دروغ پردازی های امپریالیسم در باره ی درگیری در اوکرایین!
گزینش و تنطیم: حسین تلاش
مقاله ۲/۱۴۰۲
دهم فروردین – حمل ۱۴۰۲
۳۰ مارچ ۲۰۲۳
سیامک
پیش گفتار
گناه بزرگ جنگ در اوکرایین بر دوش کیست؟ رسانه های غربی هیچ تردیدی در این باره ندارند. آن ها می گویند که آغازگر این جنگ آدم کش، کسی فرای پوتین دیوانه و ستم کار نیست. آن ها می گویند که گزینه های فراوان دیگری هم بود، هیچ کسی پوتین را وادار به جنگ نکرده بود.
آیا این سخن حقیقت است، یا به گفته هگل تنها بخشی از حقیقت است؟
بخش دیگر حقیقت در کجا پنهان شده است؟
ما در این نوشته نشان خواهیم داد که بدون هیچ تردیدی آمریکا و ناتو زمینه ساز این جنگ بوده اند.
زمینه سازی ناتو برای جنگ با روسیه
داستان جنگ اوکرایین از سال ۱۹۹۰ آغاز می شود، زمانی که رهبران غربی تلاش می کردند که آلمان دموکراتیک را بخشی از ناتو آلمان غربی کنند. برای این کار آن ها از اتحاد جماهیر شوروی خواستند که ۴۰۰ هزار نیروی نظامی خود را به روسیه بر گرداند. رهبران غربی برای انجام این کار با رهبران آن زمان اتحاد جماهیر شوروی پیمان بستند که ناتو را حتا یک وجب به سوی شرق گسترش ندهند. به گزارش دانشگاه جرج واشینگتن George Washington Universitetet غرب در سال ۱۹۹۰ تا سال ۱۹۹۱ برای انجام یک پارچگی دو آلمان هزاران بار به رهبران شوروی گفت که ناتو به سوی شرق گسترش نخواهد یافت.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ناتو بیش از ۱۶۰۰ کیلومتر به سوی مرزهای روسیه گسترش یافت.
ایالات متحده یک سویه، خود را از پیمان موشک های ضد بالستیک پیمان ABM سال ۱۹۷۲ کنار کشید و سیستم های پرتاب موشک ضد بالستیک در کشورهای تازه ناتو پابرجا کرد که توانایی یورش هسته ای به روسیه را دارند. آمریکا یک سویه، از پیمان موشکی میان برد پیمانINF سال ۱۹۸۷ کنار گرفت و آسیب پذیری روسیه در برابر یورش هسته ای آمریکا را افزایش داد.
امریکا یک کودتای راست گرای در اوکرایین انجام داد.
در آغاز سال ۲۰۱۴ شورش ضد دولتی در کیف رخ داد. این شورش به کودتایی انجامید که در آن رئیس جمهور برگزیده دموکراتیک و هوادار دوستی با روسیه سرنگون شد و پس از آن فراملی گرایان جنگ جو و راست گرای اوکراینی دستگاه فرمان دهی دولتی را در دست گرفتند.
کشورهای ناتو در کنفرانس ناتو در بخارست در سال ۲۰۰۸ راه را برای پیوستن اوکرایین و گرجستان به ناتو باز کردند. هیچ کس به هشدارهای سفیر آمریکا در روسیه در آن زمان، ویلیام برنزWilliam Burns ، که پذیرش اوکرایین و گرجستان در ناتو قرمزترین خط روسیه است گوش نداد. کارشناس تاریخ و سیاست مدار آمریکایی جورج کنان George Frost Kennan، در باره ی گسترش ناتو می گوید:
“یک لغزش غم انگیز … آغاز یک جنگ سرد.”
ناتو رزمایش های جنگی بی شماری در مرزهای روسیه برگزار کرده است، برخی از این رزمایش در باره ی یورش به سیستم های دفاعی روسیه بود. رزمایش نظامی زنده آتش (کاربرد گلوله ها و فشنگ های راستی) در استونی در سال های ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ بر گزار شد. عملیات نسیم دریاییSea Breeze در سال ۲۰۲۱ بر گزار شد که نزدیک بود که به درگیری میان کشتی های جنگی روسیه و بریتانیا انجامد.
در دوره رییس جمهوری ترامپ، امریکا جنگ افزارهای مرگبار به اوکرایین فروخت که تا آن زمان سیاست آمریکا بر این بود که تنها جنگ افزارهای غیر مرگبار به اوکرایین فروخته شود.
امریکا یکی از پشتیبانان و یا شاید یکی از فشار آورندگان برای پیوستن اوکرایین به ناتو بوده است.
امریکا با دادن جنگ افزار و آموزش نیروهای جنگی در اوکرایین و همکاری نظامی میان نیروهای ناتو و ارتش اوکراین، به رهبری اوکرایین برای سازش ناپذیری در برابر روسیه انگیزه می دهد. امریکا و غرب برای کم توان کردن و یا حتا نابودی روسیه تا به دان جا پیش رفتند که خط گاز روسیه به اروپا را ترکاندند. آندرس مانوئل لوپس اوبرادورAndres Manuel Lopez Obrador رئیس جمهوری مکزیک می گوید که آمریکا باید به پرسش ها در باره ی نقش خود در ترکاندن خط لوله های نورد استریم Nord Stream پاسخ دهد.
شکاف در باره ی درگیری اوکرایین در امریکا
داستان سرایی غرب به رهبری آمریکا در جنگ بر پایه تراز های دوگانه استانداردهای مضاعف استوار است که رسانه های غربی در باره ی چگونگی آغاز و دنباله این درگیری ها می نویسند که کار پایان دادن به درگیری ها را هم دشوار می کند. نقش گزارش نشده آمریکا و ناتو در افزایش تنش های روسیه و اوکرایین در گفتمان غرب ناپیدا است. با این کار رسانه های غربی هر گونه زمینه تاریخی را برای دست داشتن آمریکا/ناتو در این درگیری را به فراموشی می سپارند.
بی هیچ تردید در آمریکا هستند، کسانی که باورهای ژرفی در باره ی خطر روس ها دارند، ولی سازندگان و برنامه ریزان این سیاست با صنعت جنگ افزاری پیوند دارند که صدها میلیارد دلار در این جنگ درآمد دارد.
سیاست آمریکا در این درگیری و در برابر روسیه و رییس جمهوری آن ولادیمیر پوتین، بر پایه رویارویی و نه تنش زدایی برنامه ریزی شده است. مایکل مک فال Michael McFaul سفیر پیشین آمریکا در روسیه و رابرت پرسون Robert Person دانشمند سیاسی آکادمی نظامی آمریکا می گویند که پوتین و رژیم خودکامه اش از دموکراسی می ترسند، نه از ناتو.
فرانسیس فوکویاما Francis Fukuyama ، نویسنده کتاب پایان تاریخ که پوتین از پیوستن اوکرایین ناتو بیزار است ولی انگیزه اش چیز دیگری است. این سخنان در باره ی دلیل روسیه برای رفتن به جنگ – با روشن گری دو افسر اطلاعاتی پیشین آمریکا در امور روسیه به نام های آنجلا استنت و فیونا هیل Angela Stent and Fiona Hill هم خوانی ندارد.
آن ها می نویسند که در آغاز سپتامبر چند ماه پیش از آغاز جنگ، روسیه و اوکراینی به این سازش رسیده بودند که اگر اوکرایین پیوستن به ناتو را کنار بگذارد، کسی امنیت آن را در خطر نخواهد گذاشت.
یک جنبش هوادار صلح در میان روشن اندیشان و برخی از رهبران واقع گرای امریکا هم اکنون دارد ریشه می دواند.
جک ماتلاک Jack Matlock واپسین سفیر آمریکا در اتحاد جماهیر شوروی می گوید که این درگیری نشان می دهد که سیاست نظامی آمریکا و ناتو در اوکرایین چه خطرناک است. مارک میلیMark Milley، رئیس ستاد مشترک ارتش، می گوید که گفت و گو برای صلح هر چه زودتر باید آغاز شود.
مخالفان (نا هم سویان) سیاست کنونی آمریکا در اوکراین، هوادار روسیه نیستند و نمی خواهند که آمریکا نقش رهبری جهانی خود را از دست بدهد، ولی آن ها قانون های دیپلماتیک جهانی را می شناسند. آن ها می گویند که یک اوکرایین دوست برای منافع ملی ایالات متحده برجسته نیست، ولی برای روسیه مهم است که اوکرایین دوست روسیه باشد و نه دشمن آن. روسیه از یک اوکرایین دشمن هم مرز خود می ترسد و اگر آمریکا به دشمنی اوکرایین با روسیه دامن بزند، شاید کار به جنگ هسته ای کشانده شود که به سود هیچ کس نیست. روسیه نمی تواند کمک آمریکا به اوکرایین را با سیاست دگرگونی رژیم مسکو پیوند نزند؛ روی دادهای کیف، تفلیس، بیشکک، بغداد، طرابلس، دمشق هنوز در یادها زنده است.
روسیه – با مرز مشترک نزدیک به دو هزار کیلومتری خود با اوکرایین – سه بار و بار واپسین در جنگ جهانی دوم از سوی غرب یورش شد.
این دسته می گویند که اگر هم بپذیریم که هر چه که در باره ی پوتین می گویند درست باشد و حتا اگر او بخواهد که اتحاد جماهیر شوروی پیش از سال ۱۹۹۱ را زنده بسازد، باز هم امنیت آمریکا را به خطر نمی اندازد که بتوان برای آن تن به یک جنگ هسته ای داد. آن ها می گویند که سیاست رهبری آمریکا در یک راه بسیار خطرناک و زیان بخش گام می گذارد که نه تنها برای ایالات متحده و اروپا، بل که برای خود اوکرایین هم خوب نباشد. آن ها می پرسند که چرا زلنسکی نیز مانند پترو پوشنکو پیگیر دوستی با روسیه نبود؟ آن ها می گویند که نیروهای فراملی گرای و راست گرا جولان می کردند و هیچ کس در غرب چیزی نگفت. آن ها می گویند که در سیاست کنونی امریکا هم هدف زیر سایه های تاریک افتاده است و هم راستی و درستی زیر پرسش رفته است.
چه کسی و برای چه سیستم های جنگ افزارهای هسته ای در نزدیکی مرزهای روسیه استوار می کند؟
آن ها می گویند که نباید شهروندان آمریکایی را برای کشته شدن به جنگ فرستاد، دلارهای مالیاتی را برای جنگ بیهوده بکار برد، با کارهای نادرست خطر آغاز جنگ هسته ای را بزرگ کرد. آن ها می گویند که اوکرایین باید با واقع گرایی به پیشواز صلح برود و شهروندان خود را در پهنه جنگ به کشتن ندهد. آمریکا هم اکنون به منافع آمریکا و به منافع هم اوکرایین آسیب می رساند.
داستان سرایی و گسترش گفتمان دروغین پایان خوبی نخواهد داشت روشن است که داستان سرایی در باره ی یک دیوانه ستم گر که عاشق جنگ است همانند گفتمان نگرانی امنیتی نیست. مخالفان سیاست کنونی آمریکا در اوکراین می گویند که غرب باید هر چه زودتر به اوکرایین اجازه دهد که تا گفت و گو در باره ی صلح را آغاز کند. سازش با روسیه به سود همه ی اوکراینی ها حتا اوکراینی های مخالف روسیه است.
آن چه که این دوستان روشن اندیش نمی دانند، سرشت امپریالیستی سیاست فرامرزی آمریکا است که آن را به جنگ برای پاسبانی از جهان یک قطبی که رهبری آن در دست او است وامی دارد.
جنگ برای برپایی جهان چند قطبی
آمریکا سیاست خود را در این درگیری ها از ۲/۲۴/۲۲ از کمک به اوکرایین برای پشتیبانی از مرزهای خود به کم توان کردن روسیه دگرگون کرد. این همان دکترین ولفوویتز Wolfowitz Doctrine ساخته و پرداخته زبیگنیو برزینسکی (Zbigniew Brzezinski) است که هدف آن جلوگیری از روسیه برای رقیب شدن با امریکا و چالش بردن جهان یک قطبی به رهبری آمریکا است.
امپریالیسم آمریکا بیش از هر چیز از از دست دادن سرکردگی جهانی خود می ترسد. آمریکا هنوز در آرزوی کاشتن یلتسین (یا هم گرباچف – فرستنده) دیگری در روسیه هست.
رهبر حزب کمونیست فدراسیون روسیه هنگام دیدار رییس جمهوری چین از روسیه گفت که واکنش آمریکا و همه کشورهای ناتو به این دیدار تندخو و خشم آلود بود، برای این که آنگلوساکسون ها روسیه را دشمنی می دانند که نیروی نهفته (پتانسیل) نظامی آن به آن اندازه نیرومند است که می تواند به خوبی به دشمنی آن ها پاسخی شایسته دهد.
گنادی زیوگانوف هم چنین گفت که روسیه و چین راه مشترک آینده را خواهند رفت و بر چالش هایی که به سوی آن ها پرتاب می شوند پیروز خواهند شد. او در باره ی پگاه جهان چند قطبی گفت که سه تمدن پیشرو تمدن های روسیه، چین و هند خود را برای راندان (دفع) یورش آنگلوساکسون آماده می کنند.
این سخنان زیوگانوف پندارهای بی هوده نیستند. روی دادهای فراوانی نشان گر فروپاشی سرکردگی جهانی امپریالیسم امریکا است. بانک های امریکا یک بار دیگر پی در پی ورشکست می شوند و جمهوری خلق چین هر روز نیرومندتر از پیش می شود.
امریکا درگیر بحران بانکی دیگری شده است که دارد پیامدهای خود را در کشورهای دیگر نیز گسترش می دهد. دولت ایالات متحده گفت که سپردههای از دست رفته در همه ی بانکهای ورشکسته را به سپردگان بانکی پرداخت خواهد کرد. ولی بحران بانکی که از آمریکا آغاز شد به سیستم مالی جهانی گسترش یافته است و هم اکنون به یک بانک مهم سیستماتیک رسیده است:
یکشنبه گذشته تاریخ ۱۶۷ ساله بانک سوئیس Credit Suisse به پایان رسید. در دوازده ماه گذشته سهام Credit Suisse بیش از ۷۵ درصد از ارزش خود را از دست داده است. بزرگترین بانک سوئیس، UBS، با خرید رقیب بیمار خود Credit Suisse به دنبال رام کردن ترس در بازار مالی است. بانک ملی سوئیس روز یکشنبه گفت که این برنامه نجات به استواری مالی خواهد انجامید که برای اقتصاد سوئیس خوب است. دولت سوئیس برای نجات بانک ها قانون پذیرش خرید از سوی سهام داران را دگرگون کرد که کارها به کند شدن روند و یا نپذیرفتن برنامه نجات نیانجامد.
شاین الیوتShayne Elliott، مدیرعامل گروه بانکی استرالیا و نیوزلند (ANZ) روز دوشنبه هشدار داد که ورشکستگی برخی بانکها در ایالات متحده و اروپا می تواند یک بحران مالی جهانی نو پدید آورد. الیوت گفت شاید ما هم اکنون با “یک بحران مالی جهانی دیگر” مانند سال ۲۰۰۸ روبرو نباشیم، ولی چالش هایی که بخش های بانکی ایالات متحده و اروپا با آن روبرو هستند می تواند به دیگر جاها تراوش کند و پخش شود. دولتها در سراسر جهان نگران پیامدهای این بحران مالی هستند.
پایان سخن
بنجامین آبلو (Benjamin Abelow) نویسنده، سخنران آمریکایی کتاب کوچکی به نام «چگونه غرب به اوکرایین جنگ آورد؟ How the West Brought War to Ukraine
نوشته است که ستایش نوام چامسکی Noam Chomsky، جان میرسهایمر John Mearsheimer پرفسور علوم سیاسی و سرهنگ داگلاس مک گرگور Douglas Macgregor سرهنگ جنگ ناتو در خلیج پارس و یوگوسلاوی و دیگران را بر انگیخته است.
آبلو و دوستان صلح دوستش چون که با مارکسیسم – لنینیسم آشنا نیستند، سرشت امپریالیستی سیاست های برون مرزی امریکا را درک نمی کنند، ولی در باره ی دروغ گویی های امپریالیسم امریکا خوب روشن گری می کنند.
آبلو هیچ هم دردی و یا دوستی با پوتین ندارد و جنگ جو و یا جنگ دوست هم نیست، ولی با این همه می گوید که دلیل بنیانی این جنگ را نه در بلندپروازی های بی بند و بار پوتین برای گسترش ژئوپلیتیک، بلکه در تاریخ ۳۰ سال گذشته پیش روی غرب به سوی مرزهای روسیه پیدا کرد.
امپریالیسم با فروش جنگ افزار یورشی به اوکراین، رزمایش جنگی اوکرایین و ناتو در نزدیکی مرزهای روسیه، گذاشتن موشکی هسته ای مارک ۴۱ ایگیس در مرز غربی روسیه در رومانی و لهستان و بستن دو پیمان نامه برجسته میان وزارت خارجه آمریکا و وزارت جنگ آمریکا با اوکرایین در تابستان/ پاییز ۲۰۲۱ دشمنی خود را با روسیه به روشنی نشان داد. همه ی این کارها در چارچوب هم کاری استراتژیک جنگی آمریکا و اوکرایین بود و خاک ریز پیوستن اوکرایین به ناتو بوده است.
کشورهایی که توانا و نیرومند هستند با هر ابزاری از امنیت ملی خود حتا با کاربرد زور پشتیبانی می کنند. این کار پاسخ به کارهای دشمنانه در نزدیکی مرزهای این کشورها نیز هست.
برای نمونه خود آمریکا با پی روی از دکترین مونرو The Monroe Doctrine در برابر موشک های اتحاد شوروی در کوبا واکنش نشان داد و هم اکنون هم سیاست فرامرزی امریکا بر پایه دکترین مونرو برنامه ریزی می شود؛ ولی آمریکا به دیگر کشورها حق انجام همین کار و پشتیبانی از امنیت ملی خود را نمی دهد. همه ما می دانیم که هنگامی که خروشچف می خواست موشک های اتمی در کوبا بگذارد امریکا چه داد و فریادی راه انداخته بود که تا مرز جنگ هسته ای با اتحاد جماهیر شوروی پیش رفته بود.
آبلو می گوید هم اکنون هم اگر روسیه با کانادا پیوند دوستی می داشت و می خواست که در ۱۰۰ کیلومتری مرزهای آمریکا موشک های پیش رفته هسته ای بگذارد واکنش آمریکا چگونه می بود؟
پایان