۲۲ سال از تجاوز امریکا و متحدین ان بر افغانستان میگذرد
حمایت از یک بیگانه متهم به تروریسم بنام مهمان از جانب طالبان در ان زمان ارزش انرا داشت که :
— ۴۵ کشور جهان در راس امریکا و ناتو افغانستان را ۲۰ سال تحت اشغال دراورند ؟
— در مدت اشغال مظالم ناگفتنی از کشتار تا شکنجه و زندان در حق افغانها روا داشته شود ؟
— محافل غم و خوشی ، مساجد و عبادتگاههابمباردمان گردد و به قران بارها بی حرمتی گردد ؟
— عساکر بیگانه شبها به منازل مردم رفته زنان ، دختران و مردان را در بستر خواب اذیت و طعمه سگهای تعلیمی سازند ؟
— عساکر امریکا زنان و دختران افغان ( ناموس افغانها ) را تلاشی و بدن شانرا لمس کنند ؟
— شبکه های تروریستی و استخباراتی انها از دهات تا شهرها گسترش یابد ؟
— انقدر بر سر نوشت این ملت مسلط شوند که با حفظ خروج این ملت را زجر دهند و خودرا حاکم بر مقدرات ان بدانند و جوبایدن افغانستان اسلامی را کشور منفور شده از جانب خداوند بگوید ؟
— انقدر فجایع و مفاسد اخلاقی را شیوع دهند که اثار و تبعات ان در مطبوهات داخل و خارج مایه شرمندگی گردد ؟
اگر زنجیره عوامل این فجایع پیوند به همان مهمان نوازی ۲۲ سال پیش میخورد پس ان پا فشاری صفحه نا میمونی را در تاریخ ربع قرن اخیر افغانستان رقمزده است و باعث مصیبت و رنج ۲۰ ساله برای یک ملت ناتوان و زجر کشیده گردیده است .
اگر پا فشاری در نه سپردن بن لادن به کشور سوم نا سنجیده بود پس پا فشاری های جاری در مورد حقوق کار زنان و تحصیل و تعلیم دختران و عدم رعایت موازین جهانی دولت داری مدرن که مغایرت با اصول عقیدتی و ارزشهای عنعنوی مثبت مردم نداشته باشد میتواند عامل بد بختی های بیشتر برای این کشور گردد .
تکیه بر چند جمله عام و تکراری چون ( شرایط شناخت را تکمیل کرده ایم ، بهترین حق را برای زنان قائل هستیم ، تعلیم و تحصیل دختران را تا امر ثانی ( امر ثانی بی منتها ) متوقف ساخته ایم ، جهان در تعامل با افغانستان نیاز دارد و باید با ما تعامل کند ، هیچ کشوری از افغانستان تهدید نمیشود ، ما با همسایگان و جهان خواهان تعامل نیک هستیم ، حقوق بشر ، تعلیم و تحصیل دختران و کار زنان امور داخلی ماست کسی حق مداخله در امور داخلی ماراندارد و ماهم به امور داخلی دیگران مداخله نمیکنیم ) نمیتواند راه حل معضلات انباشته شده سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و رفع انزوای افغانستان باشد .
پا فشاری روی این گفته های تگراری دو ساله در حقیقت ایستادکی در برار منشور سازمان ملل متحد ، اعلامیه جهانی حقوق بشر ، جهان اسلام و سازمان کنفرانس کشور های اسلامی است که از ادامه ان بوی خطرات ناگوار ناشی از تداوم موضعگیری منفی جهانی به مشام میرسد .
عقلانیت سیاسی را باید جاگزین پافشاری های خود پذیرفتگی ساخت .
انعطاف و نرمش بخاطر مصالح ملی و منافع مردم در سیاست مردود نیست همانطوریکه قاطعیت و ایستادگی معقول برای دفاع از مصالح و منافع غیر معمول نمیباشد .
سیاست علم است و بکار بستن ان هنر ، شایستگی می طلبد ، قدرت درک حوادث بعدی را میطلبد ، خواهان برداشتن موانع از سر راه پیشرفت و کشور داری سالم میباشد .
شناخت لازم از دشمن بر معیار منافع متقابل و باموُضعگیری سازنده در تعامل با ان نیرنگ بازی سیاسی نه بلکه مهارت و کار دانی سیاسی است که سیاستگر را قادر میسازد تا مناسبات با دوستان را تعمیق بخشد و خصومت مخالفان را خنثا گرداند .
نتیجه یک دندگی در سیاست از ازمونگاه یک ربع قرن با ناکامی و ادبار عبور نمود که دوام و تکرار ان نا میمون تر ازگذشته بوده میتواند .
دل مردم را بدست اوردن ، جهان را به اجراات نیک قناعت دادن ، شفافیت و غیر مرموز بودن راه حل معضلات و شیوه خوب دولتداری است .
دو سال سرپرستی ، دو سال یکنواختی و انعطاف ناپذیری ، دو سال خلای قانون ، دو سال ایستادگی در برابر حقایق قبول شده جهانی جوابگوی خواست مردم و زمینه ساز داشتن نقش در میان ملل جهان نیست .