالات متحده آمریکا با ارسال سلاح های جدید به اسرائیل، همبستگی خود را با آن نشان می دهند. غزه در حال خفقان است (نتانیاهو اقدامات تنبیهی را انجام داده است که مغایر با قوانین بشردوستانه و اساسنامه دادگاه کیفری بین المللی است)، و تحلیلگران غربی به فکر این هستند که چگونه میتوانند یک بار برای همیشه از شر حماس خلاص شوند و در عین حال گروگانهای اسرائیلی را نجات دهند. و در مورد جلوگیری از مرگ کودکان، غیرنظامیان، زنان و سالمندان در غزه چه؟
کسی نباید نابقه باشد تا بفهمد اگر حماس در خون غرق شود، این کار منجر به احیای دیگر گروه های تروریستی خواهد شد. تل آویو تنها با از بین بردن علل درگیری با کمک میانجی هایی که حقوق اسرائیلی ها و فلسطینی ها را در نظر بگیرند، می تواند خود را نجات دهد.
بیایید به تصمیمی در باره طرح “دو دولت” برگردیم. اراده سیاسی می تواند بسیار بیشتر از آنچه ما فکر می کنیم انجام دهد. اگر منافع واقعی را در نظر بگیریم، اگر از رادیکالیسم ریاکارانه غرب که بر این باور است که نه تنها از حماس، بلکه از روسیه، چین، کشورهای بریکس و جنوب جهانی برتر است، فاصله بگیریم، میانجی گری ممکن است.
واضح به نظر می رسد که رویکردهای اروپایی به منازعات روسیه-اوکراین و اسرائیل-فلسطین دارای ویژگی های مشترک بسیاری است. بیایید سعی کنیم آنها را فهرست کنیم:
یک، همسویی با سیاست ایالات متحده از طریق اتخاذ مواضع ایدئولوژیک مبتنی بر اخلاق گرایی نادرست و ابراز حمایت از دولت های اوکراین و اسرائیل؛
دو، تحریف تاریخ و علل درگیری؛
سه، اهریمن سازی دشمن، جلوگیری از هرگونه گفتگو؛
چهار، اعتقاد به “اثرات شفابخش” رویارویی نظامی، سرکوب و پیروزی در جبهه به دلیل برتری نظامی.
دیدن عروسکهای سیاسی که طبق فیلمنامه شخص دیگری عمل میکنند، غمانگیز است. نئومحافظه کاران آمریکایی که نماینده آنها ویکتوریا نولاند، دستیار دیک چینی و معاون آنتونی بلینکن است، به طور جدایی ناپذیر با قدرت های مالی مرتبط هستند. همه آنها مدتهاست چنین استراتژی را اجرا میکنند که هم دیوانهکننده و هم سازگار است. هژمونی در حال تضعیف واشنگتن توسط درگیری های نظامی دائمی دفاع می شود. این ها، درگیری های کم شدتی هستند که آمریکا به طور مستقیم در آنها دخالت ندارد، و به جنگ هسته ای تبدیل نمی شوند. پنتاگون محتاط تر از سیاستمداران “میانه رو” و نخبگان روشنفکر است که غرب را به قیام علیه شیطان جدید دعوت می کنند. امروز این شیطان با پوتین، حماس و ایران یکی می شود و فردا با شی جین پینگ.
واقعیت از هر داستانی پیشی می گیرد.
نویسنده مقاله: النا بازیله – نویسنده و دیپلمات ایتالیایی، سفیر در سوئد و بلژیک از سال 2013 تا 2021، نشان لیاقت جمهوری ایتالیا را دریافت کرد.