موضعگیری رسمی چین درمورد ایجاد جهان چند قطبی
نوشته ی : فروغی
دوستی پایدار و نزدیکی روزافزون روسیه و چین ، ایستادن روسیه دربرابرتوسعه ی روزافزون ناتو در اروپای شرق و اوکراین وقدرتمند ترشدن روزافزون چین درعرصه ی اقتصاد و تجارت جهانی ، حالا به کابوسی برای امریکا و ناتو مبدل شده است.
رهبران چین اخیراً هم درمجلس بزرگ سالانه ی حزب کمونیست چین و هم در سخنرانی ها و کنفرانس های مطبوعاتی شان ، بصراحت گفته اند که روابط روسیه و چین ، کلید تعادل راهبردی در جهان خواهد بود ــ کلید تعادل راهبردی درجهان .
چین گانگ ، وزیر امورخارجه ی جدید چین ، به تازه گی درحالی که روابط چین و روسیه را کلید تعادل استراتژیک در جهان می داند ، به صراحت اذعان می دارد که ” کوشش های چین و روسیه برای ایجاد جهان چند قطبی و دموکراتیک شدن روابط بینالملل ، شتاب بیشرخواهد گرفت و درست در سایه ی تشریک مساعی این دوکشور، تعادل و ثبات استراتژیک جهانی تضمین خواهد شد…”
وزیر خارجه چین طی همین بیانیه بصراحت اعلام کرد که ” هر چه جهان بیثبات تر باشد ، توسعه روابط پایدار بین روسیه و چین اهمیت بیشتری کسب می نماید…روابط چین و روسیه براساس اصول عدم تعهد است. این روابط علیه کشورهای ثالث نیست و تهدیدی برای سایر کشورها به دنبال ندارد…روابط اعتماد برانگیز چین و روسیه الگویی برای روابط بین کشورهاست…”
وقتی این اظهارات وزیرخارجه ی جدید چین را با با بیانیه های مشترک و اظهارات قبلی رهبران این دوکشورقدرتمند دنیا مبنی بر آنکه : « جهان بطورغیرقابل برگشتی به ناهنجاری های گذشته برنخواهد گشت و ما صبرنخواهیم کرد تادنیای جدید بدون اراده ی ما وملتهای دیگرِجهان شکل بگیرد… » ؛ به بررسی می گیریم ، دیگر شک و تردیدی باقی نمی ماند که بپذیریم دوران پر از بیعدالتی ، خشونت و جنگِ نظام تک قطبی امریکا وغرب به پایان رسیده و رو به افول کامل است . اینگونه اظهارات بخصوص برای ایالات متحده ی امریکا ، تشویش و نگرانی بزرگی خلق نموده است ــ تشویش ونگرانی از به میدان آمدن رقبای بزرگ اقتصادی و نظامی در سطح جهان .
اما امریکا بخواهد یا نخواهد ، چین و روسیه برای استقرارنظم نوین چندقطبی ، عادلانه ودموکراتیک مستقیماً باهم همکاری کرده و با متانت و جدیت دوشادوش هم به پیش گام می گذارند.
هردوکشورهمگام با هندوستان، برازیل ، افریقای جنوبی ، ترکیه ، ایران ،برخی کشورهای قدرتمندعربی ، آسیایی ، افریقایی وامریکای لاتین سعی برآن دارند تا جهان را اززیرتسلط استثمارگرانه و زورگویانه ی مالی ، سیاسی ـ نظامی امریکا رهایی بخشیده ، نظم عادلانه ترمالی – سیاسی درجهان برقرار نمایند.
اساساً افول سیاست خارجی ایالات متحده ی امریکا که دهه ها قبل باخروج حقارتباراز ویتنام آغازیافته بود ، با خروج شرم آور ازافغانستان ، که در پی آن قدرت را به افراطی ترین گروه تروریستی مذهبی تسلیم دادند ، بیشترمحک خورد واین خروج بزدلانه اعتبار و شکوه امریکا را ازبنیاد متزلزل وخدشه دارنمود .
با ظهورنیرومند چین بحیث بزرگترین قدرت تولیدی ــ اقتصادی جهان وهمزمان با آن نیرومند شدن دوباره ی روسیه و قوی شدن روزافزون هندوستان ، برازیل ، جنوب و جنوب شرق آسیا ، دوران افول هژمونی امریکا شتاب بیشترکسب نموده و حقایق و شواهد نشان می دهد که حالا دیگرامریکا اثرگذاری لازم برسیاست خارجی کشورها را ازدست داده است .
اکنون تحولات جدید درنظام بین المللی و بحث افول امریکا ازجایگاه عظمت طلبانه اش، به مبحث اصلی واقعیت نظام چندقطبی درجهان تبدیل شده است. روزهایی که ایالات متحده ی آمریکا همزمان می توانست قسمت اعظم جهان را یکدست کنترول ومدیریت نماید ، به پایان رسیده و جهان ما در مسیر چند قطبی شدن به حرکت افتاده است ــ در مسیری برگشت ناپذیر….