داغ لاله
در سینه دل به یاد عزیزان نشسته است
خونیین ز درد حسرت یاران نشسته است
از حادثات کشوری در خون تپیده ام
مردم به گریه زار و پریشان نشسته است
چون سیل غم که کرد بسی خانه ها خراب
چشم از سرشک به موجه توفان نشسته است
دختر ز ترس دشمن و درس و کتاب و علم
در کنج خانه خسته و حیران نشسته است
در دشت لاله با دلی خونین و داغ دار
با داغ دل به یادی شهیدان نشسته است
مرده است بزم شعر و هنر در دیار ما
ساز از ترنگ مانده بی الهان نشسته است
محمد اسحاق ثنا
ونکوور کانادا