ساز زندگانی
رسول پویان
زندگی هست و بـود انسان است
مهـر تابان عشـق و ارمان است
خـوش بـزی در جهــان انسـانی
هرکه خوارش کند پشمیان است
آیـه هـای کـتـاب مـرگ مخـوان
همگی دل فگار وحـرمـان است
گـوهــر زنــدگی اگــر جـویـیــد
شـادنـوشـی و لعـل خـندان است
گـوش بــر ســاز زنـدگانـی کـن
نـغــمۀ دل بـه محـفل جـان است
یاس و غـم را بـشـوی از دفـتـر
خـوشــدلی لایـق دبـسـتـان است
مـنـشـیـن بـر پـلاس غـم هــردم
که دل آزار و دیده گـریان است
از بـهــاران قـصــه کــن بـا دل
زنـدگی گلـشن گل افـشـان است
در خـیال سـراب خـشک مباش
بـاغ دل پـر هـوای بـاران است
زنـدگی عطر نغـمۀ عشق است
دل هـستی مست و شـادان است
عشق در بـاغ دل نمـی خـشکـد
دلِ بـی عـشـق او بـیـابـان است
ریـشــه در ژرفــای جــان دارد
سـرو جـاویـد سـبز بـستان است
در وفـا و مـحــبــت و اخـلاص
عشق واحسـاس دل نمایان است
دلِ پــر عـشق پـیــر نمی گـردد
شاد و خـرم چـون بهاران است
عـنــدلـیــبــان گلــشــن دل هــا
نغـمه پـرداز در زمسـتان است
جای افـراط و ترس تیروتفنگ
چـهـچـۀ دلکـش هــزاران است
دلـبـرِ هـمــدلِ نـیــکـو سـیـرت
چشم بـر راه تـازه مهمان است
دل که بـا دل می شــود پـیـونـد
رویش وصل رفع هجران است
نیک رفـتــار اگـر شـود افـکار
زنـدگی جـلــوگاه وجــدان است
در نـظــام سـتــمــگــر طـالــب
وحشت مرگ و بیم زندان است
گَـنـد چـرکـیــن ذهــن افــراطی
بی می عشق وسازعرفان است
تـا که افــراطـیـت بُــوَد ابــزار
غل و زنجیرودرد وافغان است
اژدهـاکان که مغز سـر خواهند
کاوۀ گُرد و پتک وسندان است
دیگـر آزمـوده را نـیــازمـایـیـد
بهـر مـردم گـز و مـیـدان است
رایـت حـــق و عــدل و آزادی
مهر فـردای مـرز باستان است
2/1/2022